به گزارش خبرنگار همشهری آنلاین، واکنشهای این مخاطبان نشان میدهد عمده کاربرانی که با رویکرد فعال در وب ظاهر میشوند و برای هر مطلبی که بخواهند نظر (کامنت) مینویسند، به آمارهای رسمی اعتمادی نداشته و مسئولان را به رویکرد شعاری، ارائه آمارهای غلط و توجیه اقدامات خود و دولت متهم میکنند. البته کاربرانی هم هستند که همچنان امیدوارند و شرح حال و درخواستهای خود را با بیانی ساده و ملتمسانه مینویسند و کمک میخواهند.
از لابهلای این نظرها میتوان رویکرد مخاطبان در اعتماد به رسانه و خبرنگاران را نیز به نظاره نشست؛ رویکردی که گویی نزدیک و هماهنگ با میزان اعتماد به سخنان مقام دولتی است. از این رو، همگروه پنداری رسانه و مقام دولتی در نظر کاربران، مسئله قابل تأمل دیگری است.
محمد شریعتمداری در سخنانش درباره شیوه «آزمون وسع» برای حذف یا اضافه کردن خانوارها در فهرست دریافتکنندگان بسته حمایت معیشتی توضیح داده و درباره معیارهای مشخص شدن خانوارهای ضعیفتر در دهکهای پایینتر درآمدی برای دریافت بسته حمایت معیشتی، گفته است: «در حال حاضر ۱۱ میلیون و ۹۰۰ هزار خانوار ایرانی فاقد خودرو هستند و بخش اعظمی از جمعیت کشورمان مالک هیچ خانه و زمینی نیستند». واکنش بسیاری از کاربران به این سخنان شریعتمداری، واکنشهایی تند و بعضا غیرقابل انتشار بود؛ آنها در نظرهایشان سعی در القای این مضمون داشتند که اعلام این آمار باعث شرمساری و سرافکندگی است.
همچنین برخی مخاطبان با اعلام شرایط خود مبنی بر اینکه نه خانهای دارند و نه ماشینی و نه حقوقی مکفی، ادعا کردهاند که مشمول دریافت بسته معیشتی نشدهاند و در عین حال نمونهای از نزدیکان خود را نام بردهاند که با وجود داشتن خانه و ماشین و حقوقهای خوب، در حالی که کارمند یکی از بانکها هستند، مشمول بسته معیشتی شدهاند! (صرفاً نظر یک کاربر است)
بقیه سخنان شریعتمداری به نوعی همدلی و همدردی با مشکلات و فشارهای زندگی بازنشستگان، اذعان به عدم افزایش حقوقها به اندازه بیش از نرخ تورم، اعلام تصمیم دولت به اجرای همسانسازی حقوق بازنشستگان - در صورتی که شرایط تحریم و کاهش فروش نفت اجازه دهد و مجلس همراهی کند - و بررسی افزایش سقف تعهدات بیمه تکمیلی درمان توسط صندوق بازنشستگی کشوری بود.
در واقع، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این سخنان هیچ وعده جدیدی درباره هیچ کدام از محورهایی که دربارهاش سخنرانی کرده بود، مطرح نکرده بلکه فقط حاضران در گردهمایی کانونهای بازنشستگی آموزش و پرورش کل کشور و در سطحی دیگر کل بازنشستگان را آگاه کرده که درباره مسائل و مشکلات حقوق و بیمه تکمیلی و معیشت آنها مطلع است و اشارهای هم به موانع محقق نشدن آنها کرده و دستورات شفاهی به برخی زیرمجموعهها داده است.
با این حال که شریعتمداری وعدهای برای بهبود مسائل نداده و صرفا به همدلی و دستور بررسی بسنده کرده است، درک برخی خوانندگان خبر سخنرانی شریعتمداری در همشهری آنلاین، این بوده که سخنان وزیر شعاری است و وی را از شعار دادن نهی کردهاند.
اذعان به «فقر» و «خستگی» ناخوشایندترین واژهای است که میتوان از زبان یک معلم بازنشسته یا هر بازنشسته پیشکسوت دیگری که سالها عمر خود را صرف خدمت کرده است، شنید. اما آنها بدون اینکه نام واقعی خود را افشا کنند، فریاد میزنند که «هیچ کس دیگه دنبال بازنشستگی نیست. یه عمر پول بیمه پرداخت کردیم که الان فقیر بشیم با این حقوق ۱/۷۰۰ تومنی». البته برخی دیگر از کاربران ظاهرا با کنایه سعی در انتقال این مفهوم دارند که حالا همین وضع و همین حقوق فعلی را حفظ کنید، تا برسد به همسانسازی و ... به عنوان نمونه، کاربری نوشته است همین حقوقم آرزوست ... یا برخی دیگر بهترین کمک دولت به بازنشستگان آموزش و پرورش را استخدام یکی از فرزندانشان به جای خودشان عنوان کردهاند.
در حالی که این روزها بحث رتبهبندی معلمان شاغل داغ است و اعلام شده که رتبهبندی شامل حال فرهنگیان بازنشسته نمیشود، معلمان بازنشسته از فرصت کامنت گذاشتن در ذیل این خبر بهره گرفته و خواسته خود مبنی بر تسری رتبهبندی به بازنشستگان را خواستار شدهاند چراکه عنوان کردهاند حقوق معلمان شاغل در حال حاضر که هنوز رتبهبندی هم اجرایی نشده، دو برابر بازنشستگان است و در صورت قائل شدن تبعیض بین معلمان شاغل و بازنشسته در زمینه رتبهبندی، فاصله دریافتی آنها بیشتر از این هم خواهد شد.
انتقاد به عیدیهای حدود یک میلیونی بازنشستگان کشوری و رسیدن اختلاف حقوق شاغلین و بازنشستگان کشوری به مرز صد درصد از دیگر نکاتی است که کاربران مورد تاکید قرار دادهاند. اما یک کامنت که نمیتوان عین آن را در این گزارش نیاورد، چنین است: «لطفا کلمه بازنشستگی را حذف کنید و به جای آن بنویسید (کار از نو) چون ۹۰ درصد دوباره این افراد باید برای سختی زندگی کار کنند و بازنشستگی را در گور در تجربه کنند و فقط ده درصد بازنشسته واقعی داریم».
همچنین در این نظرات به موضوعاتی اشاره شده که جای تعمق دارد به عنوان نمونه افراد قابل توجهی نوشته بودند که به دلیل نوع کارشان ، مثلا مامور خرید بودن، هر روز میزان قابل ملاحظه پول به حساب آنها واریز شده و بلافاصله خارج میشود. این پول نه به آنها ربطی دارد و نه متعلق به آنهاست اما به دلیل بررسی تراکنشهای مالی، این فاقد شرایط برای دریافت بسته معیشتی شناخته شدهاند. و یا افرادی هستند که در این بازه زمانی اتومبیل یا ملک کوچک خود را فروختهاند و یا وام گرفتهاند و اکنون به عنوان متمول شناخته شدهاند.
نمونههای از این دست فراوان و متنوع است که میتوان تعدادی از آنها را در ذیل خبر مربوط خواند.
نظر شما