بهطوری که «الفباآموزی» و «دیکتهگویی» نتوانسته کوچکترین شوقی برای یادگیری در دانش آموزان یا حتی دانشجویان ایجاد کند.
این در شرایطی است که کارشناسان زبان آموزی، بهترین راه آموزش زبان خارجی را از کل به جز، یعنی مشابه آموزش زبان مادری به کودک میدانند. «فراگیری، شهامت گفتوگو و پرسیدن و تلفظ صحیح»، نخستین مرحلهای است که هر زبان آموز باید آن را بگذراند تا به مراحل«خـواندن و نوشتن» برسد.
در این میان، استاندارد تعداد فراگیران زبان خارجی در یککلاس بین ١٦ تا ١٨نفر است. این در حالی است که در بیشتر مدارس و دانشگاههای ایران، این رقم به 30 تا 40 نفر میرسد. از سوی دیگرساعتهای آموزش زبان در آموزشگاههای ایران برای استمرار در فراگیری بسیار کم است که باید دست کم به 8 ساعت در هفته افزایش یابد.
آموزش زبانهای خارجی بهویژه انگلیسی موضوعی است که در ایران دهها سال رواج دارد این در حالی است که زبان عربی همواره بهعنوان زبان دوم به دانش آموزان و دانشجویان ایرانی تدریس میشود اما آموزش زبان انگلیسی در یکدهه گذشته از لحاظ کمی رشدی بسیار داشته و آموزشگاههای زبان آموزی در گوشه و کنار شهرهای بزرگ ایران فراوان به چشم میخورند.
از قرن نوزدهم میلادی که مدارس نوین در ایران شکل گرفت، تدریس زبانهای اروپایی به ویژه فرانسوی و بعدها انگلیسی جزئی از برنامه ثابت درسی مدارس متوسطه و عالی بوده است. هم اکنون، تمامی ایرانیانی که تحصیلاتی دست کم در سطح متوسطه دارند، دست کم6 سال وقت را برای آموختن زبان انگلیسی صرف کرده اند.
در دانشگاههای ایران نیز علاوه بر اینکه در برنامه تمام رشتههای تحصیلی، واحدهای آموزش زبان در سطوح عمومی و تخصصی گنجانده شده، امکان آموختن چندین زبان خارجی، حتی تا سطح دکترا وجود دارد.
با این حال، اغلب دانش آموختگان مدارس و دانشگاههای ایران نمیتوانند به زبانی که سالها به فراگرفتن آن پرداختهاند، صحبت کنندو این مشکل حتی در میان بسیاری از کسانی که دانش آموخته رشته زبانهای خارجی اند و سالها به شکل تخصصی و در سطح دانشگاهی به آموختن زبان پرداخته اند نیز وجود دارد!
مهرداد بیعتی که خود دانش آموخته زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی ارشد است و سابقه آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه را هم دارد، دلیل اصلی ناتوانی زبان آموختگان ایرانی برای گفتوگو به زبان خارجی که آموخته اند را تمرکز برنامه تدریس زبان خارجی در مدارس ایرانی بر ترجمه و دستور زبان و آماده سازی «دیکته وار» دانش آموزان برای آزمون سراسری دانشگاهها میداند.
او که دانش آموخته رشته زبان انگلیسی است میگوید که حتی برخی استادانی که در دانشگاه به تدریس دروس تخصصی برای دانشجویان این رشته میپردازند بهخوبی قادر به تلفظ صحیح زبان نیستند و کسی با تحصیل در رشته زبان انگلیسی نمیتواند گفتوگو به این زبان را بیاموزد.
بیعتی، میگوید، اغلب دانشجویان زبان خارجی در دانشگاههای ایران، از دوران راهنمایی و دبیرستان در آموختن درس زبان خارجی ضعیف بوده و برنامه دانشگاهها نیز به گونهای نیست که بتواند این ضعف را برطرف کند.
برخی نیز روش تدریس در آموزشگاههای آزاد زبان انگلیسی را مؤثرتر و مفیدتر میدانند و میگویند تنها آن دسته از دانش آموختگان زبان انگلیسی میتوانند بهخوبی به این زبان گفتوگو کنند که علاوه بر دانشگاه در آموزشگاههای پیشرفته زبان نیز تحصیل کنند.
وحید رضا که در آموزشگاهی در تهران زبان انگلیسی تدریس میکند، میگوید، بهدلیل اینکه آموزشگاهها بر «فنون پیشرفته گفتگو» تمرکزمیکنند، ولی در دانشگاهها بیشتر بر پیچیدگیهای دستوری و زبانشناسی تأکید میشود، اغلب کسانی که در آموزشگاههای آزاد تحصیل کرده اند از دانش آموختگان دانشگاهها برای گفت وگو به زبان انگلیسی موفقترند.
گذر از شیوههای سنتی
به نظر میرسد در جهانی که روز بهروز به دهکدهای بزرگتر تبدیل میشود، لزوم بازنگری در نظام آموزش زبانهای خارجی در ایران به موضوعی محتوم بدل شده. به نظر میرسد گسترش فرهنگ و ادبیات ایرانی و صدور محصولات آن به کشورهای دیگر و ارتباط مؤثر با دیگران در گروی فراگیری یک زبان خارجی بهویژه انگلیسی باشد.
ساعت آموزشی بیشتر شود
آموزش زبانهای خارجی از سال اول راهنمایی آغاز میشود و دست کم تا پایان دبیرستان به مدت 6 سال ادامه پیدا میکند. ساعتهای اختصاص داده شده به این درس بین 2 تا 4 ساعت درسی در هفته، یعنی 90 تا 140 دقیقه است و کتابهای زبان را هم وزارت آموزش و پرورش بهطور هماهنگ و یکنواخت تهیه و در سراسر ایران پخش میکند.
انتظار میرود همانطور که هر دانشآموز متوسط ایرانی از سواد متعارف یا حداقلی برخوردار است، سواد قابل قبول زبانی هم داشته باشد. این انتظار غیرعادی نیست ولی با توجه به مستندات پیشرو، غیرواقع بینانه است.
آیا هدف از آموزش زبان انگلیسی یا عربی در مدرسه مشخص شده است؟ آیا این هدف واقع بینانه است؟ آیا این هدف به نیازهای درازمدت جوانان پاسخ میدهد یا تنها نیازهای مقطعی را دنبال میکند؟
بی گمان در سطح سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان که ممکن است کوتاهمدت هم باشد، ابتدا باید هدف هر موضوع مشخص و سپس راههای علمی دستیابی به آن طراحی شود؛ دردسر بزرگ از اینجا آغاز میشود.
بر نظام آموزشی ایران مدتهاست که هیولایی به نام کنکور سایه افکنده، دوره آموزش در مدرسه به گذر از تونلی میماند که در انتهایش کنکور آینده و راه زندگی را تا حد بسیاری مشخص میکند و در چنین شرایطی گذر موفقیت آمیزاز تونل به تنها هدف تحصیل و سواد آموزی تبدیل میشود.
روش آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران برای پاسخگویی به این هدف بسیارجالب است! آموزش زبان، بدون در نظر گرفتن طبیعت آن، به شیوهای فرمولی و دستوری همچون فیزیک و شیمی تدریس میشود. فرمولهایی که در درسهای علمی به کار حل مسئله میآیند، در درس زبان تنها به درد انتخاب پاسخ پرسشهای چند گزینهای میخورند و بس.
اما آیا این هدف، تعریفی واقع بینانه از آموزش زبان بینالمللی به جوان ایرانی است؟ پاسخ بیتردید منفی است. جوان ایرانی میخواهد از امکانات دنیای مدرن بهره ببرد، از اطلاعات اینترنت استفاده کند، کتابهای خارجی بخواند، فیلم به زبان اصلی ببیند، برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود و سخن کوتاه، خود را شهروند برابر در جهان بداند.
با این تعریف از هدف آموزش زبان که وسیله ایجاد ارتباط است، لزوم بازنگری در سیاست و برنامه ریزی آموزشی آشکارتر میشود. در واقع یادگیری زبان وسیلهای است برای رسیدن به هدفی دیگر که ایجاد ارتباط است.
زودتر و بهتر شروع کنیم
شیوه سنتی و متداول آموزش زبان، زبان آموز را با مفاهیم و قوانین پیچیده زبان آشنا میکند ولی این آشنایی هیچ کمکی در به کارگیری زبان نمیکند.پس در آموزش زبان باید به جنبه کاربردی آن توجه کرد، دانش آموز را در موقعیت واقعی زبانی قرار داد و مهارتهای منفعل شنیدن، خواندن و مهارتهای فعال حرف زدن و نوشتن را به صورت موازی آموزش داد.
از ابتدایی شروع کنیم
از سوی دیگرزبان فرایند پیچیده ذهن بشر است، یادگیری زبان هرچه از سنین کمتر شروع شود، بازده بهتری دارد، اگر زبان آموز زبان دوم را به شیوهای طبیعی و ناخودآگاه، با فرایندی شبیه زبان مادری فرا گیرد، نتیجه بهتر میشود، پس لازم است آموزش زبان از دوره ابتدایی آغاز شود.
به یاد داشته باشیم که زبان و فرهنگ پدیدههای به هم تنیدهای اند، برخی بر این باورند که میتوان زبان را از فرهنگ اصلی خود تهی کرد و با فرهنگ دیگری در هم آمیخت، باور نگارنده این است که بومی سازی بیرویه در محتوا، شکل و تصاویر کتابهای آموزشی زبان، انگیزه یادگیری را در زبان آموز کاهش میدهد.
در برنامه رسمی مدارس و دانشگاه های ایران چه تغییری باید صورت گیرد تا آموزش زبان انگلیسی به شکل کارآمدتر و نتیجه بخشی انجام شود؟