طرح جامع توسعه جهانگردی در ایران، توسط گروهی از کارشناسان ایرانی و سوئیسی در سال 1351، بررسی و بهصورت گزارشی در 2مرحله ارائه شد. مرحله اول، دارای 3بخش بود که عبارتند از: شناسایی بازارهای اصلی و مستعد، فهرستبندی منابع موجود و نهایتا مقایسه منابع و بازار.
قرار بود که اقدامات لازم جهت پیشبرد طرح جامع توسعه جهانگردی در ایران طی برنامه پنجم عمرانی آن زمان، صورت بگیرد اما امروز بعد از 36 سال وقتی که به بررسیهای انجام شده دقت میکنیم، هنوز هم مشکلات و موانع رشد گردشگری در ایران را همانهایی تشخیص میدهیم که در آن زمان نیز وجود داشتند.
گروه مشاوران توسعه جهانگردی در بخشی از این گزارش آوردهاند: بازارهای سنتی و نقاط مسکونی قدیمی از میان رفته و کارخانهها و خیابانهای جدید ساخته میشود. دیگر جایی در مناطق سرسبز و کشتزارها برای فعالیتهای جهانگردی باقی نمیماند. اغلب روستاهای زیبای اطراف تهران، رفته رفته با خانههای ییلاقی اشغال میشود. در مقام مقایسه با سایر کشورهای دارای نقاط جهانگردی از قبیل یونان، اسپانیا یا سیلان، ایران از نقطه نظر داشتن نقاط جهانگردی در موقعیت بدی قرار دارد.
در جای دیگری از گزارش آمده است: بریدن بیش از حد درختان باعث تغییر شکل کلی جنگلها شده و زهکشی باتلاقها موجب کوچ پرندگان میشود. این ویرانگری به ویژه در امتداد محورهای عمده عمرانی از قبیل درهها و شاهراهها، عمومیت دارد. نمونه دیگری از این گزارش به شرح زیر است: اگرچه مناظر ایران بسیار عالی هستند اما مشابه آنها در اغلب کشورهای دیگر هم یافت میشود، از اینرو درخور توجه ویژهای نیستند.
در ادامه آمده است: ایران بایستی از بسیاری از سنتهای خود یعنی طرح و سبک خانهها با اشکال و مصالح متنوعشان، لباسهای محلی، جشنها، زیارتها، زندگی چادر نشینی و غیره بهره جوید. ایران با چهرههای متنوعش میتواند در همه جا تبلیغ شده و از این ابزار جهت پیشبرد امر جهانگردی استفاده کند. این تنوع از خصوصیات اصلی ایران است که کشورهای همسایه رقیب دارای آن نیستند. حال به بخش دیگری از گزارش گروه مشاوران توسعه جهانگردی دقت کنید: بازدیدکنندگان از ایران از یکنواختی تسهیلات تاسیساتی و مخصوصا در هتلها، شگفت زده میشوند. سبک معماری و نوع اثاث در تمام کشور شبیه به هم است.
همان مهمانسرایی که در اردبیل یافت میشود، در شوشتر و چابهار نیز به چشم میخورد. هتلهای ایران به استثنای هتل شاهعباس اصفهان، فاقد خصوصیت ایرانی هستند.این در حالی است که ایران را بهعنوان یک کشور متنوع، چه از لحاظ اقلیم و چه از لحاظ اقوام و زبان و گویش و غذا و معماری و... میشناسیم. جالب این است که با اینکه اقداماتی انجام شده اما کماکان نقصهای فوق الذکر برقرارند.
بازهم میخوانیم: زیباییها و اصالتهای کشور، در درجه اول اهمیت (برای توسعه گردشگری) قرار دارند لیکن توسعه اقتصادی، آنها را در معرض تهدید قرار میدهد. جنگلهای ساحل دریای مازندران، نیزارها، دریاچهها و رودخانهها در معرض تهدید قرار دارند. شکار جانوران وحشی بیش از حد است و پرندگان آبزی، پرندهها و ماهیها در اثر سموم و مواد زائد کارخانهها در معرض تقلیل نسل قرار دارند.
نه تنها محلهای مناسب برای جهانگردی وجود ندارد بلکه آنهایی که وجود دارند نیز خطرات گوناگونی تهدیدشان میکند. مثلا کنارههای دریای مازندران برای ایجاد ویلاهای شخصی مورد استفاده قرار گرفته و به این ترتیب امکان استفاده مردم از پلاژها را تقلیل داده است.قرار بود که دولت نهم برای آزادسازی سواحل دریای مازندران اقداماتی را انجام دهد، ظاهرا این موضوع هم فعلا به بوته فراموشی سپره شده تا 36 سال بعد یک روزنامه دیگر به مقاله حاضر استناد کند و دوباره روز از نو و روزی از نو. این گزارش ادامه میدهد: متأسفانه همه روزه، بناهای بسیاری به خاطر ایجاد ساختمانهای جدید ویران میشوند.
منظور ما خانههای شخصی، بازارها، حمامها، سراها، باغهای سنتی و روستاهای قدیمی است.شگفتآور اینکه در این گزارش، ساده نبودن تشریفات روادید، تشریفات خستهکننده گذرنامه و گمرک در فرودگاه، توقف اجباری در تهران؛ یعنی در جایی که تعداد انگشتشماری از جاذبههای جهانگردی در آنجا قرار دارد و فقدان تورهای منظم و قابل اعتماد از نقایص دیگر گردشگری در ایران ذکر شده است که هنوز هم رفع نشدهاند.
امروز 36 سال از ارائه این گزارش میگذرد اما تفاوت محسوسی میان آنچه بود و آنچه هست، دیده نمیشود. این موضوع میتواند هشداری برای مسئولان و دستاندرکاران گردشگری کشور باشد که گاهی ما فکر میکنیم با شناختن درد، درد بهخودی خود درمان میشود. متخصصان گردشگری در آن زمان هم توانستند موانع را تشخیص دهند ولی کاری از پیش نبردند.بنابراین بهنظر میرسد باید عدمتوسعه گردشگری را در جامعه شناسی جامعه ایرانی و روانشناسی مدیران ایرانی بررسی کنیم یا اینکه جبر جغرافیایی را مسئول بدانیم یا شاید این هم جزء موضوعاتی باشد که بتوان برایش کتابی نوشت با عنوان: چرا عقب ماندهایم؟
تا وقتی که مدیران ما به ارائه آمارهای میلیونی علاقه نشان میدهند و تمام هموغمشان این است که وجدان جامعه را سر کار بگذارند و مدیر بالاسری را دستبهسرکنند، شرایط بهبود نخواهد یافت.