روزنامهها علاوه بر آن به پاسداشت مقام معلم و استاد شهید مطهری پرداختهاند. همچنین، مانند دیروز، مباحث اقتصادی رویکرد اصلی مطبوعات امروز است.
شهید مطهر
روزنامه جامجم، سرمقاله خود را به استاد شهید مرتضی مطهری اختصاص داده و نوشته است: جای خالی مطهری چگونه پر میشود؟ واقعیت این است که در همه عرصهها، به خصوص عرصه فکر و اندیشه، دستیابی به شخصیتهایی چون مطهری آسان نیست، ضمن اینکه نمیتوان خط تولیدی ساخت که خروجی آن مطهری و امثال آن باشد که اگر امکان آن بود، دیگر ارزش مطهریها منحصر به آنها نمیشد. این مسئله، دانشگاه و حوزه هم نمیشناسد. از همین رو است که خلأ بزرگان دانشگاهی نیز به راحتی جبران نمیشود.
آنچه منجر به پدید آمدن شخصیتی چون مطهری شد، بخشی محصول نظام حوزوی است و حاوی این پیام است که نظام حوزوی استعداد پروراندن چهرههای اینچنینی را دارد، هرچند ضرورت تحول در این نظام جای خود را دارد که اتفاقاًٌ یکی از آثار این تحول باید در تربیت بیشتر چنین چهرههایی خودنمایی کند. بخش مهم دیگر، ویژگیهای خود مطهری و تلاش بیوقفه او بود.
جامجم میافزاید: این نکته را هم باید با تأسف گفت که البته هماکنون نیز کم نیستند چهرههایی که یا ناشناخته ماندهاند و جهلالرجال مانع پرتوافشانی آنها شده و یا شناخته شدهاند، اما گوهر وجودشان آماج حملات و کینهتوزیهایی است که اگر مطهری هم بود، مصون نمیماند.
از مطهری تا مصباح
روزنامه کیهان نیز به مناسبت سالگرد شهادت شهید مطهری، به هجمه اخیر برخی رسانهها به آیتالله مصباح پرداخته و نوشته است: از منظر روشنفکرنمایان جرم «مطهری» و «مصباح» تنها و تنها دفاع از حاکمیت اسلام و برپایی حکومت اسلامی است.
کینه قاتلان استاد مطهری نسبت به حکومت اسلامی و ولایت فقیه به خوبی هویداست و امروز هم استاد مصباح تنها به دلیل استقامت بر اندیشه «حکومت اسلامی» به عنوان رمزگشای اندیشه امام خمینی(ره) آماج دروغپراکنی همه مدعیان روشنفکری قرار دارد و در ماجرای این پروژه کینهتوزانه، داستان جعلی ساخته و آن را به امام بزرگوارمان نیز نسبت میدهند!
به یاد معلم
روزنامه خراسان در مقالهای به بزرگداشت مقام معلم پرداخته و مینویسد: معلم،این نام، در خاطر همه با لحظههای شیرین همراه است و همگان با احترام به معلم، شیرینی آن لحظهها را مرور میکنند. جامعهای هم که به معلمانش قدر بگذارد تقدیری پرشکوه خواهد داشت. جامعهای که معلمانش بر صدر بنشینند،صدرنشین جهان خواهد شد.
پس نگاه به معلم باید بهینهسازی شود و حتی کسانی که صرفا نگاه هزینه –فایده اقتصادی دارند هم باید بیش از همه به معلم احترام بگذارند چرا که معلمانند که با تبدیل افراد – از طریق دانشآموزی- به نیروی انسانی و منبع انسانی، امکانی زوال ناپذیر را در اختیار جامعه میگذارند که همه امکانات را پیامد دارد؛ چه اگر استعداد انسان کشف نشود، نه معدنی کشف میشود، نه کار خانهای ساخته میشود و نه جهانی توسعه مییابد پس پیشرفت و توسعه جهان رهین شکوفایی استعداد انسان است و انسان هم این شکوفایی را از معلم دارد؛ معلمانی که با جان میکوشند و کاری پیامبرانه میکنند در تعلیم، پرورش و شکوفایی انسان. پس شایسته است جامعه نیز قدر این کاشفان بزرگ را بداند.
حیف است وقتی فردی به خاطر کشف یک معدن، یک شیء یک اختراع و... مورد تقدیر قرار میگیرد که باید اینگونه باشد، کاشفان استعدادهای انسانی، دغدغهای جز این داشته باشند. باید کاری بکنیم که معلم جز دغدغهتعلیم بهتر و پرورش گستردهتر دغدغهای نداشته باشد و این نیازمند عزمی برنامهمند و مستمر برای رفع دغدغههای معیشتی معلمان است.
مشکلات یک تصمیم
روزنامه حزبالله در مقالهای به موضوع وام مسکن پرداخته و آورده است: اقدام بانک مسکن در منع انتقال وام مسکن از شهری به شهر دیگر باعث بروز مشکلاتی برای مردم شده است. بدین ترتیب وام 18 میلیونی در تهران و دیگر شهرهای بزرگ عملاً بیاثر شده و دردی را دوا نخواهد کرد. پیش از این مصوبه صاحبان وام با بالا رفتن نجومی قیمتها در داخل شهر حداقل میتوانستند از امکانات شهرهای دیگر و شهرکهای اقماری اطراف استفاده کنند که این راه نیز بسته شد.
با این تصمیم این عدهای مجبورند در همین شهرهای گران البته بدون خانه باقی بمانند. امکان دارد گفته شود این تصمیم از گران شدن مسکن در شهرهای اطراف شهرهای بزرگ جلوگیری میکند، اما با توجه به اینکه حداقل یک سال از این وضعیت گرانی میگذرد و اثباتی بر این مدعا مشاهده نشده، در این گفته جای تردید جدی وجود دارد. از طرف دیگر تعدادی از این شهرکهای اقماری جدیدالتأسیس بوده و اصلاً ساکن قدیمی ندارند. در ثانی اگر این تصمیم در جهت سیاستهای کلان دولت است پس چرا بانک مسکن رأساً اقدام به صدور این مصوبه نموده است؟ به نظر نمیرسد این تصمیم و تعمیم آن به زمان گذشته از نظر حقوقی نیز پایه صحیحی داشته باشد. از سوی دیگر در این وضعیت آشفته معلوم نیست سود و استفادهای که بانک مسکن از انبوه سپردههای مردم شهرهای بزرگ برده است چه خواهد شد؟
انتقاد پناهیان از احمدینژاد
روزنامه اعتماد ملی نوشته است: حجتالاسلام پناهیان با انتقاد از احمدینژاد، سکوت او در قبال فیلم فتنه را دور از انتظار خواند. پناهیان با اشاره به دیدارهای اخیر بینالمللی احمدینژاد در جریان سفرهای صورتگرفته گفت: انتظار این را داشتیم که از این فرصتها برای بیان اعتراض مردم مسلمان بهرهبرداری شود. وی که در جمع دانشجویان دانشگاه قم سخن میگفت، افزود: با گذشت زمان نسبتاً طولانی از ماجرای فیلم فتنه، حداقل انتظار از رئیسجمهور این بود که در قبال این توهینها واکنش نشان دهد.
تحلیل انتخابات کردستان
روزنامه اعتماد درمقالهای به قلم جمالیزاده نماینده سابق مجلس نوشته است: در شهرهای ارومیه، مهاباد، بوکان و سردشت با وجود آنکه نیروهای شاخص اصولگرایان که سابقه نمایندگی و مدیریت داشتند به عنوان کاندیدا حضور داشتند اما مردم برعکس به کاندیداهایی رای دادند که خطفکری آنان با اصولگرایان هیچ نزدیکی نداشت. این تجربه برای نیروهای طرفین بود که با این محک میزان محبوبیت خود را در بین مردم بسنجند. نتیجه انتخابات اما نشان داد که باز هم مردم به کسانی رای دادند که منتقد دولت بوده و در تراکتها، نوارها و سیدیهای تبلیغاتی سخنان و نطقهای خود را که با لحنی انتقادی نسبت به سیاستهای دولت بود به عنوان اقدامی تبلیغاتی پخش میکردند.
پیامدهای تغییر نرخ سود بانکی
روزنامه دنیای اقتصاد نوشته است: بخش اعظم سپردههای بانکی، سپردههای کمتر از 500میلیون ریال است که با توجه به تجربه شخصی نگارنده در بانکداری، عمدتاً متعلق به افراد سطح پایین یا متوسط جامعه است که در صورت کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی در شرایط تورمی، با توجه به ارتباط مستقیمی که بین نرخ سود دریافتی تسهیلات و پرداختی به سپردههای بانکی وجود دارد میتواند باعث کاهش نرخ سود سپردهگذاران شود و با توجه به وضعیت تورم حداقل 10 درصد از ارزش پول سپردهگذاران را به صورت سالانه از بین ببرد.
در این شرایط بخشی از حقوق سپردهگذاران از بین میرود، اما توجه داشته باشیم که این حقوق از سپردهگذاران گرفته میشود و به استفادهکنندگان از تسهیلات که عمدتاً افراد توانمند اقتصادی هستند منتقل میگردد که اگرچه نگارنده در مسائل فقهی دارای تخصص نیست، اما به نظر میرسد شرعاً نیز خالی از اشکال نباشد.
این روزنامه میافزاید: با توجه به اینکه بخش عمدهای از بانکهای ما دولتی هستند و همچنین بانکهای خصوصی ما نیز به صورت سهامی عام اداره میشوند، به نظر میرسد که در رعایت نکردن دقیق حق و حقوق سپردهگذار، وامگیرنده و بانک، حتی اگر بانکها در پرداخت تسهیلات به ظاهر سوبسیدی را بپذیرند، اما این سوبسید نهایتاً از اموال عمومی پرداخت میگردد که البته اگر این سوبسید منافع عمومی درازمدت ایجاد کند، شاید قابل توجیه باشد؛ اما با توجه به توضیحات ذیل و عدم ایجاد منافع ملی در درازمدت به نظر میرسد خالی از اشکال نباشد.
رئیس مجلس هشتم از نظر اقلیت
روزنامه سیاست روز نیز خبری در مورد نامزد جناح اقلیت مجلس هشتم برای ریاست مجلس منتشر کرده و نوشته است: به گفته برخی منابع خبری نزدیک به اصلاحطلبان به احتمال زیاد فراکسیون این گروه در مجلس هشتم از هیچیک از نامزدهای مطرح برای کسب کرسی ریاست مجلس حمایت نخواهد کرد.
وی که نخواست نامش فاش شود از مصطفی کواکبیان به عنوان نامزد احتمالی این فراکسیون برای ریاست مجلس هشتم نام برد و گفت: هرچند اصلاحطلبان شانسی برای پیروزی ندارند اما تصمیم ندارند به هیچیک از دو نامزد جناح اصولگرا برای ریاست مجلس رأی دهند و با این اقدام خود، محدودیتها و تلاش خود را به موکلانشان نشان میدهند.
وی در ادامه گفت: هرچند این گزینه هنوز قطعی نشده است ولی روی میز اصلاحطلبان قرار دارد.
در همین حال یک عضو شورای مرکزی حزب مردمسالاری گفت: به هر حال این موضوع یک تصمیم حزبی نیست که ما درباره آن سخن بگوییم، بلکه اعضای فراکسیون اقلیت باید خودشان با هم در این باره صحبت کنند و با وفاق و همدلی خودشان تصمیم بگیرند.
این عضو شورای مرکزی حزب مردمسالاری ادامه داد: درباره آقای دکتر کواکبیان و دیگر افرادی که برای ریاست فراکسیون و یا حتی عضویت در هیأترئیسه مطرح هستند، نظر حزب ما این است که سکوت کنیم و نسبت به رأی اعضای فراکسیون تابع باشیم. چرا که این یک موضوع درون فراکسیونی است و باید اصلاحطلبان مجلس در این باره تصمیم بگیرند و ما قصد دخالت نداریم. وی بحثها درباره ریاست فراکسیون خط امام مجلس را زودهنگام عنوان کرد و گفت: باید در این باره بیشتر صبر کرد و نباید در دام اختلافافکنی برخی رسانههای مخالف جریان اصلاحات افتاد.
تاخیر ابهام برانگیز
روزنامه سرمایه نیز نوشته است: سرانجام پس از گذشت 42 روز از آغاز سال 87، گفته میشود که نرخ سود بانکی احتمالا در حد همان 12 درصد باقی میماند. صرفنظر از دیدگاههای کارشناسی و ارتباط موثری که باید بین نرخ سود بانکی ونرخ تورم برقرار باشد، از نقطهنظر نحوه اعلام نرخ سود بانکی وتعیین تکلیف بانکها برای اجرای برنامهها، اعلام نرخ سود سپردهها به سپردهگذاران و میزان سود تسهیلات مختلف، این تاخیر میتواند برای بانکها عدم اطمینان را ایجاد کند و البته دلایل چنین تاخیری مشخص نیست.در این زمینه به نظرمیرسد که بانک مرکزی مسیر منطقی خود را طی میکند اما دولت با پافشاری بر موضع خود شرایط را به اینگونه رقم زده است تا اعلام نرخ سود بانکی با تاخیر همراه شود. آنچه که مسلم است بانک مرکزی و دولت باید هر دو به قواعد علمی اقتصاد توجه کنند.
جالب است که یکی از پارادوکسهای موجود روزگار را شاهد هستیم. در وضعیتی که دولت به شدت از شرایط تورم ضرر کرد، بانک مرکزی قصد کمک به دولت را دارد. دولت مخالفت میکند و اوضاع را اینگونه به مسیری نامناسب هدایت میکند. درتبیین این تعارض چند دلیل را میتوان مورد اشاره قرار داد، یکی مناسبات مربوط به قدرت سیاسی که در بسیاری از مواقع در کشور ما منجر به تصمیمگیری ناصحیح اقتصادی شده است و دیگری ضعف برداشت صحیح از عملکردهای اقتصادی است که به وسیله مشاوران دولت به دولتمردان منتقل میشود.