اگر چه پوتین بهعنوان رهبر حزب حاکم و شاید بهعنوان نخستوزیر همچنان از پشت صحنه قدرت را در دست خواهد داشت اما از امروز دیگر او نماد روسیه نیست.
گمانهزنیهای بسیاری درباره نوع روابط پوتین و مدودف و آینده کشور روسیه مطرح شدهاست که هیچکدام عین واقعیت نیست، اما شکی نیست که سایه سنگین پوتین تا سالها در کشور روسیه باقی خواهد ماند.
مسلما مردم روسیه آن روزی را که یک گروه موسیقی راک در مقابل کاخ کرملین، کنسرتی را به مناسبت پانزدهمین سالروز تاسیس کمپانی نفتی گازپروم، با حضور دیمیتری مدودف ، اجرا میکرد را از یاد نبردهاند.
در آغاز این کنسرت که اواسط ماه فوریه گذشته، درست 2 هفته پیش از پیروزی مدودف در انتخابات ریاستجمهوری روسیه، اجرا شد، مدودف که بسیار هیجان زده بهنظر میرسید به پشت صحنه این کنسرت رفت تا با اعضای این گروه موسیقی انگلیسی عکس یادگاری بیندازد. او همچنین توضیح داد که تمامی آلبومهای این گروه موسیقی را در خانه جمع آوری کرده است.
مدودف نشان داده که در سلیقه و خلق و خو با پوتین بسیار متفاوت است. پوتین بهعنوان یک افسر سابق کا گ ب تصویری از یک مرد خونسرد را به نمایش گذاشته است. او جودو تمرین میکند و بدون اینکه پیرهنی به تن داشته باشد در آبهای رودخانههای سیبری به ماهیگیری مشغول میشود.
مدودف اما هرگز عضو سازمان اطلاعات و جاسوسی روسیه نبوده و هیچ باکی از به نمایش گذاشتن چهرهای خونگرمتر ندارد. این را میتوان از عکسهایی که با گروه راک گرفته و در آنها خنده بر لب داشته و 2 انگشت اشارهاش را به نشانه پیروزی به هوا بلند کرده است، دید.
از این منظر شاید آهنگ و رویه ریاستجمهوری پوتین و مدودف متفاوت باشد. در زمان ریاستجمهوری پوتین مطبوعات و گروههای مخالف دولت تحت فشار قرار میگرفتند. اما مدودف بارها و بارها بر آزادیهای مدنی تاکید کرده است و بسیاری از تحلیل گران مسائل روسیه معتقدند که چنین شعارهایی _ حتی در حد حرف_ میتواند آزادیهای اجتماعی را در روسیه تا حدودی افزایش داده و از شدت تقابل روسیه با غرب بکاهد؛ شاید اینگونه باشد، اما با توجه به حمایت پوتین از مدودف، او میتواند به سادگی بر برخی حقایق حاکم بر کرملین سرپوش بگذارد.
مدودف که پیروزی اش را در انتخابات ریاستجمهوری روسیه تا حد زیادی مدیون حمایتهای پوتین است اعلام کرده که پوتین را بهعنوان نخست وزیر خود انتخاب کرده و با کمک هم سعی خواهند کرد کارکرد مؤثرتری در عرصه سیاسی روسیه داشته باشند.
اما یک حقیقت در این میان وجود دارد و آن اینکه اگر مدودف چندان تمایلی به به اشتراک گذاشتن قدرت نداشته باشد آن وقت است که چالشها در راس هرم قدرت روسیه نمایان میشود. او اخیرا در گفتوگویی با یکی از مجلات روسی به نام ایتاگی گفته بود: در روسیه 2 - 3 یا 5 مرکز قدرت وجود ندارد و رئیسجمهوری همه امور را کنترل میکند.
پوتین اما در کنفرانسی مطبوعاتی در ماه فوریه صراحتا اعلام کرده بود که برترین قدرت اجرایی در روسیه دولت است که ریاستش بر عهده نخست وزیر روسیه است.
در نهایت حتی اگر مدودف رئیسجمهوری غرب گرا باشد و خواهان اجرای برخی اصلاحات در روابط روسیه و غرب_ که البته هیچ شکی در آن نیست_ بازهم بسیاری از مردم روسیه چندان تمایلی به تغییر ندارند. اقتصاد روسیه در زمان پوتین بنا نهاده شده و آزادی در روسیه در ارتباط با آشوب و فساد سالهای پس از کمونیست شوروی سابق تعریف شده است.
مدودف 42 ساله که اهل سن پترزبورگ است و در دانشگاه حقوق خوانده در اوایل دهه 1990 میلادی بهعنوان مشاورحقوقی در شهرداری سن پترزبورگ کار میکرد. در آن زمان مدودف ریاست کمیته روابط خارجی روسیه را نیز عهده داربود و رابطه بسیار خوبی نیز با پوتین داشت.
یکی از استادان مدودف در دانشگاه معتقد است که مدودف و پوتین روابط بسیار نزدیکی با هم دارند. آنها در طرز تفکر و نگاهی که به جهان دارند و در رویکرد شان در عرصه سیاسی نقاط اشتراک بسیاری دارند.
در سال 1999 پس از اینکه پوتین به مقام نخست وزیری روسیه رسید مدودف بهعنوان جانشین رئیس دولت انتخاب شد. در سال 2000 مدودف بهعنوان رئیس کمپانی نفتی گازپروم روسیه منصوب شد. اگرچه انتقادات بسیاری به سیاستهای گازپروم در بازار انرژی دنیا وارد بود اما در خلال سالهای ریاست مدودف گازپروم به یکی از 5 کمپانی بزرگ نفتی دنیا در بازارهای جهانی تبدیل شد.
اگرچه مدودف خواهان برقراری روابط بهتری با ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا شده است اما اظهارات اخیر او درباره آمریکا بار دیگر پوتینیسم را در اذهان تداعی میکند. او در گفتوگویش با مجله آیتاگی گفت: هر کسی میتواند از آمریکا بهعنوان یک قدرت متخاصم در عرصه اقتصاد که از ابزارهای تروریسم اقتصادی برای تحمیل واحد پول و استانداردهای تجاری خود بر اقتصاد جهان استفاده میکند، یاد کند.
او همچنین طی سفری که به بلگراد پایتخت صربستان داشت از صرب ها در مقابله با استقلال کوزوو حمایت کرد؛ موضعی که سیاستهای مدودف را بار دیگر در تضاد بیشتر با سیاستهای آمریکا قرار میدهد.
با این ترتیب بهنظر میرسد با وجود تفاوتهایی که میان پوتین و مدودف در منش و رفتار وجود دارد، در مرحله تصمیمگیری باز هم پوتینیسم حاکم بر سیاستهای روسیه به وضوح قابل مشاهده است. ممکن است روش جدید مدودف در سیاست تا حدودی با پوتین متفاوت باشد اما سؤال اینجاست که در آینده آهنگ سیاست روسیه را چه کسی خواهد نواخت؟