لحظه شیرین جشن قهرمانی با فریاد یا ابوالفضل در المپیک سیدنی؛« حسین را خدا نظر کرده است.» این جمله را مصطفی هاشمی طبا رئیس سابق سازمان تربیت بدنی ایران در کتاب خاطراتش درباره حسین رضازاده، قهرمان وزنه برداری ایران نوشته و ادامه داده؛ «محققی آمریکایی در سالت لیک سیتی به من تصاویر حرکت یک ضرب حسین را در سیدنی نشان داد و گفت امکان ندارد که یک انسان وقتی دستانش زیروزنه، خم میشود بتواند 212 کیلو را بالای سر نگه دارد ؛ آنجا بود که زیر لب گفتم یا ابوالفضل و بار دیگر برایم مسجل شد این پسر را خدا نظر کرده است.»
پسری که دیروزسی امین بهار عمرش بود. جشن تولد سی سالگی در فاصله 100 روز مانده تا آخرین رویداد مهم ورزشی عمرش که میرود تا با فریاد یا ابوالفضلش، حماسهای خلق کند.
حسین آرام، به دیوار تکیه داده بود وبدنساز بلغارستانی داشت بازوهای عضلانیاش را ماساژ میداد. گروه فیلمبرداری سازنده مستند حسین، با دوربینهایشان مدام دور او میگشتند و مسئولان فدراسیون از فاصلهای نزدیک به 10 متر دورتر دور میزی نشسته بودند تا قهرمانشان را نگاه کنند. وزنههای حرکت یکضرب، با تمرین 80 کیلویی شروع شد. حسین هر بار که وزنهای را بالا میبرد، دو وزنه 25 کیلویی به دو طرف میله افزوده میشد.
وزنهها از 100 گذشته بودند و به 150 نزدیک میشدند. هرچه بر سنگینی وزنهها اضافه میشد، حرکت لیفت برای قهرمان سختتر میشد. هنوز او به مرز 170 نرسیده بود که دیگر انگار باید به کارش در یکضرب پایان میداد. این اتفاق ماههاست ترس را در دل همه نزدیکان به رضازاده انداخته. ترسی که حالا دیگر به دل مردم هم افتاده است؛« حسین آماده نیست.»«رضازاده به المپیک نمیرود.» «او دیگر تمام شده.» و البته شایعاتی تلخ که شنیدنشان مو را به تن سیخ میکند؛« رضازاده هم مثل دیگر وزنه برداران، دو.....» حسین گوشهای نشسته چشم هایش را بسته و سعی میکند تا تمرکز کند؛«روزهای سختی را میگذراند. فشار رسانهها دارد خردش میکند. بیخیال حرف زدن با حسین شو. تا وقتی رکوردهایش خوب نباشد، آرامش حرف زدن ندارد.
حسین تو تمرینات با رکودهای قبل از المپیک آتن، فقط در یک ضرب، 40 کیلو فاصله دارد. این اتفاق آرامشش را به هم زده است. » دوستان نزدیکش حق دارند که نگرانش باشند. آنها معتقدند حسین نیاز به آرامش دارد. درست به عکس آنها، بهرام افشارزاده، رئیس فدراسیون وزنه برداری معتقد است که حسین یک قهرمان مردمی است و اگر میخواهیم او به اوج برگردد، باید مورد توجه باشد. برای همین هم هست که جشن تولد سی سالگی ستاره را رسانهای کردهاند. برق فلاش و صدای فریادهای ماشاءالله حاضران، سگرمههای حسین را کمی باز کرده است. حالا او لبخند هم میزند، هرچند روند وزنههای یک ضرب او خیلی امیدوارکننده نبود. پس از ساعتی تمرین، حرکات یکضرب به پایان میرسد و رضازاده به کنار افشارزاده میآید. حالا نوبت جشن است. جشنی کوچک با حضور ملی پوشان تیمهای جوانان و بزرگسالان.
حسین مینشیند و هم تیمیهایش، دورش را میگیرند. همه نگاهها به کیکی خیره مانده که تصویر خنده رضازاده با مدال طلای المپیک آتن بر آن نقش بسته است. عکاسها دورش میگردند و عکس میگیرند. حسین توکلی و مهدی پانزوان، مربیان تیم ملی جوانان، تنها همتیمیهای قدیمیاش هستند که در این جشن حاضرند. گروهی از دوستان که سال هاست دیگر با دیدن حسین نمیخندند و رابطه خوبی با او ندارند. با این وجود جوانترهای تیم چون پروانه به دور قهرمان شان میگردند. نسل جدیدی که رضازاده برایشان اسطوره است. محسن بیراموند، اصغر ابراهیمی، محمد صالحی و رشید شریفی که هر بار میخواهند وزنه بزنند اول از حاج حسین شان رخصت میگیرند. آنها که هیچ گوشه از سالن، تصویر قهرمانی شان آویزان نیست و اسمهایی بزرگ چون کورش باقری، فلاحتینژاد، نصیری نیا و... نیستند.
نوبت بریدن کیک که میشود، ابراهیمی برف شادی را روی سر رضازاده میگیرد و حسابی همه را کفی میکند. همه با هم « تولدت مبارک» میخوانند، کف میزنند و حسین شمع تولدش را فوت میکند تا افشارزاده در مدح حسین، جملاتی را از روی کاغذی که به دست دارد، بخواند:« با شناختی که از تو دارم میدانم که امسال بار دیگر در المپیک، مدال خوش رنگ طلا را برای مردمت به ارمغان میآوری. پهلوان حسین؛ تولدت مبارک» پس از او رئیسی رئیس کمیته پیشکسوتان وزنه برداری هم جملهای را در مدح حسین میگوید. اسکناس 100 دلاری او و دو تراول 500 هزار تومانی آقای رئیس، کادوی تولد حسین هستند.
کیک بریده و خورده میشود تا نوبت به تمرین حرکات دو ضرب برسد. حسین آماده تمرین دو ضرب میشود. حالا او کمی آرامتر از شروع تمرین است و کمی میخندد؛«حسین نیاز به حمایت دارد.» بهمن زارع سرمربی تیم ملی وزنه برداری این جمله را میگوید. او اصلا نگران رکوردهای حسین نیست ومعتقد است تنها فشار و استرس روانی باعث شده تا قهرمانش، آرامش لازم را نداشته باشد ؛« وقتی با هم حرف میزنیم، دلهرهاش را لمس میکنیم. چند وقت پیش با من دردل میکرد و میگفت از شب قهرمانی در سیدنی، دیگر حتی یک شب هم آسوده نخوابیدهام. مردم به حق از او توقع دارند و حسین هم در همه این سالها با تداوم قهرمانی، سعی کرده نشان دهد که عشقش ملت هستند.» او اما حالا در حساسترین المپیک عمرش فشار زیادی را تحمل میکند.
دو بار متوالی آسیب دیدگی در آستانه مسابقات مهم و حضور در المپیک پس از دو سال مسابقه ندادن از یک سو شایعات تلخی را به راه انداخته و از سوی دیگر حضور او در تبلیغات ماهوارهای، هجمهای از انتقادات را برایش به همراه آورده است؛«100 روز تا المپیک وقت داریم. حسین از نظر بدنی تا آن موقع حتما آماده میشود. ولی مهم این است که ما روحیه اش را به او برگردانیم. نمیدانم چرا در آستانه چنین رویداد بزرگی بعضی از ما میخواهیم بزرگترین افتخار ورزشیمان را تخریب کنیم. حالا که خدا به حسین نظر لطف داشته و به او یک انرژی فوق العاده داده، همه ما باید از او حمایت کنیم، نه اینکه...» این درست همان نکتهای است که افشارزاده به آن اشاره دارد:« باید دورش را شلوغ کنیم. مسئولان انگار حسین را فراموش کردهاند. وقتی به حسین توجه میکنیم، او روحیهاش مضاعف میشود. باور نمیکنید اما بیشتر از ما، این مسئولان فدراسیون جهانی وزنه برداری هستند که انتظار مدال طلای حسین را میکشند.
تاماش آیان به من میگفت حسین تنها کسی در تاریخ است که میتواند سه طلای المپیک در وزنهبرداری بگیرد. او را هر طور هست آماده اش کنید. او میگفت ؛ حسین یک افتخار برای ورزش جهان است. او سمبل رشته وزنه برداری دنیاست.» رئیس این جمله را میگوید و از برخوردهای منتقدان مینالد؛«آن وقت ما مدام برایش حاشیه میسازیم. فعالیتهای اقتصادی حسین بهخودش ارتباط دارد. من خودم پاسخ پرسشهای سازمان ورزش را برای حضور حسین در تبلیغات دادم و بهنظرم او خلافی مرتکب نشده است. » افشارزاده داشت تاکید میکرد که فریاد یا ابوالفضل و بعد صلوات در سالن پیچید. حسین رضازاده در اسکات، وزنه 280 کیلوگرمی را روی سینه کشید. یک رکورد خوب در فاصله 100 روز تا نوبت مسابقه حسین. حسین که وقتی آرامش پیدا میکند، استثنایی است. قهرمانمان را شاید باید بیشتر دوست داشته باشیم.