صدکس اختیار کردند. وحی آمد که از این صدکس، بهترین اختیار کند؛ ده کس اختیار کردند. وحی آمد که ازین ده، سه اختیار کنید. سه کس اختیار کردند. وحی آمد که ازین سه کس، بهترین اختیار کنید. یکی اختیار کردند...» به ادامه حکایت کاری نداریم؛ که از ابتدا قصد حکایت گفتن نداشتیم! بهخصوص اینکه: بنیاسرائیل – که در ایرادگیری مَثَل شدهاند – چطور آن یک تن را انتخاب کردند؟!
خاصه اینکه در آن زمان، احتمالاً کسانی با طرحها و پیشنهادهای ابتکاریشان وجود نداشتند وگرنه میتوانستیم احتمال دهیم که فرمی این چنین ارائه دادهاند:
فرم (فرم مقایسه زوجی) که برای انتخاب معلمان، مدرسان و مدیران نمونه طراحی شده است، 15 ستون افقی و عمودی – به تعداد فرض معلمان یک مدرسه – دارد. در این فرم معلمان دوتا دوتا با هم مقایسه میشوند، معلم «الف» با معلمان «ب» تا «ی» و خانم یا آقای «ب» به همین ترتیب با کارکنان «الف» تا «ی» و... در خانه محل تلاقی 2 ردیف (عمودی و افقی)، پس از سنجش وضعیت 2 نفر براساس «معیارهای مشخص شده» شماره ردیف فردی که نسبت به دیگری ارجحیت دارد، نوشته میشود. مثلاً آقای «الف» از آقای «ش» بهتر است. پس شماره ردیف آقای «الف» یعنی عدد یک نوشته میشود. دست آخر باید با حوصله بنشینی و تعداد فراوانی هر عدد را در هر ردیف بشماری!
کاش فقط همین یک فرم بود و یا معیارهای «سنجش مقایسه زوجی» حد و مرز و قانونی داشت. معلمان در چندین فرم با شاخصهای «اخلاقی– تربیتی) و «مهارتهای حرفهای علمی و آموزشی» با هم مقایسه میشوند(مثلا معلم ورزش با معلم هندسه مقایسه میشود) از زمان و نیروی انسانی که صرف این کار میشود میگذریم که متأسفانه این 2سرمایه در کشور ما راحت خرج میشود!
اما مقایسه افراد در معیارهایی چون: پایبندی به ارزشهای دینی، رعایت انضباط کاری، تعهد و پشتکار، انعطافپذیری و معیارهای شاخص مهارتهای حرفهای مثل افزایش معلومات، مدیریت کلاس، برنامهریزی و... مواردی است که در خیلی از دو زوجی که مقایسه میشوند، به یک حد وجود دارد و هرچه با عقل و وجدان و احساس خود کلنجار روی نمیتوانی یک را بر دیگری برتری دهی. پس به 2 سرمایه تباه شده «وقت» و «نیرو»، «اعصاب و روان» هیأت ممیزه را نیز اضافه کن!
و اینجا ضابطهای جز «نگاه» مدیر و اعضای هیأت (یک معاون، رئیس انجمن اولیا، نماینده دبیران و مربی تربیتی یا مشاور مدرسه) وجود ندارد که «نگاه» مدیر حرف اول را میزند! نگاه! «نگاه» را جدی بگیرید! خیلی مهم است! به قول شیخ اجل:
کسی به دیده انکار اگر نگاه کند / نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی
و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو / فرشتهایست نماید به چشم، کروبی!
و از آنجا که مدیران ما – شکر خدای متعال – از اینگونه ارزیابیها میگریزند، برای راحتی وجدان خودشان هم که شده، پیش از ارزیابی، قانونی را برای هیأت خود تعیین میکنند.
مثلا مدیر مدرسه «x» دبیری را که مدارک بیشتر دارد و در مرحله بعد یعنی رقابت با معلم برتر مدارس دیگر در منطقه، شانس و احتمال پیروزی دارد، مورد همان «نگاه» موصوف قرار میدهد! و مدیر مدرسه «y» عکس مورد اول، «نگاه» مهربانتر به معلمانی دارد که بهخاطر نداشتن مدارک تاکنون شانس انتخاب نداشتهاند. مدیری دیگر، اعتقاد دارد که معلمان جوان و تازهنفس برای موفقیت سالهای زیادی فرصت دارند. پس در مقایسه زوجی، برتری را به مسنترها و باسابقهترها میدهند و... به همین ترتیب «سلیقهها» معیار اصلی میشوند.
بعد از همه این دردسرها، دست آخر، فرد برگزیده باید فرم «ج» را پر کند که براساس سوابق خدمت و مدارک و تقدیرنامهها و... تنظیم شده است! و مثل گذشته کسی برنده است که مدرک بیشتر دارد! با اجازه جناب سعدی؛
توان شناخت به یک روز در «مدارک» مرد / که تا کجاش رسیده است پایگاه علوم
ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو / که «ضعف کار» نگردد به سالها معلوم!
انتهای این سرگرمی جدید، همان بازی گذشته است. از معلمان برتر مدارس که به علت کمبود بودجه فقط تقدیر (شفاهی یا کتبی) به عمل میآید، در منطقه و استان نیز که حرف اول را مدارک میزند.
بیایید 60 دست آفتابه و لگن را جمع کنیم و فکر شام و ناهار باشیم!
صرف حداقل 2 هفته وقت و توان فکری و نیروی انسانی، گذاشتن جلسات توجیهی مکرر در سازمان و ادارات مناطق برای توضیح و توجیه فرمی که از اساس مشکل دارد. هزینه ورق و... بدتر از همه حقکشیها در مقایسهای غیرمنطقی و باطل، هدیه روز معلم ماست! بنده که ناچارا از اعضای هیأت ممیزه بودم، همراه دیگر اعضا بارها چنان بر سر مقایسه و انتخاب فرد «ب» با «د» مانده بودیم که ته ته وجدانمان آتش گرفته بود! مقایسه آن هم در تواناییها و فضیلتهای خدادادی؟! خود حقیرمان را که کنار گذاشتیم تا احیانا مورد خشم و سوءظن یاران قرار نگیریم.
انشاءالله که یاران بر ما ببخشند و حلال کنند و دل رنجه ندارند که به قول معلم خوبم سعدی،
اهل فضیلت همیشه محروم باشند؛
آنکه حظ آفرید و روزی داد / یا فضیلت همی دهد یا بخت
فضیلت معلمی ما را بس، شما را به خدا بساط بیرنگ شده «بزرگداشت مقام معلم» و انتخاب معلم نمونه را برچینید.