آرمان به دلیل قتل غزاله به اعدام محکوم شد و چهارشنبه یازده دی حکم اجرا خواهد شد. او اکنون می‌گوید قاتل نیست. جسد غزاله نیز هیچ‌وقت پیدا نشد. شرح ماجرا:

ارمان

به گزارش همشهری آنلاین، آرمان وقتی ۱۷ ساله بود با غزاله در یک سفر به ترکیه آشنا شدند. با هم دوست بودند. اما غزاله دیگر نیست. خونش در دست و محل زندگی آرمان پیدا شد. آرمان دادگاهی و به قصاص محکوم شد. قرار است فردا اعدام شود. نخست شرح دادگاه که اعتماد آن را منشتر کرد:

پلیس‌ها با شوکر برقی در حال آرام کردن جمعیت ملتهبی هستند که روی پله های مقابل دادگاه کیفری فریاد می زنند. عابران پیاده از دو سوی پیاده رو، راهشان را کج می کنند و دوان دوان به سمت پله های دادگاه می آیند و از همدیگر داستان را می پرسند. مردی قوی هیکل با کت و شلوار خاکستری رنگ که از خانواده غزاله (مقتوله) است دو دستش را بلند می کند و رو به جمعیت داخل پیاده رو می گوید: قاتل ندیدین؟ بیاین ببینین… میان جمعیت مادر غزاله می دود و یقه پیراهن پدر آرمان را می گیرد و می گوید: چه جوری تونستی قاتل تربیت کنی؟ تو استاد دانشگاهی؟ تو میری می شینی روبه روی ۶۰ تا جوون حرف می زنی اون وقت خودت یه قاتل تحویل دادی؟ پدر آرمان شوکه شده و هیچ نمی گوید، مردم او را به جلو هل می دهند و او هم چشم در چشم مادر غزاله به جلو رانده می شود. فامیل و نزدیکان غزاله و آرمان پشت سر هم همدیگر را تهدید می کنند. دخترخاله غزاله که عکس او را در دست دارد هق هق کنان و به نفس، نفس افتاده فریاد می زند: نیم وجبی یه الف قد داره زده آدم کشته… پدر غزاله اما آرام پایین پله ها ایستاده و جمعیت را در بهت نگاه می کند. پدری که دوسال پیش در یک شب سرد زمستانی نزدیک بهار چند روز، زمین و زمان را به جست وجوی دخترش رفت و بعد از مدتی خبر قتلش را آوردند. اما نه جنازه‌ای پیدا شد و نه آرمان در آخرین جلسه دادگاه حاضر به اعتراف شد. سومین جلسه این دادگاه در حالی برگزار می شود که جسد غزاله هنوز پیدا نشده و آرمان در بازجویی های اولیه با اظهارات متناقض اعتراف به قتل غزاله کرده است.

  • مادر و پدر غزاله: تقاضای قصاص نفس داریم

آرمان پشت جایگاه متهم از آقای قاضی اجازه می خواهد تا از خانواده غزاله عذرخواهی کند. مادر و پدر غزاله در جایگاه ویژه نشسته اند. مادر با چشم های روشن و سرخ شده عکس دخترش را در دست گرفته و پدر آرام و ساکت اشک می ریزد. چشم های آرمان برمی گردد و به چشم های مادر غزاله می گوید: ببخشید…. مادر با تمام بغض و نفرت مانده در گلویش میان جمعیتی که دیگر صدای نفس های شان هم شنیده نمی شود می گوید: باید بمیری…… غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن ماه سال ۹۲ برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و برنگشته بود. ماموران پلیس پرونده مفقودی تشکیل دادند و بعد از پیگیری آخرین تماس های تلفنی غزاله پی بردند که او آخرین حرف هایش را با آرمان زده است. پدر غزاله پشت میز دادگاه اشک می ریزد و از تنها دخترش می گوید. او و همسرش تقاضای قصاص آرمان را دارند و تفاضل دیه را هم می دهند. ناهید مادر غزاله تند تند صحبت می کند و پشت سر هم با نگاه هایش آرمان را خطاب قرار می دهد. دست و پایش را گم کرده و می گوید: غزاله و آرمان با هم نامزد بودند. غزاله قرار بود روز چهارشنبه آرمان را ببیند و به بهانه های مختلف قرارشان را عقب می انداخت… آن روز نوبت دکتر داشت و به اصرار آرمان به خانه اش رفت. او نمی خواست رابطه اش را با آرمان ادامه دهد اما او این را نمی فهمید. طبق نقشه قبلی غزاله را به خانه اش دعوت کرد و او را کشت… آقای قاضی من تقاضای قصاص نفس دارم.

  • هماهنگی خون روی میله بارفیکس و مقتوله

وکیل غزاله می گوید: آرمان و غزاله در سفر ترکیه با هم آشنا شده بودند و رابطه شان به تماس تلفنی و دیدارهای پشت سر هم در تهران رسید. اما بعد از مدتی غزاله حرف تمام کردن رابطه و سفر خارج از کشور را پیش می کشد که با برخورد منفی آرمان مواجه می شود و تصمیم به قتل غزاله می گیرد. قاضی پرونده از ۱۳ پیامک و یک تماس تلفنی می گوید که متهم و مقتوله در ساعتی قبل از دیدارشان داشته اند. غزاله به خانه آرمان می رود و آرمان بعد از مشاجره او را به سمت تخت پرتاب می کند. سر غزاله به گوشه تخت برخورد می کند و بعد از آن آرمان با میله بارفیکس چند بار به سر غزاله می کوبد و وقتی مطمئن شد غزاله نفس نمی کشد او را در ۱۵ لایه کیسه زباله می پیچد و به نزدیک ترین سطل زباله خانه اش می اندازد. آثار خون روی میله بارفیکس و لبه کج شده آن نشان از ضربه هایی است که به سر غزاله اصابت کرده است. همچنین به گفته وکیل مقتوله آثار دی ان ای خون غزاله و خونی که روی تخت و میله بارفیکسی که از اتاق او کشف شده برابری می کند.

قاضی می گوید: آرمان در هنگام قتل، هفت روز کمتر از ۱۸ سال داشته و همین باعث شده که دادگاه پرونده را نیازمند تحقیقات بیشتر بداند.

  • من غزاله را نکشتم

قاضی، آرمان پسرک ۱۹ ساله را پای میز می خواند تا از خودش دفاع کند. آرمان نه به هم ریخته است و نه مضطرب. هیچ عکس العملی درمقابل حرف هایی که می شنود ندارد. صدایش آرام و آهسته است. قاضی از او می خواهد که بلندتر صحبت کند. صورتش سفید شده و کلمات را جویده، جویده به زبان می آورد. در جواب قاضی عبدالهی که می پرسد آیا در قتل غزاله مباشرت داشته، می گوید: من این اتهام را قبول ندارم و شروع می کند به تعریف کردن داستان: «من و غزاله نزدیک عید در سفری در ترکیه با هم آشنا شدیم. هر دو با خانواده های مان به آن سفر رفته بودیم. بعد از آشنایی با تماس تلفنی با هم در ارتباط بودیم اما بعد از مدتی در تهران همدیگر را دیدیم. رابطه ما چند بار به هم خورد و دوباره از نو شروع کردیم. من خیلی تمایلی به ادامه رابطه نداشتم چون هم درسم ضعیف شده بود و در آستانه کنکور بودم و هم اینکه باید به اصرار پدر و مادرم رشته دندانپزشکی قبول می شدم. در نخستین جدایی مان چند بار پیگیری کردم اما وقتی چندبار این اتفاق افتاد دیگر دنبال ماجرا را نگرفتم. آن روز غزاله در واتس آپ به من پیغام داد و حالم را پرسید و قرار شد همدیگر را ببینیم. طبق معمول از مدرسه به خانه آمده بودم و به خاطر حساسیت، آنتی هیستامین مصرف می کردم. در حال استراحت و خواب آلودگی بودم که تماس ناموفق غزاله را روی گوشی ام دیدم. با او تماس گرفتم و گفت: می خواهم بیایم ببینمت. مادر و پدرم در خانه نبودند و از رفت و آمد غزاله به خانه ما اطلاع نداشتند. این مورد خط قرمزی بود که پدر و مادرم برایم مشخص کرده بودند و نمی توانستم از آن عبور کنم. اگر این کار را می کردم گوشی تلفنم را می گرفتند و تنبیهم می کردند. آرتین برادرم را در اتاقش با ایکس باکس مشغول کردم و هدفون روی گوشش گذاشتم تا متوجه ورود غزاله نشود. غزاله آمد و با هم درمورد کار و مسافرت حرف زدیم. گفت می خواهم برای ادامه تحصیل از ایران بروم من هم سوئد را به او پیشنهاد دادم و گفتم در تماس های بعدی اطلاعات کامل تر را می دهم. غزاله را تا جلوی در خانه بدرقه کردم اما همین که در را بستم صدای افتادنش را روی پله ها شنیدم. از ترس پدر و مادرم جنازه را به داخل خانه آوردم. فرش ها را کنار زدم و با دست خونی میله بارفیکس را برداشتم و به گوشه ای از اتاق پرتاب کردم. بعد جسد را با یک لایه مشما پوشاندم و در چمدانی که از انباری خانه آورده بودم گذاشتم و آن را به نخستین سطل زباله نزدیک خانه انداختم. بعد آمدم و لکه های خون روی پله ها و داخل را شستم.

  • هنرمندان پای کار آمدند

هنرمندان و شخصیت‌های ایرانی از جمله پرویز پرستویی، رضا کیانیان، بهاره رهنما، صادق زیباکلام و حسن آقامیری امروز با بازنشر عکس جوانی به نام آرمان که قرار است فردا اعدام شود، در تلاش هستند تا از خانواده مقتول بخشش بطلبند.  

  • متن نامه خداحافظی پدر و مادر آرمان‌

‌‎سلام دوستان و همراهان گرامی
‌‎دستبوس تک تک عزیزان همراه هستیم.
‌‎متاسفانه آرمان ما دیگر سحرگاه ۴ شنبه را نخواهید دید.
‌‎پسری که تا لحظه آخر کلمه ای درشتی نکرد و تا آخرین نگاه معصومیت خودش رو حفظ کرد.
‌‎او دیگر نخواهد بود و ما قراره آخرین دیدار رو باهاش داشته باشیم.
‌‎کدوم پدر و مادر میتونه تو چشم بچه اش نگاه کنه و بگه بابا خداحافظ، این آخرین نگاهه…
این آخرین آغوشه، این آخرین بوسه هست، این آخرین لمسه و این آخرین حس نفس گرمته….
کاشکی سهم آخر قسمت ما بود نه فرزندمون….
‌‎این موقع است که ناباورانه پدر ومادر به پروردگارش میگه کاشکی
فرزندمون تو سانحه میمرد نه ذره ذره، نه با انتظار …
‌‎خدایا قسمت میدیم لبخند مصنوعی و تلخ آخر و موقع آخرین وداع با فرزند که تلخ ترین رخداد زندگی یک پدر و مادره نصیب هیچ کسی حتی بدترین بندگانت نکن….
‌‎آرمانی منتظر ما باش… زود میام پیشت….
مامان کاترین بابا کامیار

کد خبر 474602

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 25
  • نظرات در صف انتشار: 9
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • IR ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۰
    25 4
    مجنون هم از عشق لیلی مجنون شد و لی لیلی رانکشت.این پسر عاشق نبوده خودخواه و جاه طلب بوده و گفته حالا که نمی خواهی با من باشی از روی زمین محو شو !!
  • IR ۲۳:۱۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۰
    38 7
    در قتل عمد فقط خون جواب خون را میدهد
  • US ۰۶:۰۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    41 11
    بايد اعدام بشه قاتل هستش متاسفم
  • بهرام FR ۰۶:۳۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    43 5
    باید اعدام بشه دختر مردم را کشته اعتراف هم کرده الان هم ببینین چه دروغ و چرت و پرتهایی میگه هههههه در را که بستم یکدفعه صدا آمد برگشتم دیدم غزاله افتاد و مرد هههههه این برنامه قتل داشته معلوم هم نیست چی به سر جسد آورده این ... متقلب
  • IR ۰۷:۱۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    31 4
    قاتل!! دنیا را باید از چشم خانواده مقتول دید نه قاتل
  • حشمت پورحاجبی IR ۰۷:۵۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    28 14
    قصاص حق است ولی گذشت خصلت مردان است مثل مولا امام علی
    • پارسا IR ۱۴:۴۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
      6 3
      ____خورده که کشته.... مردتیکه تعادل روانی نداشته.... صدایه مادرشو آدم میشنوه دلش کباب میشه.... اگه این اتفاق تو برایه یکی از افراد خانواده من افتاده بود، پسره که هیچی کل کس و کاره پسره رو بیچاره می کردم... نمی دونم اعدام شده یا نه.... ولی یه همچین آدمی که از حیوون کم تره
  • محمد IR ۱۰:۱۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    29 11
    واقعاً جالبه این آقا ادعا می‌کنه جسد انداخته داخل سطل اشغال خوب اگه اینطور بود که حتماً جسد پیدا میشد ولی به احتمال بسیار زیاد و قوی جسد در جایی پرت و دور افتاده یا دفن شده یا داخل گودال یا چاهی انداخته شده و شاید مسائل و موارد دیگه هست ولی نمی‌خواد بگه
  • فرحناز ۱۵:۱۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    25 3
    با سلام به همگی دوستان در این خصوص خیلی سخت میشه نظر داد ولی دو مطلب در هین جنایت وحود داره که به سادگی نمیشه از کنارش گذشت . ۱ . چرا بعد از افتادن غزاله و خوردن سرش به تخت به جای اینکه به فکر به بیمارستان بردنش باشه ، به گفته دادگاه با میله بارفیکس به سرش میزنه که شاید همون باعث مرگش شده باشه ۲. چرا تا به امروز جای جنازه رو به خانواده مرحوم نگفته که از چشم انتظاری در بیان این را هم بگم هر کس فقط در این امر خودش رو جای خانواده مقتول و قاتل بزاره و بعد جواب بده ولی به نظر من خانواده مقتول بیشتر حق دارن به همون دو مطلبی که گفتم
  • arash IR ۱۹:۱۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۱
    18 6
    با سلام یاد فیلم دختری با خال کوبی اژدها و دختر گمشده از آقای فینچر افتادم که در هر دو اتفاقی مشابه افتاده ولی جسدی پیدا نشده و آخر فیلم می فهمیم اصلا ماجرا چیز دیگری بوده است.
    • IR ۱۵:۵۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
      10 5
      اسمش فیلمه نه واقعیت در توهم زندگی نکنید
    • IR ۲۰:۵۴ - ۱۳۹۸/۱۲/۱۹
      7 2
      دقیقا ماجرا چیز دیگریست فقط غیر قابل پیش بینی کاش آرمان را بازندان تنبیه میکردن بازهم صبر لازمه ....خدایا به داد هر دوخانواده برس ومردم را از قضاوت های بیجا نجات بده
  • Mohammad IR ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
    16 2
    اقا حاضرم قسم بخورم کاره خودش بوده مگه میشه در رو که میبنده پاش لیز بخوره بعد بمیره بعد تو بیاری تو خونه ... خوردی اوردیش تو خونه. زنگ میزدی به پلیس بعد تو اصلا واسه چی دست زدی به میله بارفیکس اصلا بهم نمیخونه به والله کاره خودشه با بخشش این ... تن اون دختر معصوم تو قبر میلرزه
  • لیلا IR ۱۵:۴۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
    25 22
    دختری که راحت به خونه پسرای غریبه ونامحرم رفت وآمد می کنه حقشه این بلا سرش بیاد
    • م IR ۱۵:۲۷ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۱
      16 8
      کاش امثال شماها جای غزاله میمردین قضاوت کن های عقده ای
  • وحید IR ۱۷:۲۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
    28 13
    نه دروغ میگه کشته بنده خدارو از پله افتاده خب گوه خورده جنازشو نابود کرده انداخته سطل آشغال! جنازه خودشم باید بندازن سطل آشغال جنازه رو سطل آشغال هم ننداخته شاید اتش زده بابد انقدر عذابش بدن تا هزاربار بمیره
  • مجتبی DE ۰۶:۰۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
    25 1
    وجود عاشق تو معشوق حل میشه، چطور می تونه عاشق معشوقشو بکشه، اسمه این عشق نبود
  • IR ۲۰:۲۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
    26 3
    بیچاره پدر مادر دختر. قتل انجام داده انداخنه سطل اشغال و جنازه هیچوقت پیدا نشده. خیلی این ادم پست فطرته
  • AU ۰۷:۵۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۴
    27 2
    هنرمندان عزیزی که رفته اید تا از قصاص جلو گیری کنید.آیا وجداناً اگه فرزند خودتان توسط این فرد کشته شده بود، راضی به رضایت دادن میشدید؟ مطمئناً که رضایت نمیدادید
  • IR ۰۸:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۴
    26 3
    لطفا بااحساسات مردم بازی نشه این پسر اگر آزاد بشه فردا به پشتوانه بابا ومامانش بازم از این غلطها میکنه مگر میشه تواین سن وسال همچین کارایی کرد.
  • علی اکبر IR ۰۸:۵۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۵
    14 2
    واقعا اعدام حق اینجور آدمها هستش تا درس عبرتی برای دیگران باشه
  • علی IR ۱۲:۲۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۵
    7 8
    نباید اعدام بشد چون هنوز 18 سالش نشده بود بچه بودن هردوشون باید شرایط سنی در نظر گرفته بشه ... حالا اعدامم شد چیزی حل ميشه؟
    • منصور IR ۲۳:۰۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۵
      10 4
      هجده ساله نشده همچین غلطی کرده ...........وای اگه سی ساله بشه چی میشه یه داعشی کاربلد
  • IR ۱۴:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۵
    10 11
    باید اون خانم و اقایی را که برا اولین بار جای پدر و مادرش جا زده بود را هم ب میز مذاکره بیاورند شاید حقیقت فاش شود
  • 2112 IR ۱۹:۳۰ - ۱۳۹۸/۱۲/۲۴
    4 2
    ترجیح می دم قضاوت نکنم. چون اگر یک درصد هم احتمال بدم که شاید قضاوتم اشتباه باشه اون آدم اون دنیا از هیچکدوممون نمیگذره