سرتیپ موسی کمالی، مدیر مشمولان ستاد کل نیروهای مسلح هم اعلام کرد کسانی که در مناطق عملیاتی باشند، 17 ماه و سربازان وظیفه مناطق محروم و بد آب و هوا 18 ماه خدمت میکنند.
بهمنماه سال قبل رضا طلایینیک، رئیس کمیته دفاعی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز ضمن آنکه از تهیه طرح ۴۷ مادهای اصلاح قانون نظام وظیفه عمومی خبر داد، در رابطه با کاهش زمان خدمت سربازی گفته بود: «درصورت وجود مشمول مازاد و عدمنیاز دفاعی، مراجع نظامی کشور مجاز به کاهش خدمت سربازی به کمتر از دو سال خواهند بود.»
هرچند در نگاه اول این خبر بسیاری از جوانان منتظر خدمت را خوشحال میکند، ولی همچنان این پرسش را در ذهن آنها بیجواب میگذارد که چرا این روزها خدمت سربازی با انتقادات زیادی از سوی خدمترفتهها مواجه است؟ چرا کمتر سربازی را میتوان پیدا کرد که از وضعیتش راضی باشد؟
دردسرهای «اجباری» از ناپلئون تا رضاشاه
هرچند نیروی جنگی همیشه سرمایهای ارزشمند برای امپراتوریهای اولیه تاریخ محسوب میشد، اما سربازی به شکل امروزیاش دستپخت جناب ناپلئون است. تا جنگ جهانی دوم شیوه سربازگیری اجباری در کشورها مرسوم بود، اما بعد از آن، کمکم این شیوه منسوخ شد، بهطوری که حالا 77 کشور جهان سربازگیری به شکل اجباری را لغو کردهاند و به تشکیل ارتش حرفهای روی آوردهاند. حدود 29 کشور دیگر هم، این دوره را به یکسال یا کمتر، کاهش دادهاند.
با اینکه معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان، با همکاری پژوهشکده مطالعات کاربردی ارتش جمهوری اسلامی ایران (فارابی)، در حال بررسی برای یافتن راهکارهای ارتقای کیفیت دوره خدمت سربازی جوانان هستند، اما ایران همچنان در زمینه کاهش و استفاده بهینه از این نیروهای جوان دچار مشکل است.
قانون نظام وظیفه عمومی یا سربازی در ایران به زمان رضاشاه برمیگردد. او وقتی که میخواست ارتشهای قبیلهای و عشیرهای را حذف کند، به تقلید از کشورهای اروپایی قانون نظام وظیفه عمومی را تصویب کرد.
دکتر حسن عباسی در مصاحبه با نشریه حوراء (دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، وابسته به مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران) میگوید: «سربازگیری حدود 70 سال قدمت دارد و مربوط به دورهای خاص اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران است. عصر فئودالیسم و عبور به سوی شبه بورژوازی پهلوی، شاید میتوانست توجیهگر نظام سربازگیری اجباری باشد؛ اما تکامل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی امروز ایران و جهان، چنین سامانهای را ناکارآمد کرده است.»
این استاد دانشگاه میافزاید: «طی نیم قرن، هرگاه جوانی از محیط روستایی یا شهری بهعنوان سرباز به درون پادگانی میرفت، محیط نیروهای مسلح جذابیت زیادی میتوانست داشته باشد؛ چون سرباز در آنجا غیر از مشق نظامی، درس زندگی میآموخت که برای پس از پایان خدمت سربازی او نیز مؤثر بود. تحولات فرهنگی و اجتماعی به گونهای رقم خورده است که به ندرت میتوان پذیرفت که یک جوان امروزی برابر هزینه بهترین سالهای عمرش، از محیط سربازخانه و پادگان چیز مطلوبی دست او را بگیرد که برای پس از پایان خدمت سربازی مؤثر باشد.»
نبود «سربازیِ تخصصی»
براساس قانون جمهوری اسلامی ایران، فرزندان پسر خانوادههای ایرانی که به سن 18 سالگی میرسند، موظف به تعیین وضعیت نظام وظیفه خود هستند تا با گذراندن دوران سربازی و دریافت کارت پایان خدمت بتوانند از حقوق شهروندی مانند ازدواج، معامله در دفاتر اسناد رسمی، خروج از کشور، اشتغال دولتی و... برخوردار شوند.
بسیاری از سربازان بهویژه متاهلان احساس میکنند ساعات مفید روزانه خود را باید در محیط اداری یا نظامی به بطالت و بدون دریافت حقوق مناسب سپری کنند و بعد از آن تا پاسی از شب بهدنبال کسب درآمد برای خانواده خود باشند.
اکنون افسران یا همان سربازان تحصیلکرده نمیگویند دوران خدمت سخت و دشوار است، بلکه آنان از کارهای غیرتخصصی که در طول خدمت به ناچار انجام میدهند، ناراضی هستند.
«وحید. م» که تازه دوره آموزشیاش را تمام کرده، میگوید: «من لیسانس فیزیک هستم، ولی در بخشی که کار میکنم وظیفهام تایپ نامه است.»
بحث «سربازی تخصصی» چند سالی است که از سوی مسئولان مطرح شده، ولی تاکنون چندان به این موضوع توجه نشده است. اگر نگاهی به فعالیت سربازان لیسانس و حتی بالاتر در پادگانهای نظامی بیندازیم میفهمیم که تقریبا همه آنان به دور از رشته تخصصی خود و در کارهایی که بسیار عادی است به کار گرفته میشوند. این وظیفه مسئولان است که با ایجاد شرایط کاری مناسب با توجه به علایق و رشتههای تخصصی سربازان بتوانند محیط سربازی را از حالت انفعال به یک محیط پویا و جذاب تبدیل کنند.
شاید به همین خاطر باشد که سرتیپ دوم پاسدار محمد جوادزادهکمند، رئیس سازمان وظیفه عمومی ناجا خوشایند کردن دوران خدمت سربازی و فراگیری تخصص در این دوران را از تلاشهای ناجا در سال ۸۷ میداند.
با این همه گاهی از گوشه و کنار خبرهای امیدوارکننده شنیده میشود که از جمله آن میتوان به تفاهمنامه همکاری میان مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران و ستاد کل نیروهای مسلح، اشاره کرد که براساس آن امکان گذراندن خدمت سربازی فارغالتحصیلان نخبه مشمول در این مرکز فراهم شده است.
مهندس محمدتقی امانپور، رئیس مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در این رابطه میگوید: «فارغالتحصیلانی که نبوغ و توانمندیهای علمی آنان به تایید وزارت علوم رسیده باشد و از طرف ستاد کل نیروهای مسلح معرفی شوند، میتوانند دوران سربازی خود را در قالب انجام یک طرح در حوزههای پژوهشی شهرداری تهران سپری کنند.»
قیمت شکستن غرور کاذبت چند؟
پرسشی که این وسط پیش میآید این است که مگر شهرداری چقدر ظرفیت دارد که نخبگان را زیر پر و بال خودش بگیرد؟ از طرف دیگر، آنهایی که نخبگیشان ثابت نشده چه گناهی کردهاند. گذشته از این واقعا گذراندن سربازی به صورت امروزی چه فایدهای دارد؟ برخی معتقدند سربازی باعث میشود غرور کاذبی که در وجود آدم است، شکسته شود و بتوانیم خود را با شرایط جامعه تطبیق دهیم. اما باید دید که در مقابل چه عایدمان میشود؟
«رسول. ب»، که لیسانس جامعهشناسی است و در نیروی زمینی سپاه مشغول خدمت است، میگوید: «سربازی برای کسانی که مشکل مالی ندارند، مسئلهای ایجاد نمیکند، اما برای امثال من که پدرم فوت شده و مادرم هم کارافتاده است، این دوره سربازی زجرآور است.»
«مرتضی. ر» که تازه به پایان خدمتش رسیده، میگوید: «در این دو سال میتوانستم سابقه کاریام را بیشتر و به تشکیل زندگی و آینده بهتر فکر کنم، اما اکنون پس از گرفتن کارت پایان خدمت باید تمام تلاش خود را به کار بندم تا بتوانم دوباره جایگاه 2 سال پیش خود را به دست آورم.»
«مهدی. ل» که 5 ماه به پایان خدمتش در نیروی زمینی سپاه مانده در این رابطه میگوید: «هزینهای که جامعه برای هر سرباز متحمل میشود بیشتر از منافع آن است. مثلا روز اول آموزشی به هر سرباز یک کولهپشتی میدهند که با یک حساب سرانگشتی میفهمیم که هزینه زیادی برای آن شده. تازه باید به این هزینه، پولی که صرف غذا و اسکان سربازان میشود را اضافه کرد. آیا این مقدار هزینه، بازده مفیدی هم دارد؟ بهنظر من که مثل سد زدن وسط کویر میماند!»
«مسعود. الف» که خود فوقلیسانس جامعهشناسی خوانده از نکتهای دیگر میگوید که همان دور تمام نشدنی برخی بیعدالتیهاست. او معتقد است: «همیشه در سربازی کسانی هستند که به هر دلیلی درس نخواندهاند. به همین دلیل در مدرسه تحقیر شدهاند.
به سربازی که آمدهاند درجه «صفر» گرفتهاند و این یعنی استمرار تحقیرها. این درحالی است که یک افسر لیسانسه از دور افتادهترین دانشگاه در خیلی از امور بر او برتری دارد و از تسهیلات بیشتری نسبت به او برخوردار است. حالا این سرباز صفر وقتی خدمتش تمام شد، به جامعه برمیگردد و از آنجایی که کار خاصی یاد نگرفته در این دو سال مجبور است به سمت مشاغل پست برود و باز هم این دور تحقیر و تبعیض ادامه دارد.»
در اینکه سربازی یک خدمت مقدس است، هیچکس شکی ندارد. اما این امر زمانی واقعا هاله تقدس به گرد سرش دیده میشود که خود مایه خیلی مشکلات در جامعه نباشد. این مهم نیازمند برنامهریزی و فکر منسجم مسئولان در این رابطه است که بیش از این شاهد به بطالت گذشتن لحظههای عمر جوانان کشورمان نباشیم.