به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایبنا، به تازگی شعری از کتاب «ترانههای نوازش» اثر مصطفی رحماندوست شاعر پیشکسوت و شناخته شده حوزه کودک و نوجوان که در سال ۱۳۸۵ از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده، در فضای مجازی انتشار یافته و عدهای محتوای این شعر را جنسیتزده و زنستیز میدانند و انتقاداتی را بیان کردهاند مبنی براینکه رحماندوست رابطه عروس و مادرشوهر را دستمایه یک شعر کودکانه قرار داده، درحالیکه این ترانهها بر ذهن کودکان و ایفای نقشِ آیندهشان در خانواده اثر میگذارد.
مصطفی رحماندوست دراین باره میگوید: من این شعر را ۲۱ سال پیش سرودم و برای نخستین بار در مجله دوست چاپ شد. بعد از آن حدود ۱۸ سال پیش به همراه شعرهای دیگری در کتابی به نام «ترانههای نوازش» از سوی کانون پرورش فکری به چاپ رسید و چند بار تجدید چاپ شد. در این مدت در ایران و خارج از کشور روی آن آهنگ گذاشتند و پخش کردند، در ایران هم حمید جبلی آن را خواند و با آهنگسازی ملیحه سعیدی در آلبوم سبزه ریزه میزه عرضه شد، اما اخیرا این شعر به گونهای دیگر تعبیر شده و آن را ضد زن تفسیر کردهاند.
او درباره چگونگی شکلگیری این موج در فضای مجازی توضیح میدهد: آغاز این موج از شبکه تلویزیونی «من و تو» بود که بعد از ۲۱ سال از من خوششان نیامده و این شعر را ضد فمینیسم میدانند. شاید هم به دلیل این باشد که مدتی پیش یکی از شبکههای خارجی برای مصاحبه تلفنی با من تماس گرفت و من نپذیرفتم و گفتم با شبکههای خارجی صحبت نمیکنم. اگر معنای فمینیسم این است که یک مدعی برابری حقوق زن و مرد موهایش را پسرانه کوتاه کند و ادای پسرها را دربیاورد، من اینگونه تفسیری از فمینیسم را قبول ندارم.
رحماندوست در ادامه بیان میکند: من به برابری حقوق زن و مرد اعتقاد دارم و در اغلب کارهایم هم این موضوع را رعایت کردهام حتی در همین کتاب «ترانههای نوازش» به ازای هر شعر دخترانه یک شعر پسرانه سرودهام و این یعنی برابری حقوق زن و مرد. حال اگر موضوعی مطرح شده که شما دوست ندارید به جای پیشنهاد سانسور، که ابتداییترین و غیرهنریترین نوع برخورد با یک اثر هنری است، بهتر است شما هم بروید و شعرهای مورد نظرتان را بسرایید و ارائه دهید، امیدوارم مورد استقبال قرار بگیرد.
بخشی از ترانههای نوازش که در فضای مجازی مورد نقد قرار گرفته به این شرح است: گلپسرم رو قربون/ تاج سرم رو قربون/میخواد بره مدرسه/ بخونه حساب و هندسه/ بزرگ بشه زن بگیره / عروس برای من بگیره/ خودش کنارم میشینه/ زنش برام میز میچینه/ آب میاره/ نون میاره/ پلو و فسنجون میاره.
او میگوید: واقعیت جامعه ما این است که ما نیاز به عاطفه خانوادگی، دور هم نشستن و گپ و گفت داریم. چه اشکالی دارد که عروس یک خانواده برای دوستی و صمیمیت بیشتر غذایی مانند «پلو فسنجان» بپزد و فامیل را دور هم جمع کند. با این کار، رابطهها عاطفیتر و گرمتر میشود. در واقع من این شعر را برای نزدیک شدن بیشتر خانوادهها به هم سرودهام و در ۲۱ سال گذشته هم کسی نسبت به آن انتقادی نداشته است.
رحماندوست درباره محتوای کتاب «ترانههای نوازش» میگوید: نکته این است که در این کتاب به ازای هر شعر دخترانه یک شعر پسرانه آورده شده است و این کار در راستای این مساله است که من به برابری حقوق زن و مرد اعتقاد دارم. از سویی این ترانهها مانند ترانههای «بازی با انگشتان» که از «لیلی حوضک» گرفته شده، این هم از ترانههای قدیمی و فولکلور عامیانه گرفته شده مانند «به کَسکَسونش نمیدم به همه کَسونش نمیدم...» و براین اساس باید حالت عامیانه و فولکلوریک هم داشته باشد و به واقعیت مرسوم در بطن جامعه نزدیک باشد تا برای مخاطب باورپذیر باشد و مادران و کودکانشان بتوانند با این شعر ارتباط برقرار کنند. از سویی این ترانه برای یک تا سه سالههاست و از زبان یک مادربزرگ است و قانون باورپذیری و واقعگرایی ایجاب میکند که آن مادر اینگونه حرف بزند.
رحماندوست در پایان بیان میکند: به نظر من اغلب افرادی که این انتقاد را مطرح کردهاند، اصلا دنیای بچهها را به رسمیت نمیشناسند. همه مکتبهای سیاسی از اول به دنبال این هستند که باورهایشان را به کودکانشان منتقل کنند اما واقعیت این است که کودک، کودک است و نیاز به بازی و محبت دارد و هرگز از این ترانهها، فلسفه زندگی را یاد نمیگیرد، او فقط از این ترانهها ریتم، بازی و شوخی را دریافت میکند.
نظر شما