از اسمش به خوبی پیداست که حامل چه پیامی است. اما این ساعت برای مخاطبان و بینندههای عام وخاص معنای دیگری دارد و در بین مخاطبان این اصطلاح وجود ندارد، برای آنان به زمانی گفته میشود که برنامه تلویزیونی اعم از مجموعه داستانی یا دیگر برنامهها با سلیقه و استاندار او جور در نیاید و درنتیجه از خیر برنامه دیدن میگذرد، حتی اگر در بهترین ساعت روز پخش شود و حتی اگر در ساعت مرده نباشد.
طبیعی است که مسئولان، برای این ساعت باید برنامهای در نظر بگیرند و جای تعجب نیست که آنها این ساعت را با برنامههایی پرکنند که پخش مجدد دارد اما پخش تکراری برای خود آدابی دارد که در نظر گرفتن آن میتواند ساعت مرده را زنده کند و نادیده گرفتن آن میتواند ساعت مرده را معنا ببخشد.
هر ساعت از تلویزیون برای خود مخاطبانی را تعریف کرده است مخاطبان ساعت 10 صبح، قطعا با مخاطبان ساعت 12 شب فرق میکند. به همین دلیل برنامهای که میتواند ساعت 10 صبح پخش مجدد شود، بنا به تعریف بالا نمیتواند در ساعت 12 شب پخش شود.
اگر این اتفاق بیفتد، اگر مجموعه تکراری معیارهای لازم برای تکرار را داشته باشد در این صورت حتی در بدترین زمان یا همان ساعت مرده، مخاطبان زمان تلویزیون دیدن خود را تنظیم و در هر زمان پیگیرانه برنامه را دنبال میکنند.
در این میان نباید فراموش کرد مجموعه داستانی که برای پخش مجدد انتخاب میشود باید معیارهای لازم را برای پخش مجدد داشته باشد. کم اهمیتترین معیار برای پخش، مدت زمانی است که از آخرین پخش مجموعه گذشته باشد، یعنی زمانی که دیدن مجدد آن برای مخاطب جذابیت داشته باشد. معیارهای دیگری همچون خوش ساخت بودن، کیفیت، به روز بودن و اقبال عمومی به قدری واضح است که نیازی به یادآوری ندارد.