کتابهای «اگر من خلبان بودم» و «رویاهای جنوب» او سال قبل توسط شورای کتاب کودک به عنوان آثار برگزیده انتخاب شدند. سراغ او رفتیم تا درباره کتابخوانی و نمایشگاه کتاب با او صحبت کنیم.
- شما نسبت به نمایشگاه کتاب حس خاصی دارید؟
اینکه میبینی چند کلمه و کاغذ چطور میتواند حداقل یکمیلیون آدم را دور هم جمع کنند حس جالبی است. حتی اگر کتاب نخری باز هم میتوانی این حس را تجربه کنی.
- لازم است که همه به نمایشگاه کتاب بروند؟
- بعضی از بچهها دوست دارند به نمایشگاه کتاب بروند ولی خانوادههایشان اجازه نمیدهند. دلیلش را میدانید؟
فکر میکنم بعضی والدین اهمیت این موضوع را درک نکردهاند و این آگاهی را ندارند که کتاب هم مثل پارکرفتن و دیگر تفریحات لازم است. باید تلاش کرد و به آنها آگاهی داد.
- اگر دخترتان 15-16 ساله بود و در تهران زندگی میکردید، به او اجازه میدادید تنهایی به نمایشگاه برود؟
به نظرم اگر با مدرسه برود بهتر است.
- درباره والدینی که مخالف این هستند که بچههایشان کتابهای ادبیات بخوانند چه فکر میکنید. پیشنهادی برای نوجوانها دارید؟
هر کس تأثیرات کتاب را در دیگران ببیند قطعاً مخالفتی با آن نمیکند.
بچهها اگر کتابی را بخوانند که وارد زندگیشان شود و دید آنها را بهتر کند رفتارشان عوض میشود و همه میفهمند که کتابخواندن بر آنها تأثیر گذاشته است و دیگر نیازی ندارند برای خواندن کتاب داستان بجنگند.
- بعضیها اعتقاد دارند کتابخوانبودن یعنی کتاب خریدن، نظر شما در اینباره چیست؟
درصدی از کتاب خواندن شدن ما به خریدن کتاب ربط دارد. مثلاً لازم است که ما بخشی از پولمان را خرج خریدن کتاب کنیم و آثار کلاسیک را در خانه داشته باشیم؛ اما این خود آدم است که باید به این نتیجه برسد که برای اینکه کتابخوان باشد میتواند از کتابخانهها استفاده کند.