هرچند خطوط ارتباطی شلوغ بود و گفتوگوهای تلفنی به سختی امکانپذیر میشد، ولی بالاخره با هر زحمتی بود، به همه تلفن کردیم. یکی از تلفنهایمان به یکی از کشورهای اروپایی بود، به دایی پیری که سالهاست با همسر و فرزندانش در آن دیار زندگی میکند.
به دایی، دوبار زنگ زدیم: یکبار روز عید برای تبریک و بار دیگر شنبه شب برای گفتوگو با فرزندان دایی. ولی، بار دوم که زنگ زدیم نتوانستیم با هیچ یک از فرزندانش صحبت کنیم. از قرار همه سرکار بودند. تعجب کردیم، ولی پاسخ شنیدیم این تصمیمی است که از اول سال 2008 توسط دولت گرفته شده و هر دو هفته یکبار، روزهای شنبه همه موسسات تولیدی و خدماتی باز هستند. استدلال دولت برای چنین تصمیمی نیز، ملاحظه نشانههایی از رکود در اقتصاد این کشور است.
ما در حالی سال 1387 را آغاز کردیم که تا پایان سال، به غیر از تعطیلی 13روزه آغازین، 50پنجشنبه و 50جمعه تعطیلی دیگر را نیز در پیشرو داریم و البته، این به غیر از 26روز تعطیل رسمی غیر جمعه و غیر پنجشنبه موجود در تقویم است. یعنی تا همین امروز و تا اینجای کار 130روز از سال جدید از دستمان رفته است که این رقم در مورد کارمندان دولت که 30روز مرخصی استحقاقی سالانه دارند، به حدود 160روز نیز بالغ میشود.
در مورد معلمان و دانشآموزان، اگر تعطیلات تابستانی مدارس را از اول تیر فرض کنیم (که اغلب چنین نیست و این تعطیلات، عموما از نیمه خردادماه آغاز میشود)،با کسر پنجشنبهها و جمعهها و تعطیلات رسمی قرار گرفته در تابستان،70روز دیگر تعطیلی خواهیم داشت که با 160 روز قبلی به 230 روز خواهد رسید.
اگر تعطیلات ناشی از آلودگی و برودت هوا، تعطیلات غیرمترقبه ناشی از فعالیتهای اجتماعی مانند انتخابات( که در پایان سال86، از 24تا پایان اسفندماه، بسیاری از مدرسهها را که محل اخذ رای بودند، به تعطیلی کشاند) و نیز غیبتهای اجتنابناپذیر معلمان مانند مریضیهای فصلی، کلاسهای آموزش ضمن خدمت، جلسات آموزشی ویژه و... را به این 230 روز اضافه کنیم، قریب به 250روز از سال را در تعطیلی خواهیم بود.
درست است که تعطیلی 250روزه مدارس،سقف تعطیلات است، ولی کف آن، یعنی 160روز مربوط به ارگانها و موسسات دولتی هم، آمار چندان امیدوارکنندهای نیست.
سالها پیش، وقتی در نخستین روز پس از تعطیلات نوروزی، به مدارس میرفتیم، با شعاری که توسط دانشآموزان زبل بر تخته سیاه نقش بسته بود، روبهرو میشدیم:«350روز مانده به پایان سال» گویی روحیه ما با این همه تعطیلات خو گرفته است، تعطیلاتی که اگرچه ممکن است شادابی و سرزندگی هم در پی داشته باشد، ولی به نظر میرسد بیشتر تزریق کننده روحیه رخوت است تا نشاط.
اگر در گزارش توسعه انسانی ملل در سال 2007، صدوچندم شدهایم، اگر در بسیاری از شاخصها و رتبهبندیهای جهانی دیگر، رتبه شایستهای از آن خود نکردهایم، مطمئن باشیم که با 250 یا 160روز تعطیلی طی سال، خیلی هم نباید امیدی به بهبود و ارتقا داشته باشیم.
راستی تعطیلات با حال چند روزه بعدی، کجای تقویم سال 87 است؟!