جانشین فرماندهی نیروی زمینی ارتش که اواخر آذر ماه سال گذشته به این سمت منصوب شد مسئولیتهای خطیری همچون فرماندهی تیپ ۲۵ تکاور، لشکر ۸۴ خرم آباد و ۷۷ ثامن الائمه، دانشگاه افسری امام علی، مرکز آموزش پیاده شیراز و فرماندهی ارشد ارتش در استانهای فارس و کهگیلویه و بویر احمد را نیز عهده دار بوده است.
وی در این گفتوگو درباره قدرت بازدارندگی ارتش تاکید دارد که تمام حرکات دشمن رصد میشود و کوچکترین حرکتی از نگاه مرزبانان ایران پنهان نمیماند.
پوردستان برای اینکه بر آمادگی همیشگی نیروهای مسلح تاکید کند به یک جمله اکتفا میکند: «ارتش سیزده به در ندارد»
- اجازه دهید از توسعه ارتش بعد از انقلاب شروع کنیم؛ زمانی که انقلاب شد ارتش مشتمل بر 8لشگر و چند تیپ. این ارتش از لحاظ افزایش یگانها و نیروها به ویژه در خلال جنگ تحمیلی چه تحولات مهمیرا شاهد بوده است؟
ببینید در طول جنگ تحمیلی در کنار ارتش نیرویی مثل سپاه پاسداران هم انجام وظیفه میکرد و این ۲ نیرو به کمک هم جنگ را اداره میکردند. در خلال این جنگ ما ضرورتهایی را احساس کردیم مبنی بر اینکه بعضی از یگانهای ما نیاز به تقویت دارند به عنوان مثال در مورد لشگرهای سنگین مان که ۳ تیپه بودند احساس میشد این ظرفیت وجود دارد که یک تیپ دیگر به آنها اضافه شود.
به همین خاطر لشگرهای ۳ تیپه به لشگرهای 4تیپه ارتقا پیدا کردند و مسئولیتهای بیشتری به آنها داده شد اما بعد از جنگ تحمیلی احساس شد سازمانی برای این یگانها پیشبینی شده مقداری سنگین است.
در اینباره جلسات کارشناسی زیادی در تمامیردههای ارتش تشکیل شد و نتیجه این شد که تیپهای چهارمیکه در لشگرها تشکیل شده و بعضی از تیپهای مستقل که به لشگر ارتقا پیدا کردهاند به روال سابق برگردند. مثل تیپ ۸۴ که لشگر ۸۴ یا تیپ ۵۸ که لشگر ۵۸ شده بودند.
از سوی دیگر با توجه به توسعه این یگانها ما توسعه نیروی انسانی را هم در بخش وظیفه و هم در بخش استخدام نیروهای پایور داشتهایم و متعاقب آن، سلاحهای سازمانی هم برایشان تهیه و در اختیارشان گذاشته شد.
- آیا برای تامین و توسعه سلاحهای یگانها فقط به منابع و تولیدات داخلی اکتفا شده بود؟
ببینید بعد از انقلاب اسلامیما در محاصره اقتصادی کشورهای استکباری قرار گرفتیم. یعنی آمریکاییها کریدورها و مسیرهای اقتصادی و بازرگانی را روی کشور ما بستند و به هیچ کشوری هم اجازه ندادند با جمهوری اسلامیایران مراودات بازرگانی به ویژه در بخش دفاعی داشته باشد.
دقیقاً همان سیاستی را که آمریکاییها به نام سیاست منزویسازی در دوران جنگ سرد در رابطه با شوروی انجام دادند در مورد ما هم به مورد اجرا گذاشتند. در واقع یکی از کارهایی که آمریکاییها در قبال ایران انجام دادند و انجام میدهند بستن تمام مسیرهایی بود که به تواناییهایی دفاعی ایران منجر میشد.
این فشاری که به ما وارد شد را در وهله اول میتوانیم به عنوان یک تهدید بنامیم.
اما غیرت و جسارتی که در جوانهای ما وجود داشت سبب شد این تهدید به فرصت تبدیل شود. چه بسا اینکه این تحریمها باعث شد برای تولید سلاحهای خودمان، دست به کار شویم.
بحمدالله در رابطه با توسعه جنگ افزاری که مورد نظر شماست برای یگانهای تازه تاسیس هیچ مشکلی نداریم چون تمامیسلاحهای مورد نیاز این یگانها در داخل و توسط فرزندان ایران اسلامیدر کارخانجاتی که مورد نظر است ساخته و تولید میشود.
این را هم عرض کنم که سلاحی هم که در حال حاضر در داخل ساخته میشود با نمونه خارجی اش نه تنها برابری میکند بلکه به مراتب بهتر هم هست.
- یعنی منظورتان این است که تحریمهایی که بعد از انقلاب در قبال ایران اعمال شد کشور ما را از لحاظ تولید سلاح به حد خودکفایی رساند؟
بله دقیقا همینطور است.
- منتهی تصور عامیوجود دارد مبنی بر اینکه سلاحهایی که ایران تولید و رسانه ای میکند بیشتر کپی برداری از نمونههای غربی است،با توجه به اینکه میفرمائید این سلاحها با نمونههای غربی آن برابری میکند و حتی بهتر هم هست توضیح میفرمائید که این تصور از کجا ریشه میگیرد؟
ببیند خودکفایی در ساخت یک وسیله به صورت یکدفعه و ابتدا به ساکن ممکن نیست. شما وقتی میخواهید به بالای یک ساختمان برسید باید یکی پس از دیگری پلهها را طی کنید. نه تنها در رابطه با ساخت سلاح بلکه برای ساخت هر وسیله دیگری ما نیاز داریم این مراحل را گام به گام طی کنیم.
یکی از مراحل ساخت سلاح و به خودکفایی رسیدن کپیبرداری از سلاح است. مثالی در این باره میزنم؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامیکه مستشاران خارجی از کشور ما رفتند، نظام ما با یک چالش روبهرو شد و آن اینکه آیا ما میتوانیم این هواپیماها، کشتیها، توپها و تانکها را راهبری بکنیم یا خیر؟
چون در واقع مستشاران بودند که اینها را راهبری میکردند و پرسنل و تکنسینهای ما در کنار اینها کارهای ابتدایی را انجام میدادند. خب این واهمه در نفرات ما وجود داشت ولی با اعتماد به نفسی که حضرت امام برای اولین بار در میان نیروهای مسلح دمیدند و فرمان تاریخی را به عنوان حمایت از ارتش صادر کردند و متعاقب آن مقام معظم رهبری این جرات را به بچههای ما دادند که خودشان وارد عمل شوند.
اولین کاری که در این مسیر انجام شد تعویض قطعات بود. چون ما این قطعات را در انبارها داشتیم. بعد از مدتی انبارها از قطعات خالی شد؛ این قطعات نظامیچیزی نبود که در بازار آزاد بتوان پیدا کنید ضمن اینکه با توجه به تحریمهای اعمال شده، کشورهای دیگر هم به ما نمیفروختند. در اینجا ما یک مرحله بالاتر آمدیم و نهضت قطعهسازی در بین نیروهای مسلح شکل گرفت. قطعه ای که مورد نیاز بود چه برای هواپیما، چه تانک، چه شناور و هر وسیله نظامیدیگر توسط خود نیروهای مسلح ساخته شد.
وقتی که ما به این مرحله رسیدیم و این توانمندی را در خودمان پیدا کردیم و حس کردیم که میتوانیم قطعهسازی بکنیم، قطعات ساخته شده را در کنار هم مونتاژ و با استفاده از مهندسی معکوس تولید سلاح کردیم. در ادامه توانایی رفع نقاط ضعف سلاحهای ساخته شده را هم به دست آوردیم و از حالت کپیسازی بیرون آمدیم. امروز این توانمندی در بچههای ما وجود دارند که بتوانند سلاحهایی را مطابق با نیازهایشان تولید کنند.
- آیا به خوکفایی 100درصدی رسیدیم؟
ببیند باید یک جمعی باهم همکاری کنند تا وسیلهای تولید شود. حتی ارتشی مثل ارتش آمریکا هم از لحاظ تولید سلاح در حد خودکفایی ۱۰۰ درصد نیست. مثال میزنم! شما هواپیمای بدون سرنشین پریداتور را در نظر بگیرد که قابلیتهای بسیار زیادی دارد؛ موشک بلاکهاوس زیر آن نصب میشود و در جنگ ۳۳ روزه هم اسرائیل از آن برای هدف قرار دادن مواضع حزبالله استفاده میکرده است، این هواپیما به نام آمریکا در بازارهای جهانی وجود دارد اما اگر ریز شویم میبینیم که سامانههای اپتیکی اش را یک کشور میسازد، سامانههای دیجیتال اش توسط کشور دیگری ساخته میشود، بدنه و بال آن در آمریکا ساخته میشود و سامانههای داخلی اش را کشور دیگری میسازد یعنی برای ساخت این هواپیمای بدون سرنشین چند کشور با هم همکاری میکنند اما متولی آن آمریکا است و به اسم این کشور ساخته میشود.
شاید در عرف عامه گفته شود که ایران در ساخت سلاحها کپیبرداری میکند اما امروز کشور جمهوری اسلامیایران این توانمندی را دارد که بیشتر سلاحهای مورد نیازش را بسازد و به هیچ کشوری وابسته نباشد.
- در چند روز گذشته مانوری در اسرائیل انجام شد که گفته میشد مهمترین مانور نظامیرژیم صهیونیستی بوده است. در خلال این مانور یکی از مقامات رژیم صهیونیستی ادعاهایی علیه ایران کرده بود. برخی تحلیل گران میگفتند که این مانور میتواند در ارتباط با ایران، سوریه یا حمله به حزبالله صورت گرفته شود.آیا انجام این مانور را به عنوان یک عملیات روانی علیه ایران ارزیابی میکنید؟
رزمایشی که اسرائیل انجام داد یکی از بزرگترین رزمایشهای رژیم صهیونیستی بود که از هجدهم فروردین به مدت ۵ روز انجام شد و تقریبا تمام اسرائیل را هم دربر میگرفت. اهدافی که سران رژیم صهیونیستی برای این رزمایش ترسیم کرده بودند در چند عنوان خلاصه میشد؛ یکی از آنها مقابله با حملات هوایی و موشکی بود و دیگری مقابله با تهاجمات شیمیایی و میکروبی. اینها اهداف آشکاری بود که سران رژیم صهیونیستی برای این رزمایش ترسیم کرده بودند.
اما این رزمایش اهداف پنهان دیگری هم داشت. ارتش رژیم صهیونیستی زمانی به لحاظ تجهیزات و آمادگی رزمیبا حمایت و پشتیبانیهای آمریکا به عنوان چهارمین ارتش مطرح در دنیا ارتقا پیدا کرد، ضمن اینکه این ارتش در جنگهای زیادی هم شرکت و به قابلیتهای زیادی دست پیدا کرده بود.
به واسطه همین ارتش؛ رژیم صهیونیستی به کشورهای همجوار تجاوز کرده و مطامع و خواستهای خودش را به کشورهای همسایه تحمیل میکرد.
این ارتش با این قدرت و با این توان در جنگ ۳۳ روزه ضربه بسیار سختی خورد. یعنی تعداد محدودی جوان مسلمان و آماده به نام حزبالله آمدند و حیثیت ارتشی را لکه دار کردند که به عنوان ارتش چهارم دنیا شناخته میشد.
من فکر میکنم یکی از اهداف پنهان این رزمایش و شاید اصلی ترین هدفی که برای این رزمایش در نظر گرفته شده بود بازسازی روحی و روانی ارتش، ناشی از این شک تحقیر آمیز بود که بدان وارد شد. یکی دیگر از اهداف این رزمایش این بود که به کشورهای منطقه بگویند ما هنوز توانمندی و توانایی کافی را داریم و هدف این بود که حالت بازدارنده را در گروههایی مثل حزبالله و حماس ایجاد کنند.
از طرف دیگر تحت تاثیر شکست اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه مهاجرتها به سرزمینهای اشغالی تقلیل پیدا کرده بود، کسی که از یک کشور دیگر قصد داشت به سرزمینهای اشغالی هزیمت کند و در این سرزمینها ساکن شود متاثر از جنگ ۳۳ روزه فکر میکرد این سرزمینها نیروی دفاعی مستحکمی ندارد. لذا رژیم صهیونیستی قصد داشت با انجام این رزمایش نشان دهد توانایی حفظ امنیت شهروندانش را دارد.
- و دقیقا در همین راستا صحبتهایی میشود از طرف سران آمریکا؛ سران کاخ سفید ادعا میکنند استقرار سپر موشکی شان برای دفاع از تهدید موشکی ایران است.آیا واقعا قدرت موشکی ایران تهدیدی برای آمریکا یا سایر کشورهای دنیا بهشمار میرود؟
این عمل در ادامه عملیاتهای روانی آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامیایران است. آمریکا از استقرار سپر موشکی اهداف زیادی را دنبال میکند یکی از هدفهایش این است که نشان دهد جمهوری اسلامیایران تهدیدی برای کشورهای منطقه و اروپاست.
اما یکی از اهداف آمریکا از استقرار سپرموشکی حفظ منافع خود و کشورهای هم پیمان است. ببینید بعد از دوران جنگ سرد و حاکمیت آمریکا در جهان، اینها سازمان ملل را هم در اختیار خودشان گرفتند و در منطقه خاورمیانه به دنبال اهداف استکباری خودشان گشتند.
افغانستان را به بهانه حذف بن لادن و عراق را به بهانه از بین بردن سلاحهای کشتار جمعی پشت سر گذاشتند و دست درازی کردند، روسیه در این شرایط احساس کرد بهنوعی آمریکاییها قصد منزوی کردن او را دارند.
اگر خاطرتان باشد روسها ابتدا زیاد درباره سپر موشکی آمریکا حساسیت نشان نمیدادند. ابتدای کار زمانی که قرار بود این کار در رادار قبله انجام شود روسها حساسیت زیادی از خودشان نشان ندادند برای اینکه احساس میکردند آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامیایران میخواهد این کار را بکند.
آنها به توان موشکی ما واقف بودند و ما هم توان موشکی مان را به دنیا اعلام کرده ایم. اما بعد روسها متوجه شدند هدف و غرض آمریکا از استقرار سپر موشکی خود روسها هستند و الان شما میبینید که اولین معترض استقرار سپر موشکی همین روسها هستند.
سران این ۲ کشور در سطوح مختلف با همدیگر دیدارهای مختلفی داشتند که به هیچ نتیجهای نرسیدهاند. طرح استقرار سپر موشکی که به ایران مرتبط دانسته میشود بیشتر عملیات روانی است اما اهداف دیگری را در پشت سر دارد.
- پس ادعای آنها مبنی بر اینکه قدرت موشکی ایران تهدید برای کشورهای دیگر است کذب است؟
بله قدرت موشکی ایران در راستای دفاع از تمامیت ارضی کشور است. سیاست ایران یک سیاست دفاعی است نه تهاجمی.
- از آنجا که راهبرد ما یک راهبرد دفاعی است پس طبیعی است که اگر احیانا تهاجمیصورت گیرد ما ضربه دوم را میزنیم. آیا فکر میکنید این ضربه دوم قدرت بازدارندگی برای تهاجمات بعدی دشمن را خواهد داشت؟
هر حرکتی که بخواهد انجام شود شواهد و قرائنی دارد. ما نظامیهستیم و در این زمینه همکاران بنده استخوان خرد کردهاند. بالاخره هر کاری زمینهسازی تبلیغاتی، زمینهسازی لجستیکی یا زمینهسازی اطلاعاتی لازم دارد یا زمینهسازی عملیاتی میخواهد.
اگر قرار باشد تهاجمیعلیه جمهوری اسلامیایران صورت بگیرد قطعا نیروهای مسلح ما آمادگی لازم برای دفاع و مقابله دارند. ما با توجه به حضور دشمنان در منطقه لحظهای از آمادگی دست برنمیداریم.
اینگونه نیست که شما احساس کنید نیروهای مسلح تعطیلی عید داشته باشند یا سیزده بهدر بروند یا اینکه بخواهند روزهای تعطیل را در آرامش بگذرانند، نیروهای مسلح ما، دشمن را لحظه به لحظه رصد میکنند و حرکات دشمن را زیر نظر دارند.
این توانمندی را در خودمان میبینیم که اگر دشمن ضربه اول را بزند ضربه دوم را به گونهای بزنیم که اجازه ضربه سوم را به او ندهیم، این توانمندی در نیروهای مسلح ما وجود دارد.
حمله دوباره
جانشین نیروی زمینی در بخشی از گفتوگوی خود به فعالیتهای نیروی زمینی در زمان صلح پرداخت و تاکید کرد که بخشی از فعالیت یگانهای نیروی زمینی صرف پاکسازی مناطق آلوده به مین شده است.
احمد رضا پوردستان گفت: بعد از پذیرش قطعنامه در سال 67 یکی از معضلات کشور به ویژه در استانهای مرزی وجود هزاران هزار هکتار زمینهای آلوده به مین، مواد منفجره و گلولههای عمل نکرده بود.
این کار ابتدا توسط گردانهای متخصص نیروی زمینی انجام میشد اما به صورت موردی بود. بعدها در جلسات متعدد به این نتیجه رسیدیم که این شکل کار کردن نتیجه چندان مثبتی ندارد و به همین خاطر ۳ قرارگاه عمده پاکسازی تشکیل شد. این ۳ قرارگاه در استانهای کرمانشاه، ایلام و خوزستان مستقر بود.
وی ادامه داد: یگانهای متخصص نقشه زمینهای آلوده به مین و مواد منفجره را آماده و تقسیم بندی کردند و بر اساس این موزائیکهایی که مشخص شده بود شروع به پاکسازی کردند. بعد از تشکیل قرارگاهها ما احساس کردیم وسایل و تجهیزاتی نیز نیاز است و تجهیزات مدرن و خوبی نیز خریداری شد و یگانهای مهندس با این تجهیزات کار پاکسازی را انجام دادند.
پوردستان تاکید کرد: چیزی در حدود ۹۰۰ هزار هکتار را این عزیزان تا به حال پاکسازی کرده و این زمینها تبدیل به زمین کشاورزی، مرتع یا زمینهای اکتشاف و بهره برداری نفت شدهاند.
جانشین نیروی زمینی ارتش با بیان اینکه سخت ترین و پیچیده ترین کار نظامیهمین خنثی کردن مین است گفت: در کار مین اولین اشتباه آخرین اشتباه است و ما تاکنون برای پاکسازی مناطق آلوده به مین ۱۴۷ شهید و ۷۱۷ جانباز دادهایم.