مرد مکانیک که به دلیل اختلافات مالی، پرستار فرزندش را آتش زده بود، پس از چند روز دستگیر شد.

حوادث

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، روز ۲۵ دی مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و ناپدید شدن دختر ۳۸ ساله‌اش را گزارش کرد. وی شکایت خود را این چنین مطرح کرد: «دخترم، فریبا پرستار خانگی بود. روز گذشته برای گرفتن پولی که از صاحبکار سابقش طلب داشت، از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. او مدتی قبل با صاحبکارش درگیر شده بود و این مرد که امیر نام داشت، او را کتک زده بود. فریبا هم شکایت کرد و دادگاه این مرد را به پرداخت ۲۰ میلیون تومان دیه محکوم کرد. روز ۲۴ دی دخترم برای گرفتن قسط دوم دیه‌اش به سراغ امیر رفت و دیگر خبری از او نیست.»

  • کشف جسد

با شکایت مرد میانسال تحقیقات پلیسی آغاز شد. در نخستین گام، کارآگاهان به سراغ امیر، معروف به امیر مکانیک رفتند. اما مرد ۴۶ ساله مدعی شد که فریبا روز حادثه با او تماس گرفته و قرار بوده که برای گرفتن پولش نزد او برود اما بعد از آن تماس دیگر از او خبری ندارد.

بررسی‌ها برای یافتن فریبا ادامه داشت تا اینکه چند روز بعد مأموران گشت پلیس در جاده آدران با جسد سوخته دختر جوانی مواجه شدند. جسد به شدت سوخته بود و هویت آن ناشناس بود و تنها چیزی که باقی مانده بود، گردنبند طلای دختر جوان بود.

متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند که جسد متعلق به دختری ۳۰ تا ۴۰ ساله است که قبل از به آتش کشیدن به قتل رسیده است. با توجه به رد لاستیک‌ها و آثار سوختگی باقیمانده، این احتمال مطرح شد که قتل در محل دیگری رخ داده و عامل جنایت پس از انتقال جسد به آنجا، او را آتش زده است. بدین ترتیب در ادامه تحقیقات مشخص شد جسد متعلق به فریبا بوده و خانواده‌اش با مشاهده گردنبند طلا او را شناسایی کردند.

  • دستگیری قاتل

در ادامه بررسی‌ها، کارآگاهان جنایی به تحقیقات میدانی اطراف محل زندگی امیر پرداختند. چند نفر از اهالی محل با دیدن تصویر فریبا اعلام کردند که دختر جوان را روز حادثه در نزدیکی خانه امیر دیده‌اند. با برملا شدن این موضوع، به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، امیر روز ۱۳ بهمن بازداشت شد. مرد جوان لحظاتی بعد از بازداشت و در نخستین جلسه تحقیق به قتل فریبا اعتراف و بازپرس ساسان غلامی دستور ادامه تحقیقات از او را صادر کرد.

  • گفت‌وگو با متهم

با فریبا چطور آشنا شدی؟

پرستار بچه‌ام بود. وقتی بچه‌ام ۶ماهه شد، فهمیدیم که معلول است. همسرم مدتی بعد طلاق گرفت و من و بچه‌ام را رها کرد. در این سال‌ها به سختی پسرم را بزرگ کردم و فریبا پرستار بچه‌ام بود. تا اینکه پسرم چند ماه قبل و زمانی که ۱۷ سالش بود، فوت کرد. با مرگ بچه ام، فریبا هم از خانه ما رفت. اما دردسرها بعد از این ماجرا تازه شروع شد.

چه دردسری؟

فریبا مدام به سراغم می‌آمد و می‌گفت باید حق و حقوق این سال‌ها را به او بدهم. چند بار به او پول پرداخت کردم اما بی‌فایده بود. آنقدر اذیت کرد تا یک روز که به خانه‌ام آمده بود که پول بگیرد، از شدت عصبانیت او را کتک زدم. از من شکایت کرد و دادگاه مرا به پرداخت ۲۰ میلیون تومان دیه محکوم کرد. یک موتورسیکلت و ۷ میلیون تومان پول نقدی را که داشتم به او دادم. مابقی پول را هم قرار شد ماهی یک میلیون تومان پرداخت کنم. قسط اول را پرداخت کردم، اما زمانی که آمد قسط دوم را بگیرد، به جای یک میلیون تومان، ۶۰۰ هزار تومان به او دادم و گفتم به خاطر کارم مجبور شدم وسایل بخرم و ۴۰۰ هزار تومان دیگر را چند روز دیگر پرداخت می‌کنم.

پس چرا او را کشتی؟

وقتی دید پول کم است، شروع به سر و صدا و اعتراض کرد. داخل حیاط خانه‌ای که زندگی می‌کنم، مکانیکی‌ام هم هست. عصبانی شدم و سیم بکسلی را که دستم بود، دور گردنش انداختم. به خودم که آمدم، دیدم نفس نمی‌کشد. ترسیده بودم. تنها فکری که به ذهنم رسید، این بود که جسد را داخل خودروام بگذارم و به سمت خارج از شهر بروم.

چرا جسد را آتش زدی؟

آن لحظه آنقدر ناراحت بودم که وقتی جسد را از ماشینم بیرون آوردم، شروع به کشیدن سیگار کردم. بعد از اینکه سیگارم تمام شد، ناخودآگاه ته سیگار را پرت کردم که روی ملحفه روغنی افتاد که جسد فریبا را داخل آن پیچیده بودم. بلافاصله آتش گرفت.

چطور دستگیر شدی؟

بعد از این ماجرا، از شدت ناراحتی سه روز داخل ماشین بودم و در خیابان‌ها پرسه می‌زدم. بعدش به خانه برگشتم که دستگیر شدم.

کد خبر 482335

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha