همشهری آنلاین: آمل از قدیمیترین شهرهای مازندران است و نقش مهمی در تاریخ این استان دارد. این سابقه باعث شده تا این منطقه بسیاری از میراثهای ملموس و غیرملموس را در خود جای دهد.
روستای آب اسک واقع در منطقه لاریجان و جاده هراز از جمله نقاطی است که بخشی از حافظه تاریخی این شهرستان و استان را تشکیل میدهد. سازهها و اتاقکهای دستکند معروف به «کافرکلی» موجود در این روستا، خود گواهی براین مدعاست. شغل مردم روستا دامداری و کشاورزی است. مردم این روستا در کنار آیینهای مشترک ملی و مذهبی، رسمی دارند که همین رسم موجب شهرت روستایشان شدهاست.
روزی که همه مردان روستا را ترک میکنند
مردان روستای آب اسک، طبق آیینی دیرین در یکی از روزهای جمعه نیمه اول اردیبهشت هر سال، آذوقه یک روز را برمیدارند و راهی منطقه کوهستانی «اسک وش» واقع در زیر قله دماوند و مشرف بر روستا میشوند. طبق این آیین، هیچ مردی نباید در روستا بماند مگر اینکه مریض یا ناتوان باشد. در این صورت نیز او باید در خانه بماند و تا شب از آنجا خارج نشود. کسانی هم که در این آیین شرکت میکنند تا غروب حق ورود و بازگشت به روستا را ندارند.
این آیین که منسوب به امامزاده روستا «آقاسید حسن ولی» است از ساعات اولیه صبح آغار می شود. در منطقه کوهستانی اسک وش، گودالی بزرگ (چال) وجود دارد که شرکتکنندگان این مراسم باید تا غروب آن را از برفهای یخچالهای طبیعی پر کنند. آنها با همیاری به نقاط بالاتر میروند و قطعات سنگین برفهای یخ شده را پای گودال میآورند و در آن میریزند. البته تعدادی گودال کوچکتر هم در پیرامون گودال بزرگ وجود دارد که آنها هم در این روز پر از برف میشوند. این کار گروهی باعث میشود چشمههای روستا در تابستان کمبارش خشک نشوند.
روزی که همه زنان در روستا میمانند
حال برگردیم به داخل روستا. برخلاف رسم مردان که هیچ یک از آنها حق ماندن در روستا را ندارند، در این روز همه زنان باید در روستا باقی بمانند. در این روز زنان همه امور روستا را به دست میگیرند و آیینی نمایشی را برگزارمیکنند که بسیار جالب است. یکی از زنان به عنوان حاکم انتخاب و تا شب همه امور روستا طبق دستورهای او انجام میشود. این آیین در این سالها به «حکومت یک روزه زنان» نیز شهرت یافتهاست.
حکومت یک روزه زنان فقط مربوط به «آب اسک» آمل نیست، بلکه جشنی مشابه آن در روستای «افوس» اصفهان و در اواخر نیمه دوم اردبیهشت نیز برپا میشود.
در زمان اجرای آیین ورفچال، اداره روستا به دست زنان میافتد و زنان حاکم مطلق آن روز میشوند. در این روز زنان و دختران در شرایطی کاملا آزاد شادی و تفریح میکنند. زیرا در این روز آنها آزادی بیشتری در غیاب مردان دارند.
یک روز پیش از اجرای مراسم، زنان روستا، یکی را از میان خود به عنوان حاکم انتخاب میکنند. صبح روز جشن، همگی با لباسهای رنگارنگ، آنقدر شادی و هلهله میکنند تا حاکم از خانه بیرون بیاید و همراه آنها به مکانی که به «درویش باغ» معروف است؛ برود. حاکم پس از رسیدن به آنجا در قصر خیالی مینشیند و ۲ زن دیگر را به عنوان وزیران دست راست و دست چپ انتخاب میکند.
حاکم در ادامه داوطلبانی را نیز برای نگهبانی انتخاب میکند تا در نقاط مختلف روستا نگهبانی بدهند. برخی از نگهبانان در داخل روستا گشت میزنند تا مبادا مردی در داخل روستا پنهان شده باشد. اگر مردی در آن روز در روستا باقی مانده باشد او را دستگیر میکنند و به نزد حاکم میبرند تا مجازاتش کند.
مستندات تاریخی
برخی برای این آیین، تاریخی ۶۰۰ ساله قائلند و برخی آن را شکل پیگری از آیین «مزدگیران» عصر باستان میدانند که چندان مشابهتی در این مورد اخیر با آیین ورفچال وجود ندارد. آنجه درباره دلیل پیدایش این آیین گفته میشود چندان قابل استناد نیستند. اما روایتی در تاریخ مازندران و عصر استیلای مغول وجود دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست.
زندهیاد دکتر «عباس اقبال آشتیانی» در اثر ماندگار خود، «تاریخ مغول» روایتی از کتاب «تاریخ الفی*» ذکر میکند که قابل تامل است:
«ترکان، مادر سلطان محمد خوارزمشاه بعد از آنکه امرا و ملوک و اعیانی را که در خوارزم محبوس بودند؛ بهقتل رساند با حرم و فرزندان خرد خوارزمشاه از خراسان به مازندران آمد و در قلعه ایلال (لال) از قلاع ولایت لاریجان متحصن گردید. مغول این قلعه را در اوایل سال ۶۱۷ محاصره کرد و چهار ماه آن را در حصار داشتند. عاقبت به واسطه فقدان آب، ترکان خاتون خود را به تسلیم ناچار دیده از قلعه به زیر آمده و با عموم همراهیان خود به لشگریان چنگیزی تسلیم شدند».
با خواندن این روایت میتوان تخیل و گمان کرد شاید آیین ورفچاه آباسک لاریجان بازسازی شکست و تسلیم ملکه مادر ایران در برابر لشگر خونریز چنگیز باشد. این آیین در این سالها بیشتر مورد توجه مردان است و اردیبهشت هر سال آنها به اسکوش میروند و گودالها را برای تامین آب چشمهها پر از برف میکنند.
*تاریخ الفی کتابی معروف در تاریخ هزار ساله سرزمینهای اسلامی به فارسی است
که ازسوی هیاتی از نویسندگان در زمان اکبرشاه بابری، سومین پادشاه تیموری هند
نگاشته شده و یکی از مهمترین منابع تاریخ اسلام است.
نظر شما