آیا ترجمه «گالیور؛ علیرضای مترجم‌السلطنه» نوعی پوشش برای تمامیت‌خواهی قاجار و سوپاپ اطمینان ساختن برای روشنفکران عصر بوده است؟ اصلا روابط حسنه سلطنت جلیله قاجار با امپراتوری فخیمه انگلستان باعث ورود ادبیات طنز اروپا به ایران شده است؟

ترجمه گاليور

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایبنا، مجتبا حدیدی، منتقد و پژوهشگر نوشته است :نشر مدید کتاب «گالیور؛ علیرضای مترجم‌السلطنه» نوشته جاناتان سویفت را به اهتمام هاشم بناءپور و طرح جلدی از علیرضا دربانی منتشر کرد.

مخاطب در مواجهه با طرح جلد گالیور را بومی و با لباس‌های قاجاری می‌بیند و این خود گویای این مطلب است که نخستین ترجمه آن در ایران زمان قاجار انجام شده است. از آنجا که کتاب رمز و اشارات سیاسی داشته سویفت از ترس کتاب را به گالیور نامی منتسب می‌کند و پسرعمویی به نام ریچارد سیمسون برای گالیور می‌تراشد و به نام او کتاب را منتشر می‌کند و در مقدمه نامه‌ای از گالیور به پسرعمو می‌نویسد تا ردیابی نشود. رسالت یک نویسنده در برابر متن تا کجا می‌تواند باشد و چه لزومی دارد که برای نوشتار این همه آدمی خود را به زحمت بیندازد.

یاد سومین پلیس از فلن اوبراین افتادم که رمان را به عنوان یک دفاعیه احتمالی در دادگاه نوشته بود و با همان کتاب تبدیل شد به رأس مثلث ادبی در ایرلند که دو ضلع دیگرش را ساموئل بکت و جیمزجویس تشکیل می‌دادند. زیستن در سایه نوشتار مقوله‌ مهمی است که در مشرق زمین کمتر به آن پرداخته شده است و در سایه‌ ترجمه می‌توانیم به آن پی ببریم و ببینیم که با نوشتن یک دفاعیه چطور جیمز جویس به اوبراین حسادت می‌کرده است.

تبدیل شدن آدم‌ها در این متن فقط امکان‌پذیر است و این را در سفرنامه گالیور به خوبی شاهدیم. تبدیل شدن به موجودی قهرمان و موجودی ضعیف در دومرحله. یک بار انسان‌ها را ریزتر از خود دیدن و دوم بار بزرگتر از خود دیدن. انگار باید به بیماری‌های روانی نیز موقع خوانش این متن اشراف داشت و خود بزرگ‌بینی و خود کوچک‌بینی را دانست. باید بگویم که با مارک تواین طرف نیستیم که تاریخ واقعی مدرن و آمریکایی را در متن خود بگنجاند و آن را دستمایه تفکر قرار دهد.

تفاوت بین طنز آمریکایی و طنز انگلیسی در همین است که طنز آمریکایی واقعی است و جهان و انسان را در برابر هم قرار می‌دهد تا تضادها آشکار شوند. اما در طنز اروپا انسان در برابر خود قرار می‌گیرد. در اینجا نیز با متنی غیر واقعی طرف هستیم که به صورت سمبلیک قهرمان داستان دستخوش تحولاتی جسمی می‌شود و این استعاره‌ای است که در کل متن پراکنده شده است.

بعدها علیرضا مترجم‌السلطنه در زمان قاجار از سویفت داستان گالیور را ترجمه می‌کند. البته نامی که از مترجم در چاپ سنگی قید شده است علیرضا مترجم است و شرح حالی از وی معلوم نیست. اما اکنون پرسش این است که چه نسبتی بین جامعه ایران دوره قاجار با گالیور است؟ مگر آن نظام یکصد و سی پنج ساله با کوتوله سالاری نسبت داشته است که باید گالیور ترجمه شود؟ اگر جاناتان سویفت بعد از نگارش کتاب تا مدت‌ها از حکومت می‌ترسیده پس چرا علیرضای مترجم‌السلطنه از قجرها نترسیده و به ترجمه کتاب دست زده است؟

آیا ترجمه این کتاب نوعی پوشش به تمامیت‌خواهی قاجار و سوپاپ اطمینان ساختن برای روشنفکران عصر بوده است؟ اصلا روابط حسنه سلطنت جلیله قاجار با امپراتوری فخیمه انگلستان باعث ورود ادبیات طنز اروپا به ایران شده است؟ چرا انگلیسی‌ها فکر می‌کردند که سویفت در ایران می‌توانسته مخاطب داشته باشد اما حسین کرد و سمک عیار و امیرارسلان به کشور انگلستان صادر نمی‌شده؟ پس باید ریشه‌های این مساله را کمی بیرون از آن جستجو کنیم.

هنگامی که با یک اثر طنز روبه‌رو می‌شویم باید به سرهای سیاسی و جمجمه‌­های ادبی نیم‌­نگاهی داشته باشیم. اگر به قول گوگل فکر کنیم که طنز در اروپا باعث خنده در میان اشک‌هاست آن وقت می‌­توانیم به لغت‌نامه‌ ساموئل جانسون مراجعه کنیم و ببینیم که آیا طنز شعری است که در آن فساد و حماقت مورد انتقاد قرار می‌گیرد یا نه. جان درایدن، منتقد و شاعر انگلیسی، هدف از طنز را فقط اصلاح فساد می‌داند.

جاناتان سویفت نویسنده طنزپرداز انگلیسی عقیده دارد که طنز آئینه‌ای است و در آن هر کس هر چهره‌ای را در آن کشف می‌کند، مگر چهره خودش. همچنین می‌گوید که قصد طنز کینه‌توزی و بدخواهی نیست. به زعم او طنز درمان بخش و شفا دهنده عیب‌ها و دردهای جامعه است.

طنز گالیور در پی ارائه فلسفه خود و دعوت از دیگران برای همراهی نیست. چرا که انتقاد در این طنز اگرچه برمبنای اندیشه است ولی اعتبار نهایی آن به ارائه فلسفه نیست. آگاهی از موقعیت خود و پذیرش وضعیت اکنون شاکله اصلی طنز گالیور است که در ایران نخستین بار به نام «کولی ور» نامگذاری شده است.

با توجه به اینکه طنز وابسته به انتقاد از موقعیت است؛ ممکن است که طنز پردازعنصر زمان را به گونه‌ای وارد متن خود نماید که در دوره‌های بعدی نیاز به پاورقی و توضیحات داشته باشد. چرا که موضوع قابل انتقاد امروز ممکن است برای دوره‌های بعدی غیر قابل لمس شود و یا این که خیلی در لایه‌های استعاری در هم تنیده باشد.

اگر بین دو پدیده تضادی دیده شود می‌تواند تولید موقعیت طنز آلود کند. عدم تناسب در لحظه یعنی طنز موقعیت. دقیقا در این متن موقعیت انسان از بزرگی به کوچکی ما را با دوانسان نامتعارف روبه‌رو می‌کند. اول گالیوری بزرگ در بین انسان‌هایی کوچک و دوم گالیوری کوچک در بین انسان‌هایی بزرگ. این طنز شرح حال باطنی هر مخاطبی می‌تواند باشد و اگر هرکسی به تاریخ زیست خود مراجعه کند می‌تواند ببیند که دوره‌های سیطره و افول را در زندگی تجربه کرده است در دوران مشروطه نیز یکی از مراکز توجه شاعران و نویسندگان قالب طنز بود.

روشنگری برای اکثریت محروم جامعه و انتقاد به طبقه حاکم از اهداف مشروطه محسوب می‌شدند. شکوفایی ادبیات طنز را به عنوان رشته‌ای مستقل در ادبیات این دوره؛ مرهون انقلاب مشروطه هستیم. البته اگر بخواهیم به پیش از مشروطه اشاره کنیم باید به طنز درباری رویکرد داشته باشیم. این کتاب تاکنون به صورت اقتباسی تبدیل به انیمیشن و فیلم شده است و بارها به زبان‌های مختلف در جهان ترجمه شده است.

کد خبر 484492

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha