ما آن ها را شکار می کردیم و می خوردیم؛ آن ها ما را یک لقمة چپشان می کردند؛ و خلاصه همزیستی مسالمت آمیزی داشتیم. ولی نمی دانم چطور شد که یک روز ما به این نتیجه رسیدیم که از حیوان ها عاقل تریم و تصمیم گرفتیم خانه هایمان را از هم جدا کنیم؛ غافل از این که نمی توانیم مدت زیادی دوری از آن ها را تحمل کنیم، به خصوص آن دسته از حیوان هایی که گوشت و شیرشان به مذاقمان خوش می آمد و یا آن هایی که برایمان کار می کردند و کمک دستمان بودند.
در نتیجه ما طویله ها، اصطبل ها و آخورها را ساختیم. اما بعدها کار از این هم بالاتر گرفت. به این ترتیب که ما کم کم دلمان خواست بعضی حیوان های کوچولو موچولوی پشمالو را به زور توی خانه هایمان نگه داریم، به آن ها غذا بدهیم و نوازش شان کنیم. اسمشان را هم گذاشتیم حیوانات خانگی.
البته تا همین چند سال پیش، حداقل توی شهر ما قضیه این قدرها جدی نشده بود. ما سرمان به روابط انسانی خودمان و مشکلات جور واجورش گرم بود و نهایتا اگر خیلی اهل حال بودیم، چندتایی پرنده مثل قناری و مرغ عشق توی خانه هامان پیدا می شد. اما این روزها توی هر کوی و برزنی، از شمال شهر گرفته تا جنوب شهر، چشممان به آدم هایی می افتد که گربه ای را بغل گرفته اند یا قلادة سگی، سنجابی را این طرف و آن طرف می کشند.
اسامی نانی و تاتی و مومو و فی فی و پشمک و خرسک است که مدام به گوش می خورد و شنیدن صدای میومیو و واق واق و جیرجیر، دیگر چندان شگفت انگیز نیست. اما نکتة جالب، این جاست که این موموها و فی فی ها عروسک نیستند؛ موجود زنده اند. به دکتر و دوا احتیاج دارند، باید غذای مناسب بخورند، بازی کنند و نظافت شوند. زحمت تمام این کارها هم به گردن صاحب آن هاست. نتیجه این که یک نوع خاصی از سبک زندگی در حال شکل گرفتن است. حالا این که چقدر از ماجرا به خاطر مد است و چقدرش نیاز، و خود این نیاز چقدر واقعی است و چقدر کاذب، جای بحث فراوان دارد.
این جا یک کلینیک حیوانات خانگی است. در چهار گوشة اتاق انتظار، قفسه های شیشه ای گذاشته اند که داخلشان پر از وسایل مربوط به حیوانات است. چیزهایی مثل غذای طوطی، خوراک مخصوص گربه و سگ، داروهای تقویتی، قطره های خوراکی، مواد شوینده و چیزهای دیگر. خانمی گربه اش را برای عمل جراحی آورده. گربه چاق و سفید است و از لابه لای پنجره های سبد پلاستیکی اش، با چشم های گرد سبزرنگ به من زل زده است.
دختر جوانی هم قلاده سگ پاکوتاه کوچکی را در دست دارد که موهای صاف قهوه ای رنگش روی چشم هایش ریخته و مدام جست وخیز می کند، به گربه نزدیک می شود، خرناس می کشد، دندان هایش را به هم فشار می دهد، واق واق می کند و برمی گردد.
صاحبش می گوید: میشکا، آروم باش. این قدر شیطونی نکن! اما میشکا گوشش بدهکار نیست و یک لحظه سر جایش بند نمی شود. درِ کلینیک باز می شود. پسر جوانی وارد می شود و پشت سرش حیوان عظیم الجثة سیاره رنگی در هیبت یک خرس قدم به اتاق انتظار می گذارد.
بزرگ ترین سگی است که تا به حال دیده ام. قدش تقریبا تا شانة صاحبش است و به نظر می رسد 100 کیلویی وزن داشته باشد. آرام و با ابهت وسط سالن می ایستد. میشکا، سگ پاکوتاه، دوان دوان به او نزدیک می شود، با حالت تهاجمی جلوی پاهای ستبر او گارد می گیرد و پارس می کند.
سگ غول پیکر چند ثانیه با خونسردی او را نگاه می کند و بعد با بی اعتنایی سرش را برمی گرداند. ولی میشکا دست بردار نیست و با صدای تیزش مدام واق واق می کند و دندان های کوچکش را نشان می دهد. سگ غول پیکر باز هم توجهی نمی کند. میشکا جلوتر می آید و بلندتر پارس می کند و همین طور ادامه می دهد.
ناگهان سگ سیاه غول پیکر او را نگاه می کند، سرش را جلو می آورد و با صدایی بم و رعدآسا فقط یک بار پارس می کند. میشکا ساکت می شود، دور خودش چرخی می زند و دوان دوان می رود و پشت صاحبش قایم می شود. نه تنها میشکا، که همة حضار قبض روح شده اند!
فرهنگ داشته باش
دکتر حیوانات قبل از این که عمل جراحی گربه را شروع کند، به سؤال های من جواب می دهد. او یک دامپزشک و جراح حیوانات است. پس طبیعی است که حیوانات را دوست داشته باشد. ولی باز هم برای نگهداری حیوانات در خانه شرط هایی قائل است.
مثلا می گوید: بهتر است حیوانات کوچک را انتخاب کنیم و حیواناتی که با انسان سازگاری بیشتری دارند. نگه داشتن بیشتر پرنده ها آسان است، چون در قفس هستند و حجم محدود و مشخصی را اشغال می کنند.
در بین پرندگان، طوطی و کاسکو به خاطر قدرت سخنگویی محبوبیت بیشتری دارند. ماهی های تزئینی هم به همین ترتیب در آکواریوم نگهداری می شوند و مشکل خاصی ایجاد نمی شود. اما بحث عمدة ما سر نگهداری از سگ و گربه است.
از نظر او نگهداری گربه مراقبت های بهداشتی زیادی لازم دارد. برای نگهداری از سگ ها هم باید ملاحظات فرهنگی جامعه را درنظر گرفت. در ضمن، نگهداری حیواناتی مثل سگ در آپارتمان های قوطی کبریتی امروز، ممکن است دردسرساز باشد. این حیوان، بسیار پر سر و صداست و آرامش همسایه ها را سلب می کند. حیوانات دیگر هم دردسرهای خاص خودشان را دارند.
ملوس ولی خطرناک
دربارة بیماری هایی که از حیوانات خانگی به انسان سرایت می کند، حرف و حدیث زیاد است. از نصیحت های مادربزرگانه ای مثل بچه جان این قدر جک و جانورها را به خودت نچسبان؛ اجاقت کور می شه! گرفته تا حرف های مبتنی بر تجربه و آزمایش پزشکان که معتقدند نگهداری از حیوانات خانگی می تواند برای انسان خطرناک باشد.
همین چند وقت پیش بود که مرکز بین المللی مراقبت و کنترل بیماری ها (سی دی سی) اعلام کرد که گربه های خانگی، ناقل بیش از هفت نوع بیماری عفونی خطرناک هستند. این موجودات ملوس و بازیگوش ممکن است باعث سرایت بیماری هایی مثل هاری، توکسوپلاسموس، تب خراش گربه، تب کیو، طاعون، عفونت با کرم قلابدار و سایر عفونت های قارچی و انگلی به انسان شوند. دکتر طبری با این که سرایت بیماری های انگلی، ویروسی و میکروبی را از حیوانات به انسان تأیید می کند، اما همة آن ها را قابل پیشگیری می داند. مثلا انگل خطرناک کرم قلابدار که در بچه های کوچک خطر کوری موقت را به همراه دارد، با خوراندن داروهای انگلی به حیوان از بین می رود.
امان از بی همزبانی
تعداد آدم هایی که حیوانات را دوست دارند، کم نیست. شاید هم بعضی از ما گاه و بیگاه هوس کرده باشیم حیوان تپل مپل و پشمالویی را بغل کنیم. اما چی باعث می شود که یک نفر عزمش را جزم کند، مبلغ قابل توجهی بپردازد و یک موجود زنده را به خانه بیاورد؟
ـ احساس تنهایی. این احساس، منشأ رفتار خیلی از افرادی است که حیوانات خانگی نگه می دارند. نتایج تحقیقات نشان داده افرادی که احساس تنهایی می کنند یا رفتارهای گوشه گیرانه و انزواطلبانه دارند، نسبت به نگهداری حیوانات بیشتر تمایل نشان می دهند.
این ها حرف های دکتر رضا خاکپور، مشاور روان شناس، دربارة علت رواج نگهداری از حیوانات در خانه است. البته او یادگیری و الگوپذیری را هم یک دلیل دیگر برای گرایش جوانان به داشتن حیوان خانگی می داند.
رسانه ها، ماهواره و فیلم های سینمایی، منابع رایج جوانان در یادگیری این رفتار هستند. به عقیدة این دکتر روان شناس، نگهداری از حیوانات در شرایط مطلوب و مناسب می تواند به افزایش سلامت روان کمک کند: حضور بعضی حیوانات کوچک در خانه برای آرامش و بهداشت روان بچه ها خوب است.
مراقبت از حیوانات، احساس مسؤولیت پذیری را در کودکان تقویت می کند و به آن ها این فرصت را می بخشد که با محبت و نوازش یک موجود دیگر به رشد عاطفی برسند. حیوانات خانگی برای سالمندان تنهایی که بچه هایشان در کنارشان نیستند هم می تواند منبع آرامش و مشغولیت ذهنی خوبی باشد. ولی در جوانان و افراد بزرگسالی که از روی تنهایی و به خاطر دوری از اجتماع به نگهداری حیوانات پناه می برند، این رفتار ممکن است به ضعف مهارت های اجتماعی و دوری بیشتر از اجتماع منجر شود.
در بعضی افراد، نگهداری حیوانات خانگی نوعی مکانیسم دفاعی در مقابل روابط ناموفق و شکست های عاطفی گذشته محسوب می شود. دکتر خاکپور این گونه افراد را از نگهداری حیوانات خانگی منع می کند و می گوید: این افراد باید در جامعة انسانی به دنبال برقراری ارتباطات جدید باشند و دوست و همدمشان را در بین انسان ها جست وجو کنند.
به نظر او آموزش صحیح، تنها راه هدایت این گرایش در جامعه است: باید از طریق رسانه ها همة جوانب قضیه را برای مردم توضیح داد. این که چه عواملی باعث افزایش این پدیده در دهة اخیر شده و ابعاد بهداشتی، روان شناسی و جامعه شناسی موضوع را برای جوانان توضیح دهیم تا متوجه رفتار خودشان بشوند و با آگاهی، این کار را انجام دهند.
آرزوهای بر بادرفته
کلینیک حیوانات خلوت شده است. حالا فقط خانمی که گربه اش تا چند دقیقة دیگر جراحی می شود، در اتاق انتظار نشسته است. گربه که قبلا مقداری داروی بیهوشی به او تزریق شده، سست و بی حال روی زانوهای صاحبش افتاده است.
وقتی او را بلند می کنند تا به اتاق عمل ببرند کمی تقلا می کند. دکتر از من و صاحب گربه دعوت می کند که در طول جراحی حضور داشته باشیم و بعد شروع به پوشیدن لباس های سبزرنگ اتاق عمل می کند. تا بی هوش شدن کامل گربه، صاحبش سر و گردن او را نوازش می کند. اما بعد به بهانة این که تحمل دیدن تکه پاره شدن حیوان محبوبش را ندارد، از اتاق خارج می شود. گربه حالا با چشم های باز به خواب عمیقی فرو رفته است.
کسی چه می داند، شاید دارد خواب می بیند، رؤیای یک زندگی ولنگارانه در میان زباله های خیابان، در کنار گربه های ولگردی که بر سر قلمروشان با هم می جنگند... و رؤیای بچه گربه ها و لذت شیردادن و لیسیدن شان... تصویری که دیگر هیچ وقت در بیداری نخواهد دید.