تولد
از لحظه تولد دورتر میشوم
دورتر و
دورتر...
میرسد
روزی که حتی با عینک تهاستکانی بیبی هم
نتوانم سطرهای کودکیام را
بخوانم!
نیلوفر حسنی خبرنگار افتخاری از تهران
تب شعر
دندانهایم که به هم میخورند
نه از سرما
که از گرمای نفسهای پیدرپی واژههاست
تب کردهام
وقتی تبم را مینویسم روی کاغذ
لرز میکنم
گرمای شعر از تنم بیرون رفته
مریم محمدخانی از تهران
پرنده
هی از این شاخه
به آن شاخه
می پرید
و باز می رسید به همان شاخه اول
پرنده ذهن خط خطی اش
فرید بای از زاهدان
در حیاط مدرسه
چه زیبا تمیز میکنند
حیاط مدرسه را
گنجشکها
با برچیدن خوراکیها!
حانیه جانباز خبرنگار افتخاری از تهران
تصویرگری اززینب رحیمی شکوه ، خبرنگار افتخاری ، تهران
پشت کدامین ستاره
نمیدانستم
غرامت تنهایی نابودیست
و هرگز فکر نمیکردم
که زندگی بیتو
اینچنین سرد خواهد بود
تو کجایی؟
پنهان در کدام حفره ذهنم؟
پشت کدامین ستاره باید جستوجویت کنم؟
کدام جاده به تو منتهی میشود؟
و کدامین خیال است
که تو در آن میگُنجی؟
من در هرچه نیستیست
رها شدهام
و به باور سکوت رسیدهام
سحر عظیمی، خبرنگار جوان از قرچک