او با روشی عقلانی و صبری متعالی از رهبران فکری این انقلاب بود. امسال در بیست و نهمین سالروز شهادت این استاد شهید جلسهای با حضور دکتر محمدباقرقالیباف، شهردار تهران با عنوان هماندیشی طلاب و روحانیون شهرستان ری در حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در منطقه 20 برگزار شد.
دکتر قالیباف در این مراسم ضمن گرامیداشت روز معلم گفت: تفکرات معلم شهید استاد مرتضی مطهری همواره برای ما یک شاخص و راهنما بوده و مرز بین جهالت و جمود و ایستادگی را مشخص کرده است.گزیدهای از سخنرانی ایشان پیرامون شهید مطهری در این مراسم از نظرتان میگذرد.
انقلاب ما بهعنوان یک انقلاب اسلامی برخاسته از تفکرات شهید مطهری است. در زمان استقرار و تثبیت نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز تفکر و خون شهید مطهری توانست انقلاب را از همه افکار انحرافی و غیر الهی که تهدیدی جدی برای آن بود و میخواست انقلاب نوپای ما را از مسیر اصیل اسلام ناب خارج کند، نجات دهد.
تفکرات شهید مطهری در استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نقشی کلیدی و اساسی داشته است، من معتقدم در دهه دوم انقلاب که دوران تثبیت آن بود در عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فراز و نشیبهایی داشتیم و آنجایی که از تفکرات و اندیشههای اصیل انقلاب فاصله گرفتیم دچار مشکل شدیم و آنجایی که منطبق بر باورها و اندیشههای اسلام ناب حرکت کردیم موفق بودیم.
امروز همه دشمنان داخلی و خارجی انقلاب، آن را به هر دلیلی پذیرفتهاند اما من بعضی اوقات برخی افراد دلسوز انقلاب را میبینم که نوع رفتارشان بهگونهای است که هنوز احساس میکنند انقلاب تثبیت نشده است، درصورتی که این اتفاق صورت گرفته است و اگر ما اقتضائات دوره جدید را که متفاوت از دوران تثبیت است درک نکنیم در تعیین اولویتها و رویکردها دچار چالش میشویم.
اگر این درک صحیح را نداشته باشیم و در عمل نتوانیم شکوفایی و کمال را در عرصههای مادی و معنوی زندگی مردم عینیت ببخشیم و مردم تبلور آن را در زندگی شان نبینند، ما دچار مشکل هستیم.
انصافا در زمان و مقطع امروز هم، تفکرات، نگاهها و اندیشههای استاد شهید مرتضی مطهری، گره گشا، راه گشا و شاخص جدی برای همه جامعه ما مخصوصا حوزههای علمیه خواهد بود.
بعد از انقلاب فرصتی نبود که شهید مطهری به بسیاری از موضوعات بپردازد و دشمنان نظام این فرصت را از ما گرفتند. گویی دشمنان بهتر از ما این شخصیتها را شناخته بودند و یکی پس از دیگری آنها را مورد هدف قرار دادند تا بتوانند ستونهای انقلاب و نظام را دچار خدشه کنند و نگذارند انقلاب رشد و نمو خود را پیدا کند.
این روزها در محافل روشنفکری، دانشگاهی و مجامع مختلف بحث اسلامیت و ایرانیت را میبینیم. ببینید که در این بخش و دیدگاههای مختلف چقدر شاهد افراط و تفریط هستیم، اما شهید مطهری چقدر زیبا این بحث را بهعنوان یک نیاز تشخیص داد و به جامعه عرضه کرد. شهید مطهری کوشید تا نشان دهد چگونه ایرانیت و اسلامیت ما در طول تاریخ با همدیگر و به صورت عناصر مقوم یکدیگر بالیدهاند و پیش آمدهاند. کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام معلم شهید به خوبی این موضوع را نشان میدهد که ای کاش به این کتاب و دیگر آثار آن شهید بزرگوار بیشتر توجه میشد.
رویکرد آگاهانه به غرب
در بحث غرب شناسی هم با دو نوع تفکر در جامعه روبهرو هستیم. عدهای غرب را قبول ندارند و رد میکنند و عدهای هم آنقدر وادادگی پیدا میکنند که جز فرهنگ غرب، فرهنگ دیگری را به رسمیت نمیشناسند. حال جالب است که ببینیم شهید مطهری در چه زمانی و چه مکانی چنین موضوعاتی را به بهترین شکل برای نسل جوان تشریح کرده است. هنر اندیشه مطهری درآن بود که رویکرد آگاهانه و از سر شناخت را به مثابه کانون هر نوع قضاوتی از غرب مطرح کرد.
علامه شهید کوشید تا نشان دهد میان غرب زدگی و شناخت غرب یک فاصله جدی وجود دارد و این دو ،یکی نیستند. ایشان از ما میخواست که غرب را بهعنوان یک مسلمان آگاه بشناسیم و در ارتباط با عناصر مختلف آن به قضاوت دست زنیم اما غرب زده و غرب گرا نباشیم.
به نظر میرسد که این اندیشه مطهری همچنان ارزشمند است و باید به آن توجه کرد. انقلاب و نظام ما در پی درانداختن طرحی نو در زندگی سیاسی و اجتماعی بوده است که این شیوه و سبک زندگی متفاوت از غرب است اما لزوما با غرب در همه حوزهها تقابل ندارد.
ما در حوزههایی با غرب رقابت داریم، در حوزههایی با غرب متفاوت هستیم، در بخشهایی انتقادات اساسی به غرب داریم اما در بخشهایی هم میتوانیم از غرب یاد بگیریم. این نحوه نگاه موشکافانه به غرب در اندیشههای استاد شهید متبلور است. نگاه منصفانه، معقول و معتدل به غرب را باید از شهید مطهری بیاموزیم.
نوآوری و نواندیشی
نوگرایی و نواندیشی شهید مطهری زبانزد عام و خاص بود. نگاههای این مجتهد و علامه شهید در پافشاری بر اصول از یک طرف و توجه بر اصلاحات و نوآوری و اینکه چگونه دین در هر زمان و مکان میتواند هنرنمایی خود را در بخشهای نظری و اجرایی نشان دهد از طرف دیگر، هنوز هم تازگی دارد. اگر ما معتقدیم که دین ما قابلیت و توان پاسخ گویی به نیازهای بشر در همه زمانها و مکانها را دارد باید بر اساس اصول متقن اسلامی به زایش اندیشههای جدید، نوآوری و نواندیشی بپردازیم. همه تلاش شهید مطهری در این راستا بوده است.
امروز هم اگر جوانان ما به آثار شهید مطهری مراجعه کنند پاسخ سؤالات خود را در ابعاد مختلف میگیرند و قانع میشوند، زیرا آثار وی زنده و بر اساس مسائل روز است و میتواند راه گشا برای جوانانی باشد که میخواهند انقلاب اسلامی و تفکر ناب آن را بشناسند.
باید میان الگوسازی بر اساس اندیشههای شهید مطهری و رویکرد جوان گرایی در سیاست گذاریهای کلان نوعی ارتباط و هماهنگی برقرار کرد.
ما در اداره جامعه در مقاطعی از تاریخ سیاسی کشور در این بحث تفریط و افراط کردیم. هر جا که حرف از عدالت زدیم در حوزه آزادی انقباضی عمل کردیم و هرکجا که حرف از آزادی زدیم در تعریف عدالت بیتوجهی کردیم و به خود عدالت هم بیتوجهی نشان دادیم ولی میبینیم که شهید مطهری چگونه و به چه زیبایی این دو موضوع مهم در زندگی اجتماعی افراد را در هر مقطعی در کنار هم مطرح میکند و میگوید اگر جامعه غیر از این مسیر حرکت کند از مسیر اصلی خود و از صراط مستقیم انحراف پیدا کرده است.
ارزش گرایی معقول
ترکیب همخوان آزادی و عدالت در اندیشه مطهری بیانگر آن چیزی است که انقلاب اسلامی مروج و معرفیکننده آن به جهان معاصر است.
از دیگر برجستگیهای این شهید، بحث اعتدال و میانه روی وی هم در اندیشه ورزی و هم در عمل سیاسی است. وقتی گذشته مان را میبینیم و وقتی به امروزمان نگاه میکنیم، مشاهده میکنیم که برخی مواقع افراط و تفریط کرده ایم، چه در حوزههای اندیشه ورزی و چه در حوزههای عمل سیاسی مان. بعضی وقتها هم مصلحت اندیشی را آنقدر باب کردهایم که حق را فدای مصلحت کرده ایم.
این شهید بزرگ در بحث خرافه زدایی از دین هم با شجاعت سخن گفت و قلم زد و با اینکه مورد تعرض خیلیها قرار گرفت اما باز هم جامعه را به این موضوعات توجه داد. اما متأسفانه امروز در گوشه و کنار میبینیم که چه گروههایی چه خرافههای روزمینی و زیر زمینی را در جامعه منتشر میکنند. حتی بیم آن میرود که اگر مسیر این رویکردهای خرافی سد نشود، شاهد بروز و ظهور نوعی گرایش وسیع خرافه گرایی باشیم که نه با اندیشه انقلاب سازگاری دارد نه با اندیشه امام (ره) و نه اندیشه رهبر فرزانه انقلاب. همه اعمال ما در حوزههای مختلف باید توأم با یک ارزش گرایی معقول باشد اما اگر خرافه جای ارزشهای اصیل و ناب را بگیرد هم در عرصه عمل دچار مشکل میشویم و هم چهره دین را مغشوش میسازیم.
شهیدمطهری تاکید فراوانی بر علم و دانش داشت، در آثار او هم میبینیم که چگونه بر این امر و همچنین بر تعقل و خردورزی تاکید کرده و بحث تعقل و خردورزی را جایگزین ناپذیر میداند، به صورتی که میتوان خردگرایی هم افق با دین باوری را حاصل پروژه فکری و معنوی شهید مطهری عنوان کرد.
شهید مطهری در بحث حجت ظاهری، پیامبران را مدنظر قرار میدهد و در حجت باطنی به عقل اشاره میکند و عقل را آن بخش از وحی الهی میداند که در نهاد همه انسانهاست.
این رویکرد به عقل از آن جا که همراه با درس آموزی از نبوت و پیروی از رسالت است سبب خواهد شد که جامعه بشری از توان فکری خود به شیوهای ابزاری و در جهت امیالی خودپسندانه و خودخواهانه استفاده نکند و همه تلاش خود را بر ساختن جهانی آباد بهعنوان مزرعهای ثمربخش و آباد برای جهان آخرت کند. امروز نظام ما به نام دین متولی اداره جامعه و متصدی توسعه و پیشرفت کشور شده است، این امر میسر نخواهد شد مگر اینکه ما عقلانیت را محور و اساس همه اعمالمان قرار دهیم. با توهمات و احساسات کاذب نمیتوان کشور را اداره کرد. عقلانیت عنصری است که در همه آثار مطهری موج میزند و استاد ما را به تمسک به عقل در همه حوزهها فرا میخواند.
وقتی به مجموعه تفکر شهید مطهری نگاه میکنیم اندیشه انقلاب اسلامی، اسلام ناب و امام(ره) و ثمره عمر و تفکر امام را در وی میبینیم. این مسئله تا آنجا قابل توجه است که میتوان مکتوبات مطهری را ساحت اندیشهای انقلاب اسلامی دانست. امروز متأسفانه عدهای در عرصه نظر یا عمل بین اسلامیت و جمهوریت جدایی و افتراق و حتی تقابل ایجاد میکنند. نظام ما برای موفقیت نیاز به ترکیب منسجم، معقول و متعادل اسلامیت و جمهوریت دارد. هنوز هم رویکرد شهید مطهری به جمهوری اسلامی و رابطه و نسبت اسلام و جمهوریت تازگی دارد و به خوبی پاسخگوی پرسشها و شبهات در این باره است.
امروز رسالت حوزههای علمیه این است که حرفهای نو ارائه دهند و در ادامه تفکرات شهید مطهری بتوانند پاسخهای قانعکننده و به روز به جامعه ارائه کنند. طبعا در این راه تمسک به میراث اندیشه و سیره عملی شهید مطهری لازم و ضروری است.
حوزههای علمیه باید بتوانند در این عرصه حضور یافته و افقهای تازهای را به روی جامعه باز کنند چرا که این نیاز امروز جامعه است.
البته اگر ما در یک نظام باز و روشنفکری، به شاخصهای اصلی هدایت توجه نداشته باشیم ممکن است خدای ناکرده به انحراف کشیده شویم. باید در حین اینکه روحیه و نگاه باز میخواهیم به شاخصهای اصلی هدایت و به هنجارها و ارزشهای دینی که ما را از صراط اصلی خود منحرف نکند هم توجه کنیم.
امروز نیاز حوزه هاست که به این بخش توجه کنند و تلاش کنند که تولید دانش و فرهنگسازی دینی را در جامعه انجام دهند، امروز فرهنگ عمومی جامعه ما و به خصوص در شهرها، فرهنگ شهرنشینی خیلی پرشتابتر جلو میرود و تغییرات خیلی زیاد است که باید حوزههای دینی ما جلوتر و پرسرعتتر از فرهنگ عمومی و شهری ما پیش بروند. چرا که پیشتاز بودن در عرصههایی از این دست حاصل رسالتهای حوزههای علمیه و کارکرد مهمی است که در جامعه از آنان انتظار میرود.
همیشه بر این باورم که مهمترین چالش امروز ما در جامعه چالش فاصله بین تدبیر و تغییر است. برخیها تغییر را قبول ندارند و برخی هم که قبول دارند با تاخیر برایش تدبیر میکنند. به نظر من چالش تاخیر در تدبیر برای تغییر در فرهنگ دینی امروز جامعه ما خطر بزرگی است. اگر بر اساس فرایندی عمل کنیم که در آن تغییر برآمده از تدبیری مناسب و متناسب با زمان و اقتضائات آن باشد ما نه تنها در قبال موقعیتهای جدید منفعل نخواهیم شد بلکه جایگاهی پیشتازانه نیز خواهیم داشت. اما متأسفانه به این مسئله به دیده دقت نگریسته نمیشود و معمولا در این مسیر افراط و تفریط صورت میگیرد.
امروز نظام اجرایی ما به گونهای است که دولت ایران نمیتواند بگوید من دولتی هستم مثل بقیه دولتهای دنیا و یا شهرداری نمیتواند بگوید من شهرداری هستم مثل بقیه شهرداریهای دنیا زیرا ما در مقابل دین مردم هم مسئولیم.
همین طور مقابل اخلاق جامعه نیز مسئولیم و بهطور کلی همانطور که در مقابل خدمات و حوزه مادیات مسئولیم در حوزه دین و اخلاق مردم هم مسئولیم. چنین مسئولیتهایی برآمده از ماهیت نظام مقدس جمهوری اسلامی است که آبادانی این دنیای مردم را دستمایهای برای آبادانی آن دنیا قرار میدهد و به دین و دنیای مردم به صورت همزمان و پیوسته نگاه میکند.