دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۹:۳۷
۰ نفر

اکرم پوررنگ نیا: چندی است که افزایش آمار جدایی، همگان را به تفکر واداشته است.

و هرازگاهی با ترجمه متنی از موسسه یا استادی از کشوری بیگانه، روش‌هایی برای پیشگیری از متارکه، اعم از عملی یا قانونی پیشنهاد می‌شود، ولی بحث این است که آیا تحقیق و بررسی‌ای که با فرهنگ خاص کشوری دیگر صورت می‌پذیرد، نسخه‌ای مناسب برای مداوای درد زناشویی و در کنار هم زیستن و با هم بودن در این کشور و با این فرهنگ و آداب و رسوم است؟

آیا می‌توان جوان اروپایی یا آمریکایی را که به محض شناخت خویشتن از خانواده جدا شده،  کسب درآمد کرده و شخصا زندگی را تجربه کرده است، با جوانی ایرانی که از طفولیت زیر سایه پدر و مادر پرورش یافته و از تجربیات آنان استفاده کرده و حتی اکثرا هزینه تحصیل خود را نیز از آنان دریافت داشته، مقایسه کرد؟

آیا ازدواج روستایی را که زن و شوهر بر سر سفره عقد و پس از محرم شدن با یکدیگر آشنا می‌شوند یا ازدواج شهری را که حداکثر چندی به عنوان نامزد و با نظارت خانواده به شناخت یکدیگر پرداخته‌اند یا چندگاهی بدون نظارت فامیل دزدانه یکدیگر را ملاقات و قرار ازدواج گذاشته‌اند، می‌توان با روابط آزاد در کشورهای بیگانه مقایسه کرد؟

مسلما مقایسه بسیار است و مشکلات زندگی زناشویی، با آداب‌ورسوم خاص ما با درگیری‌هایی که زن‌ و شوهری در کشوری دیگر دارند متفاوت است.ما هنوز در مسیر ازدواج اختلافاتی- در مورد مهر و چند‌وچون آن و دخالت فامیل در مورد میزان مهریه‌ای که طرفین تعیین می‌کنند و موکول به استطاعت می‌شود و تقابل آن با جهیزیه‌ای که زوجه قبل از ورود خود به منزل همسر آینده منتقل می‌کند و نحوه برگزاری مراسم عقد و عروسی-  داریم که در بسیاری از کشورها محلی از اعراب ندارد.

باید اندیشید و چاره‌جویی برای ازدواج‌هایی کرد که حتی دومین آن در حدود 60 درصد با ناکامی مواجه می‌شود (همشهری شماره 4503 مورخ 12/12/86) و به راستی چیست منشا این گریزی که می‌بایست به آرامش و سکون در کنار یکدیگر بدل می‌شد؟

اگر چه استفاده از تجربیات دیگر کشورها در مواردی بسیار با ارزش است ولی الگویی است که بر جسم و جان زوجین این سرزمین جای نمی‌گیرد و توان حل مشکلات را ندارد.
باید تحقیق بسیار کرد تا دستور‌العمل‌هایی یافت برای این پیرانه فرهنگ که از یکسو به خرمشهر و از سوی دیگر به خراسان و آذربایجان با فرهنگ‌های متفاوت و خاص خود می‌رسد.

باید از طفولیت آغاز کرد که پدر چگونه با فرزند یا همسر خویش راه حل مشکلات  پیش آمده را می‌جوید و یا در  بسیاری موارد اصولا خانواده را دخالتی در یافتن راه حل نیست و تنها پدر است که به عنوان رئیس خانواده تصمیم‌‌گیری می‌کند و دیگر اعضا سر می‌نهند به اراده‌ای که دخالتی در آن نداشته‌اند و این خود الگو و مدلی برای زندگی آینده فرزند خانواده و به تبع آن فرهنگی برای جامعه می‌شود.

نگاهی به پرونده‌های موجود در دادگاه‌های خانواده، بیانگر این است که در اکثر موارد زن از عدم پرداخت نفقه و خرج و مخارج روزمره زندگی نگران است و یا از ازدواج دوم همسرش که موجبات عدم‌امکان ادامه زندگی را فراهم کرده و عدم قدرت اثبات عسروحرج خویش که بدینوسیله بتواند راه جدایی را هموار کند و یا فرزندی که به طرفیت پدرش دادخواست مطالبه نفقه تقدیم کرده است. ملاحظه می‌شود  دردی که مرد و زن ایرانی در زندگی زناشویی متحمل می‌شوند یا موجب قطع زندگی زناشویی و جدایی آنان می‌گردد، کاملا خاص این مرز‌وبوم و فرهنگ آن است و لازم است چاره کار را در درون همین اجتماع و همین فرهنگ جست.

درد را باید در دل جامعه پیداکرد، مشکلات زناشویی را باید در درون این جامعه یافت  و رنج‌های دیرینه را که اندک‌اندک به زخم‌های التیام‌ناپذیر بدل شده است،‌شناخت، آنگاه درمان آن را مطابق با فرهنگ این مرز‌وبوم، برای جوانانی که هرروزه با هیاهو و تقتیده و کف بر لب آورده به دادگاه‌های خانواده مراجعه می‌کنند، تجویز کرد و نسخه‌ای پیچید که شاید منطبق با درد یکی از زوجین باشد  و او را درمان کند و یا کمی تسکین دهد تا چاره درد با فرصت و فراست بیشتری ممکن شود.

کد خبر 51600

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز