شورای امنیت در 13 اسفندماه سال گذشته، برای سومین بار قطعنامهای را بر ضد فعالیتهای هستهای ایران با 14 رای موافق از 15 رای، از تصویب خود گذراند که نسبت به قطعنامههای قبلی، محدودیتهای بیشتری را علیه ایران به مرحله اجرا میگذارد. همانند موارد گذشته گروه 1+5 یعنی 5 عضو دائم شورای امنیت به اضافه آلمان، ارائهکننده پیشنویس این قطعنامه به اعضای غیردائم شورای امنیت بودند.
نکته جالب توجه و نگران کننده اما به نقش روسیه و چین در تدوین و توزیع این پیشنویس باز میگردد.این دو کشور در دیپلماسی «نگاه به شرق» دولت نهم، نقش بیبدیل یافته و اکثر قریب به اتفاق پروژههای کلان اقتصادی را با مبالغی کمتر از استاندارد جهانی به نفع خود منعقد ساختهاند.
با وجود این مسئله اما کارشناسان و حتی برخی نمایندگان عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس همواره نسبت به اتکای غیردیپلماتیک به این دو کشور هشدار داده و یادآوری کرده بودند که «در مراودات بینالمللی نه دوست دائمی داریم و نه دشمن دائمی، این اصل مشهور «منافع» است که این دوستان و دشمنان را تعیین میکند».
در چنین شرایطی بود که ولادیمیرپوتین تنها 2 روز مانده به پایان عمر ریاست جمهوری خود و خداحافظی با کرسی خود در «کرملین» همانند رئیسجمهور ایالات متحده، حکم ابلاغ تحریمهای ذکر شده در قطعنامه 1803 به دستگاههای ذیربط فدراسیون روسیه را امضا کرد.
این سند، سفرهای خارجی برای مقاومت ایرانی را که در برنامه هستهای کشورمان فعالیت دارند ممنوع کرده و همچنین توقیف حسابهای برخی از شرکتها و بانکهای ایرانی و نیز بازرسی محمولههای صادر یا وارد شده به کشورمان را خواستار شده است. این چنین بود که تیتر تاسفآور «روسیه به جمع اجراکنندگان تحریمهای اقتصادی علیه ایران پیوست» به صدر اخبار خبرگزاریهای دنیا راه یافته، اما در رسانههای فراگیر و همگانی داخلی بازتابی نیافت.
این اقدام پوتین از آنجا از سوی صاحبنظران قابل تأمل ارزیابی شد که وی امضای این تحریمها را به صاحبخانه جدید کرملین یعنی دیمیتری مدودف واگذار نکرد. اصل موضوع ابلاغ این تحریمها اما چندان تعجبآور نبود؛ چه همواره این قدرتهای بزرگ با اختلاف سلیقهها یا تضاد منافعی که بعضا با یکدیگر دارند هیچگاه «تعهدات» میان خود را با حمایت از برخی کشورهای «پیرامونی» عوض نمیکنند.
ابلاغ این تحریمها نه تنها هنوز واکنشی از سوی مقامات مسئول کشورمان به همراه نداشته بلکه سفیر ایران در روسیه اعلام کرده امیدوار است رئیسجمهور جدید روسیه، راه پوتین را در توسعه روابط با ایران ادامه دهد. غلامرضا انصاری، روز چهارشنبه در گفتوگو با رادیو «اکومسکو» گفت: میخواهم تاکید کنم که زمان ریاستجمهوری ولادیمیرپوتین دوره طلایی روابط بین ایران و روسیه بود. کارهای بسیار در عرصه دوجانبه انجام شد. هر دو طرف در چارچوب منافع خود همکاری گسترده و فعالی با یکدیگر داشتند. من یقین دارم که با در نظر داشتن ویژگیها و اشتراکاتی که بین ایران و روسیه ایجاد شده است، این همکاریها ادامه خواهد یافت.
«بازی» چندباره روسیه در خصوص نحوه تکمیل ساخت نیروگاه بوشهر، تأخیر سهساله تحویل آن و همچنین اما و اگرهای بسیار در ارسال سوخت این نیروگاه نیز در سالهای اخیر همواره باعث «تلخکامی» ایرانیان شده است. این کشور پهناور، در حافظه تاریخی مردم ایران نیز دارای پیشینه مثبتی نبوده و بارها معاهدات یکطرفهای که با ایران منعقد ساخته را در مواقع بحرانی نقض کرده است.اینکه چرا مسئولان دیپلماسی دولت نهم پس از انتقادات فراوان از سیاست خارجی دولتهای گذشته، ارتباطات مرسوم میان قدرتهای بزرگ را نادیده انگاشته و بیش از حد معمول روی روسیه و چین حساب باز کردهاند موضوعی است که همچنان در انتظار پاسخ روشن باقی مانده است.
اشتباه محاسباتی دیپلماسی ایران
استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران اما در خصوص دلایل رفتارهایی از این دست که در مقاطع مختلف از سوی روسیه دیده میشود، لزوم توجه به پارادایم «منفعتمحوری ارزشها»ی قدرتهای بزرگ را یادآوری کرده و به «همشهری عصر» میگوید: «این کنشگران سیاسی، منافع خود را فارغ از ایدئولوژیهای الهی محور تنظیم کرده و اساساً این «منافع» است که برای آنها امر مقدس به شمار میرود.»
مهدی مطهرنیا در خصوص پوتین نیز به نکاتی اشاره میکند: «وی به عنوان یک دولتمرد که تمام بذل توجه خود را به بازآفرینی هیبت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در کالبد روسیه به کار گرفته نیز فارغ از این معنا عمل نمیکند. اقدام وی در ابلاغ تحریمها بر ضد ایران را میبایست در چارچوب رفتارهای سیاسی معطوف به هدف وی برای بهرهبرداری از بحرانهای بینالمللی به سود روسیه ارزیابی کرد. آنها تلاش کردهاند در پرونده هستهای ایران بر اساس قانون «یک گام به پیش، دو گام به عقب» حرکت کرده تا به نقطه تعادلی با غرب و ایران برسند که در آن بالاترین امتیازها نصیب روسیه شود.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل در پاسخ به این سؤال که چرا مسئولان سیاست خارجی ایران بدون توجه به این تئوریهای تجربه شده، روابط خود را با کشورهایی نظیر روسیه تنظیم و معمولاً کشورهای بزرگ در مواقع بحرانی به منافع ایران توجه نمیکنند نیز نظراتی دارد: «اصولاً سطح بازیگری کنشگران درجه اول با سطح بازیگری کشورهای درجه 2 و درجه 3 در نظام بینالملل تفاوتهای زیادی دارد. کشورهایی که از درک لازم برای مشخص کردن جایگاه خود در نظام بینالملل برخوردار نبوده و دچار اشتباه محاسباتی شوند به تبع آن بسیار زود پژواک این اشتباه را در اقدامات قدرتهای بزرگ میبینند. فراموش نکنیم بازیگران بزرگ اگرچه در برخی سطوح درونی، اختلافاتی با هم دارند اما در موقع مقتضی بیشترین اجماع را کسب میکنند.»
مطهرنیا قواعد حاکم بر رفتارهای آنان با ایران را نیز در راستای ممانعت از حضور یک کشور تازهوارد در سطوح بالاتر ارزیابی کرد؛ «در صورت صعود یک کشور از سطوح پایین به سطوح فوقانی هرم قدرت در جهان، میزان اثرگذاری کشورهای بزرگ کاهش یافته و از اینروست که نوعی همگرایی برای ایستادگی در مقابل حرکت رو به رشد کشورهای غیرهماهنگ با سیاستهای آنان در بین کشورهای قدرتمند جهان وجود دارد.»
باید تغییر شیوه داد
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز ابتدا به قوانین داخلی برخی کشورها در خصوص اجرای بدون قید و شرط تصمیمات شورای امنیت اشاره کرده و درباره روسیه اینگونه به اظهارنظر پرداخت: «پوتین با این اقدام شاید علاقهمند بوده که نشان دهد ابلاغ تحریمها مربوط به چهره جدید واردشده در عرصه مدیریتی این شکور نبوده و جزو سیاست خارجی این کشور است.»
الهام امینزاد ضمن ابراز تاسف از این اقدام رئیس جمهوری سابق روسیه به همکاریهای ایران با آژانس اشاره و نفس صدور قطعنامه سوم و تلاشهای 5کشور دائم شورای امنیت و آلمان در این خصوص را انتقادبرانگیز خواند. وی درباره اتکای بیش از حد ایران به روسیه و عدم توجه به اصل منافع در این حوزه نیز میگوید: « به دلیل ماهیت پرونده هستهای ایران که از شرایط حقوقی به شرایط سیاسی تغییر حوزه داده است، هرگونه حرکت کشورهای بزرگ باعث برهم خوردن معادلات موجود در این مسئله خواهد شد. به هر حال با توجه به اینکه روسیه از شرکای تجاری ایران به شمار میرود «انتظار چنین اقدامی از سوی این کشور وجود نداشت.»
استاد دانشگاه تهران ضمن انتقاد از «چیدن همه تخممرغها در سبد چین و روسیه» در عین حال به همشهری عصر گفت: «البته من شاهد تلاش ایران برای ارتباط با همه طرفهای درگیر در این پرونده و استفاده از همه پتانسیلها بودم اما به نظر میرسد که اعتماد بیش از حد به چین و روسیه اشتباه بوده و میبایست نوعی تغییر استراتژی در دستگاه دیپلماسی ایران نسبت به این دو کشور صورت گیرد.»