البته ما از این عملی بودن درس چیزی نفهمیدیم، چون یا در اتاق کامپیوتر بسته بود، یا ساعت درس رو به یک درس دیگر مثل ریاضی یا فیزیک اختصاص میدادند.
یادم است یکبار که در اتاق کامپیوتر باز بود و ما وارد شدیم، فقط سه تا از کامپیوترها را روشن کردند که از آن سه تا، دو تاشان ویروسی بودند و فقط یکی کار میکرد. حالا شما فکر کنید با 24 دانشآموز با امکانات یک کامپیوتر و 45 دقیقه وقت چه میشود کرد؟!
خلاصه دبیرستان که تموم شد، گفتیم حتماً اوضاع پیش دانشگاهی فرق میکند. ولی ای دل غافل! اوضاع که فرق نکرد هیچ، بدتر هم شد. ثبتنام کنکور با استفاده از اینترنت. تازه سال اولی بود که میخواستند این طرح را اجرا کنند.
خلاصه بعد از کلی مکافات ثبتنام کردیم و این سلسله مراتب ادامه پیدا کرد تا اعلام رتبه، تا انتخاب رشته و آخر هم اعلام نهایی نتایج.
گفتیم وارد دانشگاه که بشویم، راحت می شویم و کارها به روال می افتد. ولی نشان به همان نشان که الان دارم برایتان مینویسم، هنوز از دیروز پادرد دارم و مراحل اولیه سرماخوردگی را طی میکنم، چون دیروز نزدیک به دو ساعت و نیم در صف انتخاب واحد بودم. آن هم اول صبح.
یکی نیست به من بگوید که اگر من نخواهم کارهایم را با سرعت بالا (!) و با امکانات پیشرفته انجام بدهم، مگر چه میشود؟!
فاطمه دوستمحمدی از کرمان