این بازبینی اکنون در مؤسسههای نظامی و اندیشکدههای آمریکا در جریان است.
آمریکا تقریبا نیمی از هزینههای نظامی دنیا را بهخود اختصاص میدهد. فناوری پیشروی نظامی دنیا و پیشرفتهترین جنگندههای جهان که کسی توان رقابت با آن را ندارد، در آمریکاست. اما همین آمریکای توانای قدرتمند اکنون در مقابله با ناآرامیها در کشورهایی که در آنها حضور نظامی دارد یعنی عراق و افغانستان ناتوان است. از سال 2000 که جورج بوش قدرت را در کاخ سفید در دست گرفت، او و مشاور سیاستخارجیاش یعنی کاندولیزا رایس عبارت ملتسازی را مطرح کردند. اما در تمام این مدت وزارت خارجه نقش درجه2 را در مقابل وزارت دفاع بهعهده داشت. در بسیاری از نقاط دنیا پرچم سیاست خارجی آمریکا همان لباس نظامی است که تن نظامیان این کشور است.
اکنون در آخرین روزهای عمر دولت بوش، هم او و هم کاندولیزا رایس، وزیر خارجهاش به این درک رسیدهاند که توان نظامی به تنهایی مشکلات پیش روی آمریکا را حل نمیکند و توسعه و بازسازی اقتصادی باید با آن همراه شود. نظریه جدید واشنگتنیها این است که کار ملتسازی باید به غیرنظامیان سپرده شود و از قدرت نرم به همراه قدرت سخت در کنار هم استفاده شود.
این کار رئیسجمهوری بعدی است و مقایسه تعداد دیپلماتها با نظامیان ارتش نشان میدهد که راه طولانی در پیش خواهد داشت. به همین مناسبت یک کنفرانس راهبردی 2هفته پیش در کالج جنگ ارتش آمریکا در پنسیلوانیا برگزار شد. در این کنفرانس جان هربست ، از دیپلماتهای آمریکایی صحبتهای تند و جدی را مطرح کرد. نیروی زمینی ارتش آمریکا به تنهایی 5129 نفر نوازنده موسیقی و تشریفاتچی دارد. با اضافه کردن این نیروها به همقطاران آنها در نیروی هوایی و دریایی، شمار نیروهای تشریفات بیشتر از تعداد 6500 دیپلماتی میرسد که در وزارت خارجه 11500 نفری آمریکا مشغول کار هستند. هربست در این سخنرانی گفت که این آمار و ارقام پیام جدی دارد.
موضوع و عنوان کنفرانس کالج جنگ، ایجاد توازن در ابزارهای قدرت ملی بود. این کنفرانس در حقیقت برای طرح بحثهایی برگزار شد که در سالهای اخیر در واشنگتن جریان دارد. اما بعد از به قدرت رسیدن رابرت گیتس از مدیران سابق سیا و دارنده دکترای تاریخ به جای دونالد رامسفلد در پنتاگون، این بحث برای ارتش آمریکا جدیتر شد.
دلیل گیتس برای طرح جدی این موضوع بودجه درمانی نیروهای مسلح بود که به گفته او رقم درخواستی آن برای سالجاری میلادی بسیار بیشتر از بودجه 36 میلیارد دلاری است که وزارت خارجه طلب کرده است. این جدا از بودجه 711 میلیارد دلاری است که کاخ سفید برای سال مالی 2009 طلب کردهاست. این درخواست بودجه شامل رقم 174 میلیارد دلاری برای جنگهای عراق و افغانستان است که هر دوی آنها پیام ناتوانی در جنگ را برای ارتش آمریکا دارد.
خود فرماندهان ارتش هم به این نکته اعتراف میکنند که پیروزی در جنگها مهم است اما به تنهایی کافی نیست. شکلدهی به فضای غیرنظامی بعد از جنگ از پیروزی در خود جنگ مهمتر است. هربست خود مدیر دفتری در وزارت خارجه است که کار هماهنگی بازسازی و ایجاد ثبات در فضای بعد از جنگ را در وزارت خارجه بهعهده دارد. یکی از ابتکارات این دفتر جمعآوری گروهی از غیرنظامیان از مهندسان تا قضات و وکلا و برنامهریزان شهری است برای اینکه به محض اعلام نیاز به مناطق جنگی بروند. قرار بوده و هست که این نیرو یک نیروی 2250 نفری باشد. اما اکنون این واحد تنها 11 نیرو دارد.
اینکه این برنامهها تا کجا پیش رود و چقدر سریع انجام شود، به نتیجه کشمکش واشنگتن با کنگره بر سر اختصاص منابع بستگی دارد. تا بهحال که پنتاگون در این نبرد با وزارت خارجه برنده بودهاست چرا که برنامه وزارت خارجه یک برنامه نظری و نه چندان عملی است درحالیکه پنتاگون برنامه جنگی و عملی اجرا میکند.
وزارت خارجه برای سال 2009 درخواست بودجه برای استخدام 1076 دیپلمات جدید را مطرح کردهاست اما درباره موافقت با این درخواست تردید جدی وجود دارد. کسی انتظار ندارد که این تغییرات تا قبل از سال 2010 محقق شود زیرا رئیسجمهوری بعدی آمریکا در 20 ژانویه 2009 قدرت را به دست خواهد گرفت و معمولا دولت جدید در سال نخست کار خود به آشنایی با امور روزانه اداره حکومت میپردازد.
رویترز - 16 آوریل