در توضیح دلایل کم فروغی حضور سینمای هنری ایران در کن به نکات فراوانی اشاره شده است، از جمله اینکه سینمای ایران در دام تکرار افتاده و دیگر فاقد جذابیت و پویایی برای مدیران کن است.
برخی هم معتقدند که از ابتدا هم نباید خیلی توجه فرانسویها را جدی میگرفتیم و موفقیتهای سینمای ایران در کن، تب تندی بوده که خیلی زود فروکش کرده است. برخی هم به رقبای قدرتمند سینمای ایران اشاره میکنند و اینکه راه نیافتن به کن دلیل ضعف سینمای ما نیست، بلکه ناشی از حضور فیلمهای قابل توجهی است که از سراسر جهان به این فستیوال ارسال میشوند.
در برآیند نهایی اما، تقریبا اغلب سینماگران و کارشناسان بر ضعف سینمای جشنوارهای ایران در این سالها اذعان دارند، ضعفی که نمودش را میتوان در بیاعتنایی کن به این سینما مشاهده کرد. تجربه این سالها نشان داده که دیگر فرمولهای قدیمی برای جلب اعتنای مدیران جشنوارههای رده Aجواب نمیدهد و سینمای جشنوارهای نیازمند تغییر مسیر است.
سامان سالور، کارگردان «ترانه تنهایی تهران» تنها نماینده سینمای ایران در کن 61، معتقد است: برخورد مدیران کن امسال با سینمای ما به معنای بیتوجهی به این سینما نیست و باید به سلیقه هر هیات انتخابی احترام گذاشت. او میگوید: سالها بود که جشنواره کن توجه زیادی به سینمای ایران نشان میداد و انگار رسم شده بود و قرار بود اگر فیلمی از ایران در این جشنواره نباشد، جشنواره کن برگزار نشود. شاید دوستان سیاستگذار فرهنگی ما قصد ندارند از فیلمهای مستقل و فرهنگی حمایت کنند و این برخورد دلسردکننده نسبت به این فیلمها باعث شده در این بخش، سینمای مطرح و مهم و قابل توجهی نداشته باشیم و از مدیران کن هم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم.
این کارگردان راه نیافتن فیلم «شیرین» عباس کیارستمی به کن را نه تنها اتفاق بدی ارزیابی نمیکند بلکه با ذکر یک نقل قول از کیارستمی، این مسئله را سند خوبی بر اثبات ارزشمندی کارهای راه یافته از این کارگردان به جشنواره کن میداند و میگوید: من نقل قولی از آقای کیارستمی شنیدم که میگفت بعد از این اتفاق ثابت شد که مدیران کن اهل تعارف و معامله و مصالحه نیستند و فیلمهایی که از لحاظ کیفی و فرهنگی فیلمهای مطرحی هستند به این جشنواره راه پیدا میکنند.
برخلاف تصور همگان فیلمها مطابق نظر هیات انتخاب پذیرفته میشوند و در این میان عباس کیارستمی نیز ثابت کرده که در سینمای ایران حرفهای بسیاری در محافل بینالمللی دارد. این اتفاق باید هشداری باشد برای کسانی که سعی میکنند از موفقیتهای دیگران استفاده کنند و قصد دارند با کپیکاری به شهرت و پیروزی برسند. میتوان گفت ممکن است حتی نمونه اصلی یک فیلم تجربی هم موفق نباشد.
کارگردان «ترانه تنهایی تهران» پیشیگرفتن سینمای آسیا از سینمای ایران در سالهای اخیر را نشانهای از بیتوجهی به سینمای فرهنگی و هنری در کشور دانسته و میگوید: در سینمای ما همین بخش کوچک و فرهنگی هم به زور نفس میکشد. این بخش به این دلیل که مستقل عمل میکند به هیچ عنوان حمایت نمیشود. حتی وقتی در جشنوارههای جهانی هم به این قبیل فیلمها توجه میشود، در داخل کشور هیچ حمایتی از آنها نمیشود.
اگر فیلمی در فستیوالهای جهانی موفقیتی کسب کند این باعث سربلندی کشور ما و بالا رفتن پرچم سه رنگ ایران و غرور ملی است. این شاید مهمتر از یک پیروزی ورزشی باشد. حالا که هیچ اتفاقی نمیافتد سینمای کشورهای دیگر که به سینمای مستقل تجربی و هنری اهمیت میدهند چهار نعل میتازند. هیچکس نمیایستد تا ما به حرکت لاک پشت وار خود ادامه بدهیم. ما باید برای فیلمها هزینه و از آنها حمایت کنیم تا موفق شویم، در غیراین صورت هیچ اتفاقی نمیافتد. گاهی تک ستارههای ما در این سینما نیز بعد از موفقیت در مجامع جهانی در محاق ممیزی و عدماکران قرار گرفتند.
سالور برجسته شدن نقش بازارکن را از سوی برخی سینماگران داخلی کار بیهودهای دانسته و میگوید: در این دو سال اخیر که ما فیلمی در جشنواره نداشتیم، بازار کن از سوی برخی برجسته شده و دارای اهمیت تلقی میشود در حالی که متأسفانه باید اعتراف کرد که بازار فیلم اغلب برای فیلمهایی مفید است که در یکی از 4 بخش اصلی کن پذیرفته شدهاند و من فکر میکنم میخواهیم با این کار روی ناکامیهای خود سرپوش بگذاریم. بازار فیلم کن هیچ کنکوری ندارد و تنها فیلمهایی که در بخش مسابقه هستند مورد توجه قرار میگیرند. درست است که امسال فیلم من «ترانه تنهایی تهران» در کن پذیرفته شده اما باز هم میگویم که کن آخر دنیا نیست هر چند این جشنواره اهمیتی دارد که نمیتوانیم منکر آن شویم. در این سالها اگر فیلمی در4 بخش اصلی کن پذیرفته میشد میتوانست شانسی در بازار کن هم داشته باشد؛ ولی در غیراین صورت خیر. شانس فروش جهانی به شرکت فیلمها در جشنواره برمیگردد.
سینمای ایران، سینمای متوسطی است
فرزاد موتمن در پاسخ بهدلیل کم توجهی مدیران کن به فیلمهای ایرانی معتقد است: باید این سؤال را این طور برگردانیم که دلیل توجه آنها در سالهای گذشته چه بوده است. او میگوید: اصولا سینمای ایران، سینمای متوسطی است یعنی نه خیلی اوج گرفته و نه بد شده است. همین طور هم به راه خود ادامه میدهد و هیچ اتفاقی در سینمای ما نمیافتد. در دورهای سیاستهای جشنواره کن در راستای توجه و حمایت از نوع بهخصوص سینمای ایران بود که حالا فروکش کرده است. باید این جشنواره نکتهای در سینمای ما ببیند که به آن توجه کند یا خیر؟ شاید کن در سالهای گذشته با ارفاق به سینمای ما نگاه میکرد؛ ولی حالا طبیعی عمل میکند.
کارگردان «جعبه موسیقی» بیتوجهی کن به فیلم کیارستمی را هم اتفاق عجیبی ندانسته و میگوید: آخرین فیلمی که از این فیلمساز دیدم «بلیت» بود که اتفاقا آن را خیلی هم دوست داشتم اما واقعیت این است که «شیرین» را ندیدهام. به هر حال کیارستمی از بزرگان سینمای ماست. اتفاقی که امسال برای فیلم کیارستمی افتاده پیش از این برای بسیاری از بزرگان سینما نیز افتاده بود که طبیعی است.
این دوره تغییراتی در مدیریت کن به وجود آمده و احتمالا بعضی از اعضای مدیریت جدید این فیلم و نوع نگاه آن را دوست نداشتند ولی در دورههایی فیلمهایی از ژانلوکگدار هم رد شده و به نمایش در نیامده است. بهعنوان مثال امسال در جشنواره برلین فیلم «زندگی دیگران » که در کشور آلمان بسیار مورد توجه قرار گرفت و از منتقدین نمره مثبت گرفت، در این جشنواره پذیرفته نشد. به هر حال این مسئله بسیار ساده و طبیعی است. اما با این حال باز هم مدیران کن عباس کیارستمی و سینمای او را بسیار دوست دارند.
این کارگردان در مورد دلایل اقبال کن به فیلمهای کشورهای شرق آسیا در دورههای اخیر میگوید: فکر میکنم شرق دور وکشورهایی مثل هنگ کنگ و تایوان پیش از این هم از سینمای ایران درخشانتر بودهاند. سادهترین استودیوهای فیلمسازی هنگ کنگ صد سال قدمت تولید دارند و صد سال است که فیلم داستانی میسازند اما تاریخ آن در سینمای ما شاید 60 سال و از زمان دکتر کوشان است.
آنها بهطور مستمر از صد سال پیش صنعت سینما را داشتند و در این مدت آهسته رشد کردند و نوعی از سینما را به وجود آوردند که در اوایل شکلهای ابتدایی آن در سینمای رزمی به نمایش گذاشته شد. بعد آن را رشد دادند و در اواخر دهه 70 فیلمسازان بهتر، فیلمهای بهتری ساختند که در سال 79 یکی از بهترینهای آن در کن نمایش داده شد. بعد از آن متوجه پتانسیلهای سینمایی رزمی خود شدند و به یک سینمای ملی رسیدند که با مفاهیم جادویی آمیخته است.آنها در این سینما کار کردند و سرمایههای غربی را هم جذب کردند. در حال حاضر بسیاری از این کشورها که از سینمای ایران در کن جلو زدهاند سینمای خوب و قابلقبولی دارند.
موتمن در پاسخ به این سؤال که بهنظر شما دلایل برجسته کردن اهمیت بازار کن از سوی برخی سینماگران داخلی چیست؟ میگوید: بازار کن خیلی پراهمیت نیست. من هم «شبهای روشن» را در بازار کن ارائه دادم. در این بازار یک عده از خریداران و مدیران جشنوارهها فیلمها را میبینند و برای بعضی موقعیتهای خوبی به وجود میآید و در مقابل برای بعضی فیلمها هم جوسازی میشود و در نتیجه آینده فیلمها نابود میشود. بهعنوان مثال در مورد فیلم «شبهای روشن» از سوی مدیر بخش انتخاب جشنواره کارلوویواری نامهای آمد مبنی بر اینکه ما از ایران فیلم روشنفکرانه نمیخواهیم ما فیلمهایی میخواهیم که مردم را در نیازهای روزمرهشان نشان بدهد. در نهایت بازار کن بسیار در حاشیه است و همه نگاهها متوجه بخش مسابقه است. بخش مسابقه کن، ستاره کن است. حتی فیلمهای بسیار کم ارزش هندی هم به این بازار راه پیدا میکنند پس این بازار حرفی برای گفتن ندارد.
کن بهدنبال جریانهای تازه است
تهماسب صلحجو نیز تحلیلی مشابه دیگران دارد، بهنظر او فیلمهای ایرانی دیگر آن طور که مدیران کن میخواهند نیستند. جشنوارهها اهداف و سیاستهای فرهنگی، هنری و... را دنبال میکنند. او میگوید: من تصور میکنم این بخش از فیلمهایی که در جشنوارههای مطرح دنیا بهعنوان آثار چشمگیر سینمایی و فرهنگی مورد توجه قرار میگرفتند دچار تکرار شدهاند و کپی برابر اصل هستند. اتفاق تازهای که در بخش سینمای جشنوارهای ایران نیفتاده و از طرفی شاید تحتتأثیر سیاستهای جهانی این اتفاق برای ما افتاده است.
شاید هم این واکنشها دلایل مختلف دیگری دارد که ما از آن بیخبریم. اما در حوزه سینما، فیلمهای ما دچار تکرار شدهاند. زمانی الگویی از نظر نوع روایت و تصویر برای کن جذاب بود ولی تکرار آن ظاهرا دیگر جذابیتی ندارد.این منتقد در مورد پیشی گرفتن سینمای شرق آسیا از سینمای ایران در جشنواره کن میگوید: بهنظر میرسد یکی از اهداف جشنوارهها کشف جریانهای نو و اتفاقهای جدید در سینمای دنیاست. آنها توجهشان در یک دورهای بیشتر به ایران معطوف بود چون اتفاقات تازهای در آن رخ میداد حالا این اتفاقات در جای دیگری میافتد و براساس سیاستهای فرهنگی و جستوجو در سینمای آسیا این مسئله دنبال میشود. ما نباید توقع داشته باشیم که جشنوارهها برای سینمای ایران سینه چاک کنند. سینما تا وقتی برای آنها تازگی دارد به آن اهمیت میدهند در غیراین صورت این نوع سینما برایشان ارزشی ندارد.
بهنظر این منتقد، بازار کن آنقدرها هم که عدهای قصد دارند آن را بیاهمیت جلوه دهند کم ارزش نیست و میگوید: اگر سینمای ایران صرفنظر از موفقیت در جشنواره در این بازار شرکت کند میتواند برخی از فیلمهای قابل اعتنای تولید شده در داخل را به بازار جهانی عرضه کند و در این میان ره توشهای بگیرد. البته این به شرطی خوب است که برای مخاطب و جشنوارههای بینالمللی تبلیغات مؤثری صورت بگیرد. درست است که پذیرفته شدن در بخش اصلی جشنواره در موفقیت فیلمها در بازار مهم و یک امتیاز است اما بدون این امتیاز هم این فیلمها میتوانند نماینده خوبی برای سینمای ایران در جشنوارههای بینالمللی باشند. این از بیتفاوتی بهتر است ولی بستگی به روشها و سیاستگذاریها دارد. همین که سینمای ما در یک دورهای در این جشنواره حضور خوبی داشته کافی است که ما در بازار هم فعال باشیم.
سینمای ایران فاقد برنامهریزی است
علیرضا رئیسیان اما جشنواره کن را از دو جهت از جمله حجم و تاثیر جهانی بخشهای مختلف این جشنواره و بازار گسترده آن حائز اهمیت دانسته و آن را مستحق عنوان معتبرترین جشنواره رده A در دنیا میداند.
رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران عدمحضور سینمای ایران در بخش رقابتی کن را ناشی از تکراری بودن حرکتهای سینمای ایران برای حضور در جشنوارههای بینالمللی دانسته و میگوید: همیشه مسئولان بینالملل مینشینند و فیلمها را همانطور که مدیران بخش تولیدی سیاستگذاری کردند، به جشنوارههای خارجی عرضه میکنند. یکی از فاکتورهای اساسی برای حضور مؤثر در جشنوارههای خارجی برنامه برای تولید است.
هر کشوری که قصد دارد برای المپیک نماینده داشته باشد، باید در رشتههای ورزشی خود سرمایهگذاری بکند و در این راستا جشنواره فیلم کن در سینما نیز از لحاظ اعتبار و جایگاه همچون المپیک در ورزش است. بنابراین زمانی که ما نه برنامهریزی و نه سرمایهگذاری داریم؛ چرا باید توقع داشته باشیم که فیلمهایمان اتفاقی به جشنواره کن بروند. ما به سه فاکتور اساسی برای موفقیت بینالمللی سینمای ایران نیاز داریم که شامل تولید با برنامه، حجم زیاد سرمایهگذاری برای موفقیت و فروش فیلمها و دیگری امکان استفاده از ارتباط فردی یا گروهی برای پیروزی یک فیلم در یک جشنواره معتبر است.
کارگردان «ایستگاه متروک» عدمموفقیت سینمای ایران طی چند سال اخیر در جشنواره کن و پیشی گرفتن سینمای کشورهای شرق آسیا از سینمای ایران را به عدمبرنامهریزی و به وجود نیامدن جریان مؤثری در این زمینه مرتبط دانسته و میگوید: نه بخش خصوصی که قدرت مالی کمتری دارد و نه بخش دولتی که وضعیت مالی خوبی دارد مقصر نیستند بلکه فقدان برنامهریزی باعث ناکامیهای ماست. این درحالی است که بسیاری از کارگردانان در دنیا، تاریخ اتمام طرحشان را با جشنواره فیلم «کن» هماهنگ میکنند چون میدانند وقتی فیلمی در بخش رسمی کن حضور پیدا کند یک میلیون دلار تبلیغات مجانی دارد و این یک امتیاز بزرگ است.
فیلمهایی که از کشوری همچون چین در جشنوارههای معتبر مطرح شده، اغلب فیلمهایی است که در داخل کشور چین ممنوع نمایش شدند، اما مسئولان کشورشان برای برافراشته شدن پرچم کشور خود روی نمایش این فیلمها در جشنوارهها سرمایهگذاری میکنند، چون معتقدند هر حضوری در آنجا به موفقیت کل سینمایشان میانجامد.
به اعتقاد این کارگردان عدمسرمایهگذاری برای بهرهبرداری در بازار کن نیز یکی از دلایل ناکامی ایران در این بازار است. او میگوید: در بازار 15 ساله گذشته فیلم کن، هیچ پخشکننده داخلی نتوانسته مستقیما فیلمی بفروشد. اغلب فیلمهای کارگردانهای معتبر ایرانی در خارج از کشور تهیهکننده و پخش خارجی داشتند چون نمیتوان منکر اهمیت رایزنیهای خارجی در این جشنوارهها شد.
ما زیاد حاضر نیستیم برای محصولاتمان پول خرج کنیم. یک گروه ثابت از مراکز سینمایی دولتی از جمله کانون پرورش فکری، حوزه هنری، مرکز سینمایی مستند و تجربی، بنیاد سینمایی فارابی و...چمدانهایشان را هر ساله میبندند و به جشنوارههای خارجی همچون کن میروند و چون از قبل هیچ برنامهریزی نکرده ایم، سرنوشت مناسبی برای فیلمهایمان در پخش و بازار جهانی بهوجود نمیآوریم. پرچم هر کشوری در هر جشنواره رده A که برافراشته شود، یک حضور موفقیت آمیز برای آن کشور است، حتی اگر فیلم به نمایش درآمده در آن جشنواره مطابق سلیقه مسئولان نباشد.