و وزارت ارشاد هم دلایل خاص خود را دارد و نتیجه کاملاً ملموس این نظرات گوناگون، نهایتا به نویسندگان، از جمله بنده بازمیگردد. در حال حاضر چاپ 2 جلد از کتابهایم به تعویق افتاده و ناشر امکان چاپشان را ندارد. تمام مراحل و کارهای هر 2 کتاب یک سال است به اتمام رسیده، اما ناشر یک جواب دارد: مشکل کاغذ. البته در حد شایعات شنیدهام که وزارت ارشاد اعلام کرده برخی از کتابها مطابق گذشته امکان چاپ دارند و باید کتاب در شورایی به شور و نظر گذاشته شود.
به هر حال هر تصمیمی که گرفته شود، بیشک بر اساس اجماع و برای رسیدن به نتیجه مطلوب بوده است. مسئولان وزارت ارشاد میدانستند که اگر مقوله کاغذ با مشکل روبهرو شود هم کار برای ناشر مشکل خواهد شد و هم برای خریدار، زیرا ناشر هم معتقد است که اگر قیمت کتاب بالاتر برود با مشکل خریدار روبهرو خواهد شد.
از این رو ضرر این تصمیم گیری هم متوجه خواننده است و هم ناشر که به اعتقاد من، بیشتر در مرحله اول، یعنی چاپ کتاب ایجاد اشکال میشود.
اما اگر کار از مرحله اول بگذرد و کتاب هم به چاپ برسد، باید برای حمایت از مخاطب شرایطی فراهم شود تا به آن کسی که خریدار اصلی است، بن خرید کتاب داده شود تا این گونه بازار سیاه بن ایجاد نشود و تخفیفی به اهل آن داده شود؛ مثلا دانشجویان، استادان، معلمان و اهالی مطالعه دیگر.
این راه خوبی است که باعث رواج کتاب خواهد شد.از سوی دیگر، امروز کتابفروشیها بخش عمدهای از کتاب را به موسسات پخش میدهند و درواقع قیمت کتاب برای کتابفروشیها، قیمت پشت جلد نیست و کل آن قیمت هم به ناشر پرداخت نمیشود.
بنابراین اگر تعداد خریداران کتاب بالا باشد، طبیعتا باعث رونق بیشتر کتاب میشود و ناشر هم از استقبال کتاب رضایت خاطر خواهد داشت. به این ترتیب بن راهکار خوبی است، به شرطی که بازار سیاه نداشته باشد، زیرا من شنیده و دیدهام که در باجههای روزنامهفروشی اعلامیه خرید بن کتاب زدهاند.
اگر با این حرکت برخورد نشود باز هم بازار سیاه ایجاد خواهد شد و دوباره به خانه اول و مشکل اساسی باز میگردیم و قدم از قدم برنداشتهایم و با همه این تلاشها ، تصمیمگیریها و سیاستگذاریها، باز هم درجا زدهایم.
به جز اینها، تجهیز کتابخانهها هم راهکار مناسبی برای این مقوله نیست، زیرا استفاده از کتابخانه ها در مقاطع خاصی از سن پاسخگوی نیاز یک خواننده کتاب است و برای کسانی که در رده های بالاتری از تحقیق قرار می گیرند، دانشجویان و مولفان و محققان و... قادر به رفع نیاز نخواهد بود.
آنها باید بسیاری از کتابها را در خانه های خود داشته باشند و اهل کتاب نمی توانند ساعت ها در یک جا بنشینند تا از یک کتاب مشخص به مدت زمان زیاد استفاده کنند. اگر محققی به کتب مرجع و نسخ خطی نیازمند باشد که مقوله جدی تری است، حتی در کتابخانه های عمومی هم نمی تواند سراغی از آنها بگیرد. از این رو تجهیز کتابخانه ها نیز در حل این مشکل چاره ساز نخواهد بود.
و در پایان باید گفت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تحقیقاتی که انجام می دهد خواهد توانست ناشرانی را که از کاغذ یارانهای سوء استفاده میکنند، شناسایی کند و دیگر اجازه نشر به آنها ندهد. این را هم در شیوه نشر و کیفیت، تعداد و موضوعات کتابهایشان جستوجو کرد تا به این ترتیب برای کسانی که صادقانه کار می کنند امتیازاتی قایل شد و درمجموع جلوی توقف صنعت نشر کشورمان را گرفت.