برخی این سیاست را دارای مزیتهای نسبی متعددی نسبت به دو سیاست دیگر میدانند و معتقدند شهرهای موجود کشور از طریق توسعه درونی، تا سالیان زیادی میتوانند پاسخگویی بسیاری از نیازهای شهری باشند.
توسعه درونی شهری یا توسعه از درون، بر خلاف سایر سیاستهای توسعه شهری، با توجه به اینکه در بستر شهر موجود و با حضور ساکنان و شهروندان و واحدهای همسایگی صورت میپذیرد موضوعی پیچیده، چند وجهی، میان بخشی و حتی فرابخشی است که نه فقط یک کار فیزیکی، کالبدی و شهرسازی است بلکه دارای ابعاد قوی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیستمحیطی است.
در توسعه درونی شهرها، به جای گسترش افقی، شهر به صورت عمودی گسترش مییابد، بافتهای قدیمی، فرسوده و ناکارآمد شهری، احیاء، بهسازی و نوسازی میشود. اراضی بایر و رها شده شهری بکار گرفته میشود.
کاربریهای نامناسب و نامتناسب با زندگی امروزی شهری نظیر زندانها، پادگانهای نظامی، کارخانهها و صنایع مزاحم درون شهر اصلاح میشود. سطح معابر و شبکههای دسترسی، سطح فضای سبز و در نهایت تمامی عناصری که در شهر وجود دارد به استانداردهای شهرسازی نزدیک میشود.
کمیسیون جوامع اروپایی در سال 1990میگوید علاوه بر تعریف محدوده بافت شهر، توسعههای بعدی باید در داخل مرزهای موجود شهر صورت گیرد و راه حل شهر فشرده را وسیلهای برای رسیدن به توسعه پایدار و آنتی تز حومههای گسترده و بیدروپیکر فعلی میداند (اینیاسی زاکس، 1994).
در توسعه درونشهری، بیشترین توجه معطوف به استفاده مؤثرتر از زمینهایی است که تحت پوشش توسعه شهری درآمده است. بخش اعظم رشد آینده جمعیت و نیاز مسکن در منطقه یا شهر را میتوان از طریق پرکردن بافت موجود شهر، افزایش متعادل تراکم، نوسازی و بازسازی مناطق متروکه و فرسوده و احیاء و تغییر کاربری بناهای قدیمی موجود برآورده ساخت.
به عبارت دیگر، توسعه درونی، بهکارگیری تمام توانها و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل موجود در سطح شهر برای رسیدن به شهری پایدار و مشارکتی است و تمامی ساختارهای اجتماعی، کالبدی، سیاسی و اقتصادی را برای رسیدن به تعادل کیفی و کمی و پایدار ارتقاء میدهد.
اساسا سیاست توسعه شهری در دنیا به مفهوم ارتقای بهرهوری و بهینهسازی استفاده از زمین و امکان توسعه درون شهری (به ویژه در شهرهای بزرگ و کلانشهرها) و ارتقای سطح دسترسی ساکنان بافت قدیمی و فرسوده شهری به خدمات شهری و اجتماعی است. (سازمان عمران و بهسازی شهری، 1384 )
اولین مرحله مهم در هر شهر این است که تعدادی شاخص که نمایانگر وضع موجود شهر از نظرتوسعه یافتگی درونی است تهیه شود. از آنجا که کلیه این اقدامات و ساماندهی فضاها، درون شهرهای موجود، به وقوع میپیوندد کمتر به جلوه میآید.
یعنی برای ملموستر شدن توسعه درونی شهر، لازم است ابتدا شاخصهایی را طراحی کرد که با اندازهگیری آن شاخصها میتوان میزان توسعه درونی هر شهر را با توجه به استانداردهای مربوط سنجید. در ادامه مقاله سعی خواهیم کرد مهمترین شاخصهای مربوطه را با توجه به مطالب گفته شده ارائه کنیم.
1 - شاخص بهرهوری زمین شهری: بهرهوری زمین شهری بدین مفهوم است که با توجه به گران بودن، کمیاب بودن و تجدیدناپذیر بودن و غیرقابل وارد کردن زمین شهری، توسط چند نفر مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. هرچه میزان نفرات بیشتر باشد، به مفهوم بهرهوری بالاتر زمین شهری است. البته این میزان چنانچه بیش از استانداردهای قابلقبول شهرسازی باشد، ضدتوسعه تلقی خواهد شد، که این موضوع برای سایر شاخصها نیز موضوعیت دارد.
این شاخص را از طریق محاسبه تراکم جمعیتی خالص و تراکم جمعیتی ناخالص در هر هکتار زمین شهری میتوان به دست آورد. این شاخص اطلاعات قابل ملاحظهای از پراکندگی، فشردگی جمعیت و در نتیجه پیامدهایی چون انباشت سرمایه و جمعیت، میزان بهرهوری از زمین، تاسیسات و زیرساختهای شهری نمایان میسازد.
2 - شاخصهای مربوط به سرانههای استاندارد یا مصوب شهری: این شاخص شهری را میتوان توسعه یافته از درون دانست که سرانههای مربوط به سطح فضای سبز، سطح فضای باز، سطح فضایهای آموزشی، بهداشتی و درمانی، ورزشی، امنیتی، فرهنگی، مذهبی و نظایر آن در حد استانداردهای تعیین شده شهرسازی بهصورت کلی و یا استانداردهای تعیین شده در طرح مصوب محدوده مربوط باشد به این شاخص، شاخص مطلوبیت نیز گفته میشود.
3 - شاخص روند تخریب باغات و اراضی کشاورزی و غیرکشاورزی حاشیه شهر: هرچه سطح مربوط به این شاخص نسبت به سالهای قبل رو به کاهش باشد، با توجه به روند افزایش جمعیت شهری، میتوان نمایانگر توسعه شهر از درون باشد.
4 - شاخص سازگاری و ناسازگاری کاربریها: هرچه از میزان ناسازگاری کاربرهای همجوار در محدوده شهر کاسته شود، این به مفهوم حرکت در مسیر توسعهیافتگی شهر از درون است. شهری که کاربرهای همجوار و یا در حوزه نفوذ یکدیگر، از نظر سنخیت فعالیت با هم منطبق و سارگار نبوده و باعث مزاحمت و مانع از انجام فعالیت یکدیگر شوند، نمیتوان آن را توسعه یافته از درون دانست. مثلاً وجود یک واحد صنعتی درون یک بافت متراکم مسکونی از مصادیق بارز ناسازگاری است.
5 - شاخص کیفیت و قدمت ابنیه: هرچه از مقدار بناهای نامقاوم و قدیمی کاسته شود و شاخص، روند نزولی بهخود بگیرد، توسعه از درون دارای روند مثبت است. البته این شاخص، ارزیابی اولیه از وضعیت اقتصادی و الگوهای فرهنگی ساکنان را نیز بهدست میدهد.
6 - شاخص نفوذپذیری: هرچه میزان برخورداری و سهم هر بلوک شهری از معابر و شبکه دسترسیها بیشتر باشد، بستر توسعه از درون فراهمتر میشود. بر اساس استانداردهای موجود مناطق و نواحی، این شاخص میتواند بین 20 تا 25 درصد سطح بلوک شهری در نظر گرفته شود.
7 - شاخصهای اجتماعی – اقتصادی: هرچه میزان مشارکت و آگاهی اجتماعی ساکنان و مالکان بالاتر باشد و یا توان اقتصادی ساکنان و شهروندان بالاتر باشد و نیز سطح آسایش آنها در شهر، محله و واحد مسکونی بالاتر باشد، میتواند بیانگر توسعهیافتگی شهر از درون باشد.
این موارد را میتوان با شاخصهای جزئیتری به شرح ذیل سنجید.
- نرخ اشتغال – بهعنوان شاخص اصلی اقتصادی بیانگر توزیع شغلی در بین جمعیت فعال شهر است. این شاخص از تقسیم مقدار افراد شاغل به جمعیت فعال (حاصل جمع شاغلان و بیکاران) به دست میآید.
- نسبت شاغلان : از تقسیم تعداد افراد شاغل به کل جمعیت شهر بهدست میآید.
- نسبت جمعیت فعال : از تقسیم جمعیت فعال به کل جمعیت شهر بهدست میآید.
- بار تکفل : از تقسیم جمعیت کل به جمعیت شاغل بهدست میآید.
- بعد خانوار : از تقسیم جمعیت کل به تعداد خانوار به دست میآید.
- تراکم خانوار در واحد مسکونی
- تراکم نفر در اتاق
8 - شاخصهای زیست محیطی: در عرصه واقعی، هر جا نسبت فضای کار بر فضای مسکونی و گردشگری غلبهکند مسائل و مشکلات اجتماعی، فضا و زیست محیطی بروز میکند. تولید و توزیع انواع آلودگیها در زمین و هوا باعث کاهش کیفیت محیط زندگی شهری میشود.
علاوه بر شبکههای معابر و گرههای ترافیکی، کاربریها و فعالیتهای آلودهکننده مثل حملونقل، انبارها، تعمیرگاههای وسائط نقلیه، تجاریها و..... طیف وسیعی از آلایندههای مضر و خطرناک را وارد فضا و محدوده شهری میکنند. کانالهای فاضلاب قدیمی، چاههای جذبی و دفع فضولات قالیشوییها از جمله منابع آلودگی آب و خاک هستند.
شبکه معابر و گرههای ترافیکی و میدان از جمله منابع آلودگی صوتی فضاهای شهری بهخصوص در مواقع اوج تردد هستند. اندازهگیری و تعیین میزان این آلودگیها و روند نزولی آن در طول سالیان میتواند حاکی از توسعه شهر از درون باشد. (شیرازیان، 1383)
9 - تعداد تشکلهای مردمی مربوط به مسائل شهری: هر چه تعداد تشکلهای مردمی برای حل مسائل شهری بیشتر باشد حاکی از تحقق روند شهر مشارکتی و بالارفتن افزایش تعلق مردم به شهر و محله خود است.
هر چه مشارکت مردم در اداره شهر و محله خود بالاتر باشد، شهر بسیار سریعتر از آنچه فکر میشود، از درون توسعه مییابد. بنابراین میتوان این شاخص را بهعنوان یکی از شاخص توسعه درونی شهر در نظر گرفت.