به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اعتماد، اما صحبت از تخلفهای این روحانی در جریان برگزاری دادگاههای انقلاب معمولا در رسانهها به راحتی میسر نیست. بهویژه شنیدن این تخلفات از زبان محافظهکاران و نزدیکان به جناح راست سیاسی نیز همواره دور از ذهن به نظر میرسد. اما به تازگی مصطفی میرسلیم رییس شورای مرکزی موتلفه و یکی از منتخبان تهران برای حضور در مجلس یازدهم در مصاحبهای از این تخلفات گفت و البته احمد توکلی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی نیز در تایید آن گفتوگویی انجام داد.
مصطفی میرسلیم در مصاحبهای با برنامه گفتوگو محور سایهروشن که از سوی «عبدیمدیا» منتشر شد، از روش صادق خلخالی در برخورد با متهمان و صدور حکم اعدام برای آنها انتقاد کرد و صراحتا هم جمله نقل شده در ابتدای این گزارش را تایید و تاکید کرد روشی که خلخالی در ابتدای انقلاب پیش گرفت، اشتباه بود. اگرچه اظهار کرد که بر این باور است ابتدای هر انقلاب مسائل توام با افراط و تفریط رخ میدهد. این کنشگر سیاسی اصولگرا در مورد اعدامهای اوایل انقلاب گفته بود «آقای خلخالی در کارهایش دقت نداشت و در برخی از اعدامها زیادهروی انجام میگرفت.»
میرسلیم همچنین روایت کرده که «بنده از اقدامات ایشان دفاع نمیکنم و در همان زمان هم به اقتضای مسوولیتی که داشتم (مسوول شهربانی کل کشور) به ایشان تذکر میدادم؛ بهطوری که در کتاب خاطرات خود آقای خلخالی آمده که ایشان از دست من تلفن را در یخچال میگذاشتند تا من مزاحمشان نشوم. آقای خلخالی علاقه داشتند بدون درنظر گرفتن جوانب امر و رسیدگیهای لازم بسیاری از افسران شهربانی را اعدام کند. بدون اینکه به این موضوع توجه لازم داشته باشد که اصلا این افراد نقشی در آزار و اذیت و شکنجه مردم داشتند یا خیر!» البته او معتقد است خلخالی سوءنیت نداشت اما روشی که اتخاذ کرد، درست نبود.
روایت احمد توکلی از روش و منش قضایی صادق خلخالی هم در تایید سخنان میرسلیم است. او در گفتوگو با «عبدیمدیا» روایت کرده است: «اوایل انقلاب برادر من افسر شهربانی رشت بود. او به من زنگ زد و گفت یکی از افسران شهربانی رشت که درجریان سرکوب انقلابیون حضور داشت اما کسی را نکشته بود، بازداشت شده است. در جریان انتقال این افسر به لاهیجان آقای خلخالی تصمیم گرفته ایشان را اعدام کند... برادرم با توجه به اینکه میدانست آقای خلخالی اصرار به اعدام آن افسر شهربانی داشت و ممکن بود همان شب افسر را اعدام کند از من خواست کاری انجام دهم؛ من با آقای ریشهری که آن زمان دادستان انقلاب در ارتش بود، تماس گرفتم و وضعیت را توضیح دادم. به آقای ریشهری گفتم اگر همین امشب آن افسر را از دسترس همراهان آقای خلخالی دور نکند، این فرد را اعدام میکند؛ بهدنبال خواسته من آقای ریشهری؛ این افسر را از دسترس آنها خارج کرد. آن افسر به تحمل ۲ سال زندان محکوم و پس از عفو اکنون در گرگان زندگی شرافتمندانه خودش را انجام میدهد.» او همچنین تاکید کرده که تداوم مشی قضایی خلخالی باعث برکناریاش شد.
با این حال پیش از تایید اظهارات میرسلیم از سوی توکلی محمدحسنی، رییس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در نامهای سرگشاده خطاب به میرسلیم نوشت: «ایجاد شائبه و تردید درخصوص اقدامات اوایل انقلاب، آیا بازی در زمین دشمن نیست؟»
او در واکنش به این ادعای میرسلیم که «برخی اطرافیان خلخالی برای متهمان پاپوش درست میکردند یا در خانه آنها مواد مخدر جاساز میکردند»، هم گفته بود: «اگر از همان ایام سند و مدرکی دال بر تایید ادعای خود داشته و بروز ندادهاید در کتمان حقیقت مسوول هستید.»
با همه این اوصاف اما صادق خلخالی هیچوقت از اقدامات خلاف شرع و قانونی خود ابراز پشیمانی نکرد و حتی در سالهای پایانی عمر، زمانی که به بیماری پارکینسون مبتلا و خانهنشین شدهبود دست به قلم و به نگارش خاطرات دوران انزوای خود مشغول شد. او در کتابی با عنوان «ایام انزوا» نوشت ذرهای از کارهایی که کرده پشیمان نیست و اگر به قبل بازگردد باز هم آن را تکرار خواهد کرد.
صادق خلخالی که اگر بر اساس بیماری از دنیا نرفتهبود، در این ایام ۹۳ ساله بود به ارتشبد نصیری رییس ساواک، سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران، سید رضا ناجی فرماندار نظامی اصفهان، منوچهر خسرو داد فرمانده هوا نیروز به اضافه ۲۰ تن دیگر را تنها در یک محاکمه به اعدام محکوم کرد که همگی در شب ۲۴ بهمن ماه ۱۳۵۷ در پشتبام مدرسه رفاه تهران تیرباران شدند.
او همچنین محاکمه و اعدام امیرعباس هویدا نخستوزیر دوران پهلوی را نیز برعهده داشت. خلخالی پس از روی کار آمدن شهید بهشتی به عنوان رییش شورای عالی قضایی برکنار شد. اما یکی از نکات جالب حیات سیاسی خلخالی حضور در لیست مورد حمایت حزب توده برای نمایندگی در مجلس شورای اسلامی دور اول است که در نهایت منجر به حضورش در مجلس شد. این حضور در دوره دوم و سوم پارلمان نیز ادامه داشت اما کمکم منزوی شد.
خلخالی در سالهای پایانی عمر بیش از هر چیز سکوت پیشه کرد، چراکه نه در میان اصولگرایان و نه اصلاحطلبان جایگاهی نداشت و مذموم دانستن هر تفکر و کنشی از سوی او پیکان نقد را به سمت خودش باز میگرداند تا آنجا که حتی حمایتهایش از آیتالله منتظری هم نتوانست تطهیرش کند.
نظر شما