و در محدوده ۱۶ روز شبکههای مختلف هر روز ساعات فشردهای را به پخش فیلمهایی اختصاص میدهند که با وجود جرح و تعدیل بسیار، گاهی نمیشود از دیدن آنها گذشت.
امسال هم هنوز چندین روز به شروع سال جدید مانده شاهد تبلیغات مختلفی بودیم که نوید پخش فیلمهای درخشان و اصطلاحا اسکاری سال ۲۰۰۷ را از شبکههای سیما میداد، از انیمیشنهای جذاب تا فیلمهایی که البته پخش آنها به لحاظ مضمونی کمی دور از ذهن بهنظر میرسید...
اختصاص کنداکتور شبکههای مختلف سیما به پخش این فیلمها بهصورت فشرده و کمابیش رقابتی در ایام عید از چند منظر قابل بررسی است.اول اینکه اصلا چرا فیلمی که دارای مولفههای بهاصطلاح تلویزیونپسند نیست و در چهارچوب خطوط قرمز سیما نمیگنجد به صرف به روز بودن، برای پخش در نظر گرفته میشود؟
هر چند لازم به ذکر نیست که این اتفاقی است که اختصاص به زمان خاصی ندارد و کم کم پخش و دستکاری فیلمها در تلویزیون تبدیل به پدیدهای عادی شده است اما این سؤال همیشه مطرح است که چرا باید مثلا فیلمی که برنده جوایز بسیاری در اسکار ازجمله بهترین فیلمنامه بوده و از سویی دارای ویژگیهایی است که پخش کامل آن ممکن نیست باترجمهای سرسری و با فیلمنامهای دگرگون و مثله شده از تلویزیون پخش شود؟
آن هم به شکلی که مضمون، معنا و گاه حتی شخصیتها و نسبت آنها با هم تغییر میکند و در نتیجه فیلمنامه جدیدی نوشته میشود که هیچ ربطی به فیلم اصلی ندارد و هدف غایی فیلم که مخاطب باید از خلال اتفاقات و دیالوگها به تشخیص و درک آن برسد در پیام رسانی ناکام میماندو تنها میتواند دلخوش به این باشد که فلان فیلم اسکاری و معروف سال جدید را دیده است؛ تازه اگر مخاطبی پیگیر و علاقهمند به سینما باشد و احیانا فیلمنامه آن فیلم را بخواند یا دیویدی آن را ببیند، آن وقت طبعا نسبت به این رسانه جمعی بیاعتماد خواهد شد.
درست مثل اتفاقی که در پخش هر هفته برنامههای سینمایی در شبکههای مختلف شاهد آن هستیم که فیلمی پخش میشود و کارشناسی درباره آن صحبت میکند ولی از تصاویر و مفاهیم و گاه دیالوگهایی حرف میزند و چیزهایی را تفسیر میکند که بهدلیل حذف آنها مخاطب در جریان ماوقع آنها نیست! با این اوصاف چه لزومی دارد که این فیلمهای بهاصطلاح گاه شاهکار با عجله و پر از غلطهای فاحش ترجمهای و به این فرم پخش شوند؟
از سوی دیگر تعطیلات نسبتا طولانی عید به رسم ما ایرانیها زمان استراحت، دید و بازدید و مسافرت است و اغلب با مهمانی رفتنهایی همراه است که امکان تماشای برنامههای عادی تلویزیون را هم میگیرد. به علاوه اینکه امسال هم مثل سالهای قبل هر شبکه در حد بضاعت خود سریالهای طنزی بهروی آنتن فرستاد که با توجه به تبلیغات و اسامی سازندگان و بازیگران آن با استقبال مخاطبان روبهرو شد.
سریالهایی که مطابق روند سریالهای مناسبتی هر ساله با پایان یکی، دیگری از شبکه دیگر پخش شده و گاهی هم همزمان پخش شدند و تماشای همین سریالهای کشدار و اغلب مفرح و فانتزی که دقت خاصی از سوی مخاطب نمیخواهد، شاید بهترین گزینه برای سرگرم ساختن مخاطب و پر کردن ساعتهای باقی مانده در بین رفتوآمدهای معمول عید باشد.
تجربه پخش مناسبتی فیلمها در طول این سالها ثابت کرده که این روند تنها بهصورت حرکتی تبلیغاتی است و کاربردی برای رضایت مخاطب ندارد چرا که در گیر و دار شلوغی عید و مسافرتها، کمتر کسی هر چند هم پیگیر و مشتاق فرصت میکند با تمرکز کامل به تماشای فیلم دلخواه خود بنشیند و تنها حاصل این نوع پخش پر فشار فیلمها به جای رضایت مخاطبین، نوعی سر خوردگی مخاطب است چرا که در طول روزهای طولانی سال در زمستان و تابستان به سختی میتوان کانالی یافت که فیلمی به روز و جالب پخش کند و آن وقت یکباره مخاطب طی زمانی فشرده بمباران تصویری بیهودهای میشود که نمیداند کی و کدام را تماشا کند.
حالا بماند که اگر هم تماشا کند چه قدر مضمون پخش شده با اصل فیلم تطبیق میکند! شاید بهتر باشد برنامه ریزان محترم پخش سیما با برنامه ریزی مدون و حساب شدهای در تمام طول سال بدون در نظر گرفتن عنصر صرف رقابت و یا حتی همزمانی با سینمای روز دنیا و تنها با در نظر گرفتن مصالح مخاطبین این رسانه عمومی با فواصل بیشتری و در زمانهای مناسب تری اقدام به پخش آثار ماندگار سینمایی کنند تا مخاطبین مشتاق و پیگیر از تماشای آن بینصیب نمانند.
باید تمهیدات بهتری اندیشیده شود که مترجمان متبحری که در زمینه ترجمه و حتی ترجمه سریع یا همزمان موفقاند برای ترجمه فیلمها در نظر گرفته شوند تا صرفنظر از بخشهایی که به هر دلیل حذف میشوند بخشهای باقی مانده، و حتی اسامی فیلمها و اصطلاحات به کار رفته در آنها بهصورت صحیح به مخاطب ارائه شوند.
غلطهای ترجمهای در متن فیلمها گاه آنقدر واضح است که حتی معنای جملات با لب خوانی هم تطبیق نمیکند و گاه در مقایسه آنها با متون ترجمه شده فیلمنامه هایشان تفاوتهای بسیاری دارد.
بهتر نیست یک انیمیشن دوست داشتنی و به روز را که هر صحنه آن دیدنی است و هیچ نکته منفی و غیرقابل پخشی هم ندارد بدون عجله و سر فرصت به دست مترجم قابلی سپرد و بعد هم روند دوبله آن را ( که خودش به قدر کافی پروسه وقت گیری است که دقت زیادی میخواهد تا حاصل کار چیزی ارزنده و درخور تماشای مخاطب باشد )به آرامی طی کرد و در زمان مناسبی به پخش آن اقدام کرد؟
دوبلههای سریع و ترجمههای عجلهای تنها باعث افت کیفیت فیلم میشوند و در نتیجه مخاطبی که با کلی دردسر خود را به تماشای فیلم میرساند احساسی جز دلزدگی و سرخوردگی نخواهد داشت.