و برای پایهگذاری و تأسیس جمهوری اسلامی برنامهریزی میکردند و آرمانهای انقلابی خویش را در قالب طرح و برنامه ارائه میدادند، ناگهان صدای گلوله و پس از آن ترور 2 تن از ارزشمندترین افراد انقلابی و مؤثر در انقلاب اسلامی فضای ایران را پر کرد و مردم این سرزمین را سوگوار این جنایت بزرگ که توسط کوردلان، منافقان و خفاشانی که تاب دیدن نور اسلام و هدایت قرآن را نداشتند انجام میشد نمودند. اول ترور و به شهادت رساندن یک افسر مؤمن و انقلابی که در دوران ستمشاهی بارها و بارها برای سرنگونی رژیم ددمنش پهلوی اقدام کرده بود و به همین دلیل نیز مورد بغض و کینه شدید رژیم قرار گرفته بود و سالها در زندانهای سیاه شاه بسر برده و در نهایت نیز از ارتش اخراج شده بود؛ یعنی سرلشکر قربانی.
و دیگری ترور بزرگترین تئوریسین اسلامی، فیلسوف و معلم بزرگ اسلام، قرآنشناس، عالم نهجالبلاغه، مفسر قرآن، مکتبشناس و یک مبارز بسیار جدی با کژاندیشان و صاحبان ایدئولوژیهای انحرافی یا التقاطی یعنی استاد شهید مطهری، صاحب دهها جلد کتاب آموزنده که همه توسط رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران مورد تأیید صددرصد قرار گرفته بود و صدها و هزاران سخنرانی در تبیین اندیشههای ناب اسلام محمدی.
دشمنان اسلام و انقلاب خوب تشخیص داده بودند که قدرت اصلی این انقلاب، فرهنگ آزادیبخش و الهی اسلامی آن است و به علاوه این فرهنگ تنها و تنها از طریق مردانی که عمر پر برکت خویش را صرف تحقیق و تتبع در آن نموده و به همه رموز و ریزهکاریهای آن آشنا هستند، میتواند بیان و تبیین شود و این مردان الهی هستند که هم مسلمانان ایرانی و به خصوص جوانان را با فرهنگ غنی اسلامی آشنا میکنند و هم راههای تحقق و اجرایی شدن آن را در جامعه نوپای اسلامی بیان میدارند.
و لذا برای مبارزه با انقلاب اسلامی که میرفت مشعل هدایت را در جهان و به خصوص در کشورهای اسلامی برافروزد، هم خود را بر آن داشتند که صاحبان فرهنگ و اندیشمندان اسلامی و استادان فقه و اصول و کلام و فلسفه و منطق اسلامی را ناجوانمردانه ترور نمایند. ترور شهید مطهری سرآغاز دوران سپاه جنایات منافقین کوردل و گروهک سیاه فرقان و وابستگان به ایدئولوژیهای انحرافی و التقاطی بود.
آنها مرگ خود و مرگ ایدئولوژیهای خودساخته یا غرب و شرق ساخته را در وجود امثال مطهری و علمای اسلامی میدیدند و توطئههایی که علیه مطهری، بهشتی، مدنی، دستغیب، اشرفیاصفهانی، قاضی طباطبایی، هاشمینژاد، صدوقی و دیگر بزرگان عرصه دین و فقاهت و فرهنگ اسلامی یکی پس از دیگری به دست این وابستگان شرق و غرب و خفاشان کوردل انجام شد؛ همه و همه تنها و تنها یک هدف را دنبال میکردند و آن مبارزه با فکر و اندیشه اسلامی و فرهنگ غنی و آزادیبخش اسلام ناب محمدی، که هم موجب رنگ باختن ایدئولوژیهای التقاطی شده بود و هم اسیر جهان اسلام شده بود که به تازگی به پا خاسته بودند و میرفتند دست دنیای استکبار را از جهان اسلام کوتاه کنند.
امروز همه و همه میدانند که پیشرفت یک کشور و یا یک مکتب بیش از آنکه بستگی به اقتصاد، صنعت، تکنولوژی، اسلحه و سرباز و یا پول و امکانات مادی داشته باشد، مدیون و مرهون فکر و اندیشه و فرهنگ آن مکتب است.
به خصوص در انقلاب اسلامی که همه دیدند مردم مسلمان تنها و تنها با اتکای فرهنگ اسلامی و به خصوص فرهنگ عاشورایی شهادت با دست خالی بر جهنمیترین قدرت سیاه منطقه خاورمیانه و قویترین حلقه استکبار جهانی در این منطقه پیروز شدند. بنابراین برای مبارزه با این مولود مبارکی که میرود جهان را تسخیر کند، بایستی موتور قدرت آن یعنی فرهنگ را از کار انداخت و برای از کار انداختن فرهنگ بایستی مردان صاحب اندیشه، استادان علم و دانش، نظریهپردازان و تئوریسینهای آن را ترور کرد.
کوردلانی که سالها و سالها کورکورانه تبلیغ کرده بودند که «دین افیون ملت و جامعه است» اکنون در مقابل منطق قوی بزرگمردی که راجع به «احیای تفکر اسلامی» سخن میگفت و از پیوند علم و دین و نتایج عجیب و معجزهآسای آن بحث میکرد و حکومت دینی را وامدار تلاش روشنفکران و اندیشمندان دینمدار میدانست و در مورد «خدمات متقابل اسلام و ایران» کتاب مینوشت، چه میتوانستند انجام دهند جز آنکه دست به اسلحه برند و در تاریکی شب مغز متفکرترین اندیشمند اسلامی عصر حاضر را مورد هدف قرار دهند؟!
آنان که تاب حتی شنیدن منطق این متفکر الهی و فیلسوف بزرگ عصر حاضر را نداشتند، تنها راه چاره را در این دیدند که صدای رسای این نظریهپرداز بزرگ اسلامی که تمامی نظریههای مادی مارکسیسم و ماتریالیسم دیالکتیک و اومانیسم و لیبرالیسم و هزاران «ایسم» دیگر را بیرنگ و بیتأثیر نموده است و با بیان حقایق اسلام ناب محمدی و مبارزه با تحجر و افکار و اندیشههای انحرافی یا التقاطی، پرچم فرهنگ اسلام را در جهان بلند نموده است، خاموش کنند.
این واقعاً درد بزرگ تاریخ است که بزرگان و علما و دانشمندان و تاریخسازان بزرگ جهان معمولاً توسط افرادی حقیر و پست ناجوانمردانه به شهادت میرسند. مرتضی مطهری هم مانند مولا و مقتدای خویش مرتضی علی(ع) توسط یک فرد حقیر ترور شد و به شهادت رسید؛ اما همانطور که خود میگفت مکاتب حقیقی و اندیشههای صحیح و الهی هر قدر بیشتر ضربه بخورند تلالو و شفافیت بیشتری پیدا میکنند همانطور که نور علوی هرگز خاموششدنی نیست و هر روز گستره پرتو آن بیشتر میشود. اندیشههای مطهری نیز هر روز منطقه وسیعتری را روشن مینماید و دلهای جوانان علاقهمند به اسلام را با نور قرآن و سنت اهل بیت بیشتر آشنا میکند.
نامش بلند و خاطرهاش ماندگار باد
* استاد دانشگاه و نماینده تهران و مجلس شورای اسلامی