به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایلنا، چند روز پیش و دقیقا یک روز پس از اعلام و اجرای گام پنجم کاهش تعهدات برجامی ایران بود که «توئیت یک نماینده اصلاحطلب مجلس» مبنی بر قصدش جهت تقدیم طرح خروج از NPT به پارلمان، فضای رسانهای کشور را پر کرد. توئیت این نماینده تعجب مخاطبان را برانگیخت و طبیعتا با موجی از انتقادات همراه شد. از آنجایی که تنها سه روز پیش از این تاریخ، سردار قاسم سلیمانی در اقدام خصمانه آمریکا به شهادت رسید برخی مخاطبان و حتی رسانهها این تصمیم محمود صادقی را تصمیمی هیجانی، غیرکارشناسی و تصمیمی در واکنش به شهادت سردار سلیمانی تلقی کرده و خط انتقادات خود را در این مسیر دنبال کردند. برخی نیز از یک نماینده اصلحطلب که همواره مدافع برجام و حقوق بینالملل بوده انتظار چنین پیشنهادی نداشتند و او را متهم به دوری از اصلاحطلبی کردند.
در ادامه پاسخهای محمود صادقی درباره علل روی آوردنش به این تصمیم را میخوانید:
موضوع |
پاسخهای محمود صادقی |
نگاهم در طرح خروج از NPT ناظر بر رفتار طرفهای برجام است |
محمود صادقی درباره پیشنهاد خود مبنی بر احتمال ارائه طرح خروج از پیمان منع اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) و در پاسخ به این سوال که آیا اقدام آمریکا در به شهادت رساندن شهید سپهبد سلیمانی در این تصمیم شما موثر بوده است؟ گفت: موضوع خروج از NPT قبلا نیز چندین بار به صورت مستقیم و غیر مستقیم مطرح شده است. عمده نگاه بنده فراتر از اقدام شرارتآمیز آمریکا و بلکه ناظر بر رفتار طرفهای برجام است. وی در تشریح روند اجرای برجام گفت: برجام تاثیرات مثبت خود را در زمان پذیرش بر جای گذاشت که شامل لغو شش قطعنامه شورای امنیت بود که بلافاصله انجام شد ولی به دنبال آن تعهدات دیگری که شامل لغو تحریمهای اقتصادی بود، اتفاق نیفتاد. آمریکا برجام را نقض کرد و از آن خارج شد اما طرفهای دیگر این معاهده به ویژه اروپاییها اقدام عملی جدی برای انجام تعهدات خود صورت ندادند و نتوانستند با اقدامات آمریکا مقابله کنند. ایران هم در چارچوب برجام گامهای کاهش تعهدات خود را آغاز کرد تا به گام پنجم رسیدیم. |
زمزمههای اجرای مکانیزم ماشه علیه ایران عامل تهیه پیشنویس طرح خروج از NPT بود |
نکتهای که برای بنده در تهیه پیشنویس طرح خروج از NPT اهمیت داشت، زمزمههایی بود که در خصوص اجرای مکانیزم ماشه مطرح میشد و میشود. معنای مکانیزم ماشه این است که آن قطعنامههای فصل هفتم شورای امنیت مجددا علیه ما اجرایی شود، آن هم به دلیل اینکه ایران تعهدات خود را کاهش داده است. این تهدید بسیار غیر منطقی و غیر قابل قبول است چراکه ایران در چارچوب برجام و پیرو نقض عهد آمریکا تعهدات خود را کاهش داده است. ایران در نقض برجام پیشقدم نشده بلکه یک اقدام متقابل و واکنشی نسبت به نقض عهد طرفهای دیگر انجام داده است. این اقدام حق ایران بوده است. ایران در چارچوب توافقنامه این حق را داشته و انجام داده است. همچنین ایران همواره تمایل خود را به حفظ برجام اعلام کرده است و در اعلامهای مکرر آژانس بینالمللی هستهای همواره مطرح شده که ایران کماکان به تعهدات خود عمل کرده است و این خیلی غیرمنصفانه است که صحبتی از مکانیزم ماشه را به میان بیاورند، مخصوصا از این جهت که ایران عضو قدیمی و با سابقه NPT است و همیشه به تعهدات خود وفادار بوده است. ایران در سال ۸۲ فراتر از NPT، پروتکل الحاقی را هم به صورت داوطلبانه امضاء و اجرا کرده است. اگرچه نظر حقوقی من این است که آن اجرای پروتکل نیازمند تصویب مجلس بود و بدون تصویب مجلس میتوان از نظر انطباق با قانون اساسی در آن خدشه وارد کرد. دولت آقای خاتمی در دهه هشتاد بدون تصویب مجلس مبادرت به اجرای پروتکل الحاقی کرد و در زمان خود نیز انتقادات زیادی را برانگیخت اما مجموعه نظام چنین تصمیم گرفتند. البته عهدنامههای بینالمللی را دولت در ابتدا امضاء میکند سپس به مجلس آمده و تصویب شده بعد اجرایی میشود اما پروتکل الحاقی را دولت امضا کرد و بدون تصویب مجلس اجرایی کرد. بنابراین پروتکل الحاقی هنوز مصوبه مجلس را ندارد. |
شدت عمل خروج از NPT را ضروری میدانم |
نکتهای که در رابطه با این طرح به نظر من آمد و با برخی نیز رایزنی کردم این بود که باتوجه به اینکه ما همواره به همه تعهدات خود از جمله NPT و پروتکل الحاقی و فراتر از آنها به برجام پایبند بودهایم، طرفهای برجام اینقدر غیرمنصفانه عمل میکنند، به جای اینکه به ایالات متحده آمریکا برای اجرای تعهدات خودش فشار بیاورند، طرف دیگر را در فشار قرار میدهند و میخواهند مکانیزم ماشه را اجرا کنند و به صورت غیر منصفانه قطعنامههای شورای امنیت را برگردانند. در چنین حالتی هم به غرور ملی من به عنوان یک ایرانی و هم به عنوان یک نماینده مجلس بر میخورد، درنتیجه ایجاد چنین شدت عملی را ضروری میبینم. وقتی ما از منافع اجرای یک تعهد منتفع نمیشویم و اجرای تعهدات ما تبدیل به یک اهرم فشار علیه خودمان میشود، بودن در چنین معاهدهای چه منطقی دارد؟ البته چنین طرحی به هیچ وجه به معنای این نیست که به عنوان مثال ما قصد ساختن سلاح هستهای را داشته باشیم. فعالیتهای ما تا الان زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی بوده است و میدانند که ایران چنین برنامهای ندارد و خود رهبری نیز این موضوع را از لحاظ شرعی حرام دانستند، بنابراین چنین قصدی در پی این طرح وجود ندارد. |
آلترناتیوها برای نهایی کردن طرح خروج از NPT |
بنده در خصوص نحوه طراحی این طرح راههای مختلفی در ذهنم داشته و دارم، یکی این بوده که آیا بحث خروج کامل از NPT مطرح شود یا از بخشی از NPT خارج شویم؟ ماده ۱۰ پیمان NPT تصریح میکند که هر یک از اعضا چنانچه حضور در این معاهده را خلاف منافع عالی خود ببیند و در این رابطه مخاطراتی برایشان ایجاد شود، میتوانند خارج شوند، البته خروج نیز خود تشریفاتی دارد. میخواهم بگویم NPT نیز معاهدهای غیرقابل خروج نیست بلکه به نظر من مخاطرهای که در ماده ۱۰ پیمان NPT آمده است مصداقش میتواند بحث مکانیزم ماشه باشد. بنابرین یک گزینه برای این طرح میتواند خروج کامل از NPT باشد، گزینه دیگر میتواند توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی باشد و راه دیگر این است که میتواند مشروط شود، به این معنا که اگر طرفهای برجام در اجرای تصمیم خود مبنی بر اجرای مکانیزم ماشه مصمم شوند ما هم از NPT خارج شویم. اینها حالتهای مختلفی است که در این طرح میتوان از آنها استفاده کرد. این طرح هماکنون در مرحله پیشنویس است که بنده در حال کار کردن روی آن هستم، اگرچه هنوز رایزنیهای کاملی پیرامون آن انجام نشده است و موافقت و مخالفتهایی درباره آن وجود دارد. این طرح اگر بخواهد تقدیم شود حتما باید به تایید فراکسیون امید برسد. این در حالی است که دوستان و همکاران ما در فراکسیون امید در حال حاضر روی این طرح همنظر نیستند. |
در معاهدات بینالمللی نیز مانند هر معاهده عادی حق فسخ لحاظ میشود |
معاهدات بینالمللی چندجانبه هستند یعنی شما هزینهای میکنید، نفعی میبرید و در این امر تکالیف متقابل وجود دارد و در چارچوبی قراردادی حقوق و تکالیف مشخص میشود. معاهدات بینالمللی نیز همچون هر معاهده عادی حق فسخ و حق خروج را در خود جای داده است که وقتی طرف مقابل به تعهدات خود عمل نمیکند، طرف دیگر حق فسخ یا حق خروج را دارد. نگاه بنده در این چارچوب است؛ و به هیچ وجه نگرش اصلاحطلبانهای که مبتنی بر عقلانیت هست را مغایر با این نمیبینم که زمانی بخواهید از حق قانونی خود که حق فسخ است استفاده کنید. برخی دوستان در فضای مجازی گفتند شما اصلاحطلب هستید یا انقلابی؟ که من نیز گفتم بنده یک اصلاحطلب انقلابی هستم یعنی در جای خودش هیچ منافاتی بین «اصلاحطلب بودن» و «انقلابی بودن» نمیبینم. اینکه شما بگویید من عقلانی کار میکنم همیشه به معنای این نیست که منفعل عمل میکنید، عقلانی عمل کردن به معنای انفعالی عمل کردن نیست. اصلاحطلبی هم یعنی عقلانی باشید اما در جای خودش محکم و انقلابی عمل کنید. به هرحال بنده وجود معاهده NPT را برای صلح جهانی یک ساز و کار کاملا بهجا میبینم اگرچه در ذات خودش یک نوع پذیرش سلطهگری هم دارد. یعنی قدرتهای هستهای در NPT حق دارند قدرتهای هستهای باقی بمانند و دیگران هستهای نشوند. از طرف دیگر NPT مواد و بندهای خوبی دارد که به بهرهبرداریهای صلحآمیز از انرژی هستهای کمک میکند و همچنین تعهدات متقابلی بین کشورها دیده است که برای ترویج استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای مفید است. حتیNPT اگر بخواهد عادلانه اجرا شود باید خلع سلاح هستهای برای همه صورت بگیرد و قدرتهایی که سلاح هستهای دارند هم باید خلع سلاح شوند. |
اجرای مکانیزم ماشه مصداق بارز مفهوم ماده ۱۰ پیمان NPT است |
آن تعبیری که در ماده ۱۰ پیمان NPT است، برای زمانی است که شرایطی ایجاد شود که آن منافع عالیه کشور را در معرض مخاطره قرار دهد. مکانیزم ماشه به نظر من مصداق بارز چنین وضعیتی است. درست است که ما طرفدار صلح و طالب تعامل بینالمللی هستیم ولی همه اینها یک حدی دارد. وقتی با زورگویی بخواهند بر منطق غلبه پیدا کنند و همواره از یک طرف انتظار همکاری داشته باشند و خودشان نتوانند یا نخواهند به آن همکاریها عمل کنند طبیعی است که نباید زیر بار زورگویی رفت. زمانی که رهبری اعلام کردند ساخت، نگهداری و استفاده از سلاح هستهای حرام است بنده خواستم طرح ممنوعیت ساخت سلاح هستهای را بنویسم اما بعد که بررسی کردم دیدم در مصوبه مجلس درباره برجام همین امر وجود دارد، ماده اول آن همین موضوع ا به قانون تبدیل کرده است. درنتیجه بنده معتقدم که ما نباید به سمت ساخت سلاح هستهای برویم اما NPT از لحاظ حقوقی میگوید وقتی ما در فضایی قرار بگیریم که نه تنها با ما همکاری نمیشود بلکه دائما زیر مانیتورینگ و فشار باشیم و بعد هم بخواهند آن قطعنامههای ظالمانه را مجددا احیا کنند میتوان از آن خارج شد. چه منطقی قبول میکند که ما همواره آن تعهدات را ادامه دهیم؟ گرچه این نگاه من است و موافق و مخالف هم دارد. با این ایده من خیلی مخالفت شد. البته همانطور که گفتم اگر بخواهم این طرح را نهایی کنم، طبیعتا حداقل با همنظری و توافق فراکسیون امید خواهد بود اما به نظر خودم منطق روشنی دارد. |
حل مناقشه سیاسی بین ایران و آمریکا محال نیست |
صادقی در پاسخ به این سوال که از آنجایی که ایران بر خلاف کشورهایی همچون آمریکا، کشورهای اروپایی، اسرائیل، هند، پاکستان و... شفافترین و موجهترین برنامه هستهای دنیا را دارد، حال چرا غرب حداقل حدود ۱۷ سال است که به بهانه فعالیتهای هستهای، ما را تحت فشار شدید قرار داده است؟ و آیا مشکل واقعی آمریکا یا غرب و ایران بر سر موضوع هستهای است یا موضوعاتی فراتر مطرح است که انرژی هستهای جزئی از آن را تشکیل میدهد؟ گفت: به نظر من پاسخ روشنی دارد. به نظر من مورد دوم مطرح است. یعنی به نظر میآید مشکل ما بیشتر مشکلی سیاسی است و آن هم به لحاظ روابط ۴۰ سالهای است که وجود داشته است. درباره برجام نیز یک موضوع دیگری مزید بر علت شده و آن رقابتهای حزبی دموکراتها و جمهوریخواهان است. ما با آمریکا به توافق رسیدیم، برجام را امضاء کردیم و دموکراتها هم کماکان اعلام کردند که اگر در دور بعد در انتخابات پیروز شوند به برجام باز میگردند. بنابراین به غیر از مناسبات خصمانهای که بین دو کشور بوده روابط حزبی هم در ایجاد و گسترش این مشکلات دخیل است. همچنین روانشناسی و ویژگیهای شخصیتی آقای ترامپ هم در تعمیق این مشکلات قابل چشمپوشی نیست، به این نحو که هرچه میراث اوباما بوده، ترامپ میخواهد آن را به هم بزند یعنی چنین ژستی دارد. آن مشکل هستهای که وجود داشت ما بعد از سالها مذاکره در چارچوب برجام دربارهاش به توافق رسیدیم ولی آن مناقشه دائمی که ما داریم الان چشمانداز روشنی برای حلش وجود ندارد. حل مناقشه دائمی و سیاسی بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا طبعا امری محال نیست به این معنا که ما در مناسبات روابط بینالملل اعلام کردهایم از لحاظ تئوریک به غیر از اسرائیل با هر کشور دیگری مشکلی در برقراری ارتباط نداریم. اما همه حرف نظام ما هم این بوده که تا زمانی که آمریکا از آن خوی استکباری خودش عقب ننشیند و به حقوق برابر در روابط بینالملل اذعان نکند، طبیعتا نمیشود به آشتی با آمریکا فکر کرد اما معنای این حرف مطلق نیست یعنی ممکن است آن شرایط از لحاظ نظری محقق شود و ارتباط برقرار شود اما بخش عمده آن به دولت آمریکا برمیگردد. |
در بررسی FATF نباید شائبه «چوب لای چرخ دولت کردن» وجود داشته باشد |
به نظر من موضوع FATF چارچوب ویژه خودش را دارد و عمدتا به استانداردهای نظام بانکی بر میگردد و اتفاقا اجرای استانداردهای FATF فارغ از تعهدات بینالمللیاش نقش مهمی در پیشگیری از فساد در نظام بانکی دارد و من از نزدیک آن را مطالعه کردهام. یکی از ضعفهای نظام بانکی ما فقدان این استانداردها است. چون مجموع استانداردهای FATF میتواند مجموعه نظام بانکی ما را استاندارد کند و آن خلاءهایی که برای ایجاد فساد در نظام بانکی ما وجود دارد را پر کند. درباره تعهدات بینالمللی هم خلاف آنهایی که با آن مخالفت میکنند، بنده تا آنجایی که مطالعه کردهام در این مکانیزم FATF هیچ وقت ندیدم نظام مانیتورینگ وجود داشته باشد و بتوانند بدون اراده ما به دادههای ما دسترسی پیدا کنند. این دسترسیها به صورت موردی امکانپذیر است و آن هم بعد از عبور از مراحلی است که ما پیشبینی کردهایم که باید در هماهنگی با شورای عالی امنیت ملی صورت بگیرد. به ویژه از این جهت که ما در منطقه یا شاید جهان بیشترین صدمه را از تروریسم دیدهایم و یکی از قربانیان تروریسم هستیم چه تروریستهای داخلی که از سالهای اول انقلاب متکی به اعمال تروریستی شدند و الان در کشورهای غربی ساکن هستند و چه تروریستهای بینالمللی ازجمله گروههای تکفیری و داعش و القائده؛ بنابریان به نظر میرسد اجرای این تعهدات میتواند به امنتر شدن خود ایران هم کمک کند. بررسیها درمورد FATF نباید جناحی باشد. به خصوص اینکه آن شائبههایی که وجود دارد که عدهای تلاش دارند چوب لای چرخ دولت بگذارند و کارها قفل شود و شواهد زیادی هم برایش وجود دارد نباید وجود داشته باشد. |
نظر شما