هنرمند روی صحنه میرود و در مقابل بوم سفید نقاشی قلمموهای مختلف را به بازی گرفته و روی بوم سفید نقاشی به حرکت در میآورد اما هر چه نگاه میکنیم چیزی را نمیبینیم، به قول داور مسابقه سفیدی روی سفیدی!
ثانیهها یکی پس از دیگری میگذرد و بوم سفید نقاشی همچنان بهظاهر سفید میماند، همه متعجبند اما گویی این آرامش قبل از طوفان است!
هرچه به پایان زمان مسابقه نزدیک میشویم هیجانها بیشتر میشود، جوان هنرمند نقاش بعد از بازی هنرمندانه خود با قلمموها روی بوم، اینک سطلی پر از گرد زغال را در دست میگیرد، زمزمه زیر لبی دارد و سپس شگفتانهای اتفاق میافتد؛ از پشت گرد زغال چهره کسی هویدا میشود که سردار دلهاست و لبخند بر لب نظارهگر ماست؛ با به نمایش در آمدن نتیجه در مقابل این اثر ماندگار و خلاقانه اشکها جاری میشود.
اینک «مهران رحمانی» هنرمندی از استان قزوین که انگشتری سردار را از خانواده سلیمانی هدیه گرفته است، پاسخگوی سؤالات است؛ مهران که یک هنرمند تاکستانی است و تنها ۲۴ سال سن دارد، میگوید: از همان دوران کودکی علاقهمند به نقاشی بودم، هنرهای مختلفی از جمله خوانندگی را امتحان کردم اما در نهایت با توجه به علاقهای که به نقاشی داشتم از سن پانزدهسالگی در این عرصه بهصورت جدی و حرفهای وارد شدم، این در حالی بود که استادی نداشتم و حمایتی نیز از جانب کسی صورت نگرفت. برای مثال بارها تصمیم گرفتم که نمایشگاهی از آثار خود برپا کنم اما هر چه تلاش میکردم به در بسته میخوردم!
متعجب میپرسم یعنی هیچ استادی در مسیر آموزش فنون نقاشی نداشتهاید، میگوید: نه استادی نداشتم و هر چه هست به خاطر تلاش و همت خودم بوده است، روش اصلی من در حوزه فعالیت در هنر نقاشی روش «سیاهقلم» است و چند سالی است که آموزشگاههایی را در تاکستان و قزوین دایر کردهام.
مهران رحمانی در پاسخ به این سؤال که چه شد به فکر حضور در صحنه مسابقات «عصر جدید» افتادید، توضیح میدهد: برای اثبات خود و نشان دادن استعداد و تواناییام تصمیم گرفتم در این برنامه شرکت کنم تا افتخاری برای شهر و استان خود رقم بخورد. مردم هم از این برنامه استقبال میکنند و معمولاً خانوادهها هنگام پخش برنامه عصر جدید دور هم نشسته و شاهد هنرنمایی استعدادهای مختلف روی صحنه هستند.
وی درباره روش هنرنمایی خود و استفاده از چسب و زغال برای نشان دادن توانمندی هنری خود عنوان میکند: شیوه اصلی کار من روش سیاهقلم است که زمان زیادی برای به نتیجه رسیدن آن نیاز است لذا از آنجا که نمیشد از این روش در عصر جدید به دلیل محدودیت زمان استفاده کرد به فکر استفاده از روش جدیدی به نام نقاشی سرعتی با استفاده از چسب و زغال افتادم و از یک سال پیش آن را شروع و بعد از تمرینات بسیار بر آن مسلط شدم، شاید کمتر کسی با این روش در کشور و حتی جهان نقاشی کار کرده باشد؛ برای این روش نیاز به چسب زنده داشتم که در کشور وجود نداشت و ناچار خودم اقدام به ساختن چسب کردم.
این هنرمند ۲۴ ساله با اشاره به حمایتهای خانوادهاش میگوید: از خانوادهام بهویژه پدر و مادرم بسیار سپاسگزار هستم چون حیاط خانه ما تبدیل به کارگاه نقاشی و محل تمرین من شده و به خاطر استفاده از زغال خانه و حیاط منزلمان از آثار آن در امان نمانده است.
وی ادامه میدهد: پیش از اینکه برنامه من در عصر جدید پخش شود کسی مرا نمیشناخت اما بعد از پخش برنامه بسیاری از مردم و مسئولان از من استقبال کردند و برخی هم لطف داشته و تماس گرفتند.
سراغ سؤالی میروم که شاید سؤال بسیاری از مخاطبان نیز باشد، میپرسم شما در گروهی بودید که رقابت بین اعضا بسیار سخت بود و کوچکترین اشتباه برابر با حذف و یا عدم استقبال داوران و یا مخاطبان میشد، چه شد ترسیم چهره کسی را برای نقاشی انتخاب کردید که مردم عاشقش بودند و حساسیت بسیاری نیز نسبت به آن وجود داشت؟ آیا استرس و ترسی از این انتخاب خود نداشتید؟ رحمانی جواب میدهد: این سوژه پیشنهاد و انتخاب خودم بود، این باور من بود، برخی بعد از شنیدن سوژه کار به من گفتند نوع پوشش و لباس خود را تغییر بده، در جوابشان گفتم میخواهم بهعنوان یک جوان دهه هفتادی و امروزی روی صحنه بروم و این کار را انجام دهم، دوست دارم با تیپ جوانانه خود تصویر سردار «حاج قاسم سلیمانی» را بکشم، میخواستم به همه بگویم که یک جوان امروزی با باورش به میدان میآید نه لباسش.
وی ادامه میدهد: خوشبختانه وقتی سوژه انتخابی خود را به عوامل برنامه عصر جدید اعلام کردم استقبال کرده و بسیار کمکم کردند چرا که تمرینات من با زغال باعث میشد کل صحنه سیاه شود و آنها مجبور شوند ساعتها برای تمیز کردن آن تلاش کنند.
مهران از استرس و حساسیتهای کار چنین میگوید: همه مردم نسبت به سردار سلیمانی حساس بودند لذا اگر کوچکترین اشتباهی صورت میگرفت خیلی بد میشد، هنگام اجرا استرس زیادی داشتم بهگونهای که بهشدت عرق کرده بودم، نقطه اوج استرسم وقتی بود که میخواستم زغال را روی تابلوی سفید بریزم برای همین قبل از این کار از خدای خود مدد گرفتم تا روسفید از این عرصه بیرون بیایم، الحمدالله نتیجه کار رضایتبخش بود و توانست رضایت همه را جلب کند.
میپرسم در حال حاضر حساسیت روی اجرای بعدی شما بسیار است و همه دلشان میخواهد ببینند این هنرمند دهه هفتادی برای برنامه بعدی خود چه سناریویی آماده کرده است، آیا برنامه خاصی دارید؟ این هنرمند پاسخ میدهد: از بازخوردهای برنامه اول در جامعه و فضای مجازی چنین برمیآید که انتظارات از من بسیار زیاد شده است، به همه میگویم برای مرحله بعد منتظر یک رویداد کاملاً متفاوت باشند زیرا آن چیزی که در ذهن دارم اگر محقق شود شاید ۷۰ درصد جان من را نیز به خطر بیندازد چرا که ریسک بسیار بالایی دارد تا این کار به نتیجه برسد. مردم منتظر شگفتانه اصلی من در برنامه بعدی باشند، امیدوارم در برابر انتظارات مردم روسفید و سربلند بیرون بیایم.
مادر از استعداد نقاشی پسرش میگوید
در ادامه به سراغ مادر مهران رحمانی رفتیم تا او نیز راوی فعالیتها و همت فرزندش باشد؛ پروانه رحمانی میگوید: دو فرزند پسر دارم که مهران فرزند دوم من است.
از اولین نقاشی که فرزندش کشید و آنها متوجه استعداد او در هنر نقاشی شدند میپرسم، میگوید: یادم میآید یکبار که خواب بودم مهران یک نقاشی از من در آن حالت کشید، وقتی بیدار شدم نقاشیاش را به من نشان داد و گفت ببین چقدر زیبا کشیدم، بسیار زیبا بود و وقتی نقاشی را به پدرش نشان دادم او نیز بسیار استقبال کرد و گفت خیلی خوب است که مهران بتواند این هنر خود را شکوفا کند و در این مسیر موفق شود، الحمدالله پسرم توانست با تلاشی که کرد خود را سرافراز کند، من و پدرش بسیار مشتاق بودیم که مهران در هنری که دارد موفق باشد.
از شغل همسرش میپرسم که در جواب میشنوم: من خانهدار هستم و پدر مهران نیز کارگر یک شرکت است و با شغل کارگری و نان حلال حاصل از دسترنج خود توانست در این شرایط سخت اقتصادی حامی فرزندانش باشد و آنها نیز همیشه برای موفقیت تلاش کردهاند.
مادر مهران در تشریح احساسش از لحظهای که فرزندش روی صحنه عصر جدید در حال هنرنمایی بود، میگوید: با توجه به اینکه پیوند کلیه داشتم نتوانستم در برنامه حضور داشته باشم، برای همین برای دیدن برنامه مهران لحظهشماری میکردم تا اینکه در ۹ فروردینماه برنامه او پخش شد، آن لحظات اشک شوق از چشمانم سرازیر بود، به حدی ذوقزده بودم که یکلحظه هم چشم روی هم نگذاشتم، انشاءالله برای برنامه بعدی او بتوانم بهصورت حضوری شرکت کنم.
مادر در پایان از آرزوهایش برای فرزندش چنین میگوید: همین که مهران روی صحنه برنامه عصر جدید تصویر سردار سلیمانی را نقاشی کرد برای من اوج افتخار بود، آرزو میکنم که از این بیشتر موفق باشد، انشاءالله تمامی جوانان کشورم موفق باشند.
منبع: ایسنا
نظر شما