شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۷ - ۲۱:۱۰
۰ نفر

الهام طهماسبی: طبق سنت هر ساله، شبکه‌های مختلف سیما از ماه‌ها قبل سریال‌های نوروزی را به فراخور تعطیلات نوروز و با حال و هوایی نسبتا طنازانه تدارک دیدند.

سریال‌هایی که اغلب در ساعات پر بیننده‌ای پخش شدند و هر کدام از آنها به‌طور نسبی مخاطبین خود را یافتند.

پیامکی از همین دور و برها

شبکه یک سیما با سریال پیامکی از دیار باقی به کارگردانی سامان مقدم مضمونی تکراری را دستمایه ماجراهای خود ساخته، مضمونی که چندان تکلیفش با خودش روشن نیست و اگر اندک لحظات طنز آن هم حذف می‌شد می‌توانست در مناسبتی کاملا مذهبی و در ژانری اصطلاحا معنا گرایانه به کار گرفته شود.

داستان سریال ماجرای برج ساز بدهکاری است که با داشتن دو زن و درماندگی در ساخت برجی نیمه کاره وبا کلی طلبکار، از هر طرف در معرض تیر بلاست ومدام در حال دروغگویی و پنهان کاری است و طبق معمول شریفی نیا که دیگر در چنین کاراکتری جا افتاده و بار‌ها نقش مردی دو‌ زنه را بازی کرده است، نقش اصلی آن را به‌عهده دارد.

صرف این موقعیت و حضور چنین کاراکتری درصورت پرداخت و روایت خوب با وجود تکراری بودن باز هم می‌توانست خنده دار باشد ولی روایت ا ین سریال جوری است که فضای کمدی را پشت سر گذاشته  و از فرط تکرار و شباهت به نمونه‌های قبلی، جذابیت خود را از دست داده است هر چند بازی‌های نسبتا قابل‌قبولی مثل بازی شریفی نیا، افسانه بایگان( که هر چند او را در موقعیت‌های مشابهی از این دست در مرد عوضی یا... دیده‌ایم ) و 2 پسر سیم خواه تا حدودی مجموعه را از یکنواختی نجات داده‌اند. اما نفس ماجرا و تلاش نا فرجام برای خنده دار کردن موقعیت‌های غیرعادی سبب شده‌اند سریال چندان در جذب مخاطب موفق نباشد.نقش اول مجموعه مردی برج ساز است که با گرفتن پول از عده زیادی از مردم حتی پدر همسر آینده پسر خود کلاه برداری کرده و با برپا کردن اسکلت یک برج، تحت فشار طلبکاران قصد فرار دارد از سویی ازدواج مجدد او با زنی جوان با بازی شیلا خداد هم باعث دردسر شده است.

او سرانجام در پی زد و بند با مردی متقلب و با پرداخت پول هنگفتی تصمیم می‌گیرد مرگی صوری ترتیب دهد و خود را از این مخمصه نجات دهد و در حقیقت پس از اینکه آب‌ها از آسیاب افتاد از کشور خارج شود...نفس چنین موقعیتی می‌توانست دستمایه خوبی برای لحظات کمیک باشد اما به جز اندک لحظات خنده دار که آنها هم اغلب به مدد اغراق در بازی‌ها حاصل شده‌اند دیالوگ‌های سریال هم اغلب فاقد بار کمیک لازم‌اند خصوصا که زمان زیادی از سریال به عزاداری برای مرده ( هر چند صوری) و در فضای کفن و دفن می‌گذرد...و آخر سر هم که قرار است همه آدم‌ها متنبه شوند و تحت‌تأثیر همدیگر با تحولی یکباره زندگی شیرین شود!

تجربه ثابت کرده است که نقطه ضعف بزرگ سریال‌های مناسبتی در پایان بندی آنهاست که اغلب با عجله و با اصلاح ناگهانی آدم‌ها صورت می‌گیرد. اما در مجموع سریال پیامکی از دیار باقی با وجود همه اینها مجموعه‌ای نسبتا خوش ساخت و تماشاگر پسند است که می‌توانست روایتی بهتر از این داشته باشد.

دو قدم مانده به گل

در این رقابت تنگاتنگ، شبکه 2 سیما هم بیکار ننشست و با سریال نشانی به استقبال تعطیلات عید رفت. سریال بازیگران خبره و خوبی دارد بازیگرانی قابل احترامی مثل پرویز پور حسینی و پروانه معصومی، کوروش تهامی و...

اما ریتم کند سریال و تا حدی ماجراهای گاه باور ناپذیر کمی به آن لطمه زده است دخترکی ازخارج از کشور آمده است تا ارثیه و گنج عمه خود را بر مبنای یک نشانی بر گرفته از شعر سهراب سپهری از خانه خانواده‌ای مهربان بدزدد ودر این میانه دوست او و خانواده اش ( پدر و برادر ) به کمک او می‌آیند پرویز پور حسینی که در هر نقشی که باشددلنشین است این بار نیز درقالبی متفاوت و کمدی در نقش پدری مهربان ظاهر شده است آنها به‌دنبال گنج، راه‌های مختلفی را امتحان می‌کنند وسرانجام بر مبنای نشانی تا حدی فانتزی شعر سهراب جای گنج پیدا می‌شود و البته در پایان سریال معلوم می‌شود که تمام اینها ظاهر ماجراست و ماموریت عمه به خاطر ترتیب دادن زندگی جدیدی برای دختر است.

او بر مبنای طرح و توطئه‌ای نه چندان باور پذیر و دیدنی وارد این خانه می‌شود و در این میان رابطه عاشقانه کم رنگی شکل می‌گیرد و دخترک که با وجود تربیت خارجی خود مدیون مهربانی آدم‌های این خانه شده است بی‌این که سراغ گنج برود به کشورش بر می‌گردد.

مجموعه نشانی داستانی ساده و بی‌دردسر با کارگردانی و میزانسن‌های خوب و فضایی مفرح و شاد و آرام بسیار مناسب تعطیلات بهارانه داشت هر چند سادگی و بی‌دست و پایی آدم‌های خوب سریال در کنار مهربانی‌شان گاه کمی آزار دهنده می‌شد اما پایان مناسب سریال و عدم‌اغراق در روابط رمانتیک روایت آن سبب شده است که نشانی مجموعه‌ای جذاب دیدنی و مخاطب پسند باشد و رامبد جوان با ساخت این سریال ثابت کرد که کارگردانی اش در ساخت مجموعه‌های طنز از بازیگری اش بهتر است .

قرار گاه سربازی یا هتل چند ستاره!

جواد رضویان که پیش از این او را در هیأت بازیگر طنز موفقی دیده‌ایم مجموعه قرارگاه مسکونی را کارگردانی کرده است. قرارگاهی در منطقه‌ای خوش آب و هوا که عده زیادی سرباز در آنجا جمع شده‌اند و در جوارآنجا چند خانواده هم چادر زده‌اند و سربازان مدام در حال نقشه کشیدن برای فرار از این هتل مسکونی اند!

گذشته از بازی و میمیک‌های خوب جواد رضویان و مهران رجبی، مجموعه قرارگاه مسکونی ترکیبی از حجم انبوهی از بازیگران و میزانسنی شلوغ و دیالوگ‌های بسیار است ( بازیگرانی که هر کدام حداکثر تلاش خود را برای شیرین کاری جلوی دوربین کرده‌اند و گاه حرف‌ها و کارهایشان به بداهه‌هایی بی‌نمک تبدیل شده است ) هر چند کارگردان و نویسندگان مجموعه تلاش کرده‌اند تا فضای شاد و کمیکی را در یک قرارگاه سربازی ایجاد کنند و در تناقض با محیطی که همیشه پر از مقررات سخت گیرانه است با به کار بردن شوخی‌ها، مجموعه‌ای کمیک بسازند اما مشکل اینجاست که ما سخت گیری و جدیتی در این فضا نمی‌بینیم که تناقض آن با شیطنت سربازان سبب خنده واقعی مخاطب شود.

از سویی نکته اساسی در ساخت یک مجموعه نمایشی در این سریال نادیده گرفته شده است.در هر ساختار نمایشی چه فیلم و سریال و با هر قالبی اعم از کمدی یا جدی، اصل مهم باور پذیری روایت و منطق روایی سریال است مثلا در سریال طنزی ممکن است ما شاهد فضایی کاملا فانتزی و تخیلی و حتی با کاربرد جلوه‌های ویژه در تخیلی کردن هرچه بیشتر فضا باشیم اما نحوه روایت و به تصویر کشیدن این داستان تخیلی جوری باشد که مخاطب خود را در آن فضا احساس کرده و با داستان و شخصیت‌ها همذات‌پنداری کرده و کاراکتر‌های غیرواقعی و روابط را به سادگی باور کند و هر چند در کنه وجود خود نفس کار را داستانی تخیلی بداند اما ذهنش با آن به خوبی درگیر شود.

و دقیقا ضعف ساختار و روایت قرارگاه مصنوعی در همین جاست در این سریال وقایع در فضایی رئال و با همان مولفه‌های معمول با تکیه بر تناقض شرایط سربازی با رابطه‌ای رمانتیک اتفاق می‌افتد و شخصیت اصلی سربازی  برای رسیدن به محبوب خود مدام در تلاش است اما از اساس نفس موضوع سربازی این سربازها در چنین فضای پیک نیک واری محل سؤال است و این‌طور می‌شود که خط اصلی داستان باور پذیر نیست.

هرج و مرج حاکم بر فضای بازی‌های و اتفاقاتی که قرار است خنده دار باشند به جز لحظاتی نادر، مخاطب را جذب نمی‌کنند و اگر بازی خوب جواد رضویان و.. نبود همان تک لحظات دیدنی داستان هم از دست می‌رفت. این قرارگاه سربازی، ناکجا آبادی است که در آن سربازان به راحتی فرار می‌کنند به راحتی بر می‌گردند، کت‌و شلوار مافوق خود را بدون ترس و دلهره و از روی مرام می‌دزدند و مدام در حال آواز و مسخره بازی‌اند و البته شاید کارگردان می‌خواسته آرزو کند فضای سربازی این‌طور باشد! سریال، داستان خاصی ندارد و تنها در میانه این همه شلوغی است که خط کمرنگی از رابطه رمانتیکی پیدا می‌شود ساختار روایی سریال متکی به اتفاقات و ماجراهای لحظه‌ای سربازانی است که هر کار هم بکنند بازتاب تنبیهی جدی در پی ندارد. در مورد این مجموعه شاید این جمله بسنده باشد که باید اعتراف کرد بازیگری جواد رضویان به کارگردانی او می‌چربد.

کد خبر 47722

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز