به همین جهت نیز نامش را از همان ابتدا با عنوان حکیم یاد کردهاند. ولی آنچه در این مختصر مورد نظر ماست، همانا دانش عمیق حکیم فردوسی در مورد ستارهشناسی و گاهشماری است. با تاملی در برخی از بیتهای شاهنامه به مواردی برمیخوریم که نشان ازتسلط کافی شاعر بر دانش ستارهشناسی و نیز گاهشماری رایج در زمانه وی دارد.
فردوسی در چند بیت از «داستان پادشاهی کیومرث» میگوید:
«چو آمد به برج حمل آفتاب
جهان گشت با فر و آیین و آب
بتابید از آن سان زبرج بره
که گیتی جوان گشت از او یکسره
کیومرث شد بر جهان کدخدای
نخستین به کوه اندرون ساخت جای»
که افزون بر دلالت به عمق دانش فردوسی در مورد انسانهای اولیه و زندگی انسانهای غارنشین در دورههای بسیار دور، دقیقاً از روز نوروز اعتدالی و رسیدن آفتاب به برج حمل در لحظه تحویل سال و آغاز سال نو در اول فروردینماه صحبت میکند و نیز آغاز پادشاهی کیومرث در این روز، که به عنوان رسم و آیین کهن، در ایران باستان رعایت میشده است و پادشاهان ایرانی – بهویژه ساسانیان – در روز نوروز یعنی اولین روز سال نو تاجگذاری میکردهاند و این همان رسمی است که تا موقع تاجگذاری و به تخت پادشاهی نشستن یزدگرد سوم – آخرین پادشاه ایرانی پیش از اسلام – رعایت میشده است و خود این روز یعنی روز تاجگذاری و آغاز سلطنت این آخرین پادشاه پیش از اسلام ایران، بعدها موجب پدید آمدن تاریخ جدیدی در ایران شده است که به نام وی به تاریخ یزدگری معروف است و این همان تاریخ یا تقویم خورشیدی معروفی است که همواره در کنار تقویم مهی (هجریقمری) در ایران، رواج داشته است ولی از آنجایی که یکسال آن دارای 365 روز تمام بود به دلیل کسری از طول طبیعی سال، روزها و فصلهای آن متغیر بود و در حدود هر 4 سال یک روز نسبت به تقویم یا گاهشماری خورشیدی اعتدالی جلو میافتاد و بهطوری که منجمان و مورخان اسلامی نوشته انددر زمان تاجگذاری یزدگرد سوم در سال یازدهم هجری، مدت 90 روز تمام با نوروز حقیقی (اعتدالی) فاصله داشته است.
یعنی مدت 3623 روز با آغاز تاریخ هجریقمری و مدت 3742 روز با تاریخ هجریشمسی فاصله داشت که آن را مابینالتاریخین میخوانند البته بعد از اسلام در ایران تاریخ رسمی کشور تاریخ هجریقمری بود که از اول محرم سال اول هجرت حضرت رسولاکرم(ص) از مکه به مدینه آغاز میشد، و سالی بود مهی که هر سال آن 12 ماه 29 و 30 روزه داشت و جمعاً دارای 354 روز (و در سالهای کبیسه 355 روز) بود. در کنار این تاریخ رسمی مردم ایرانزمین تقویم دیگری نیز داشتند که آغاز آن، زمان به تخت نشستن آخرین پادشاه پیش ازاسلام ایران یعنی یزدگرد سوم ساسانی در سال یازدهم هجریقمری بود، و همانطور که گفتیم آغاز این تاریخ یا تقویم روز سهشنبه و روز نوروز (یزدگردی) مطابق با بیستودوم ماه ربیعالاول سال یازدهم هجریقمری و اول تابستان یا نودویکمین روز سال خورشیدی اعتدالی (هجریشمسی) بود. که همین ذکر نودویکمین روز از سال و فاصله 10 سال و نودروز (3742 روز) بین آغاز تاریخ یزدگردی با آغاز تاریخ هجریشمسی نشان از دانش نجومی و تقویمی مردم و دانشمندان آن زمان دارد.
حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز بر این دانش گاهشماری و ترتیب تطبیق تقویم هابا هم آگاهی کامل داشته است و بهترین گواه بر این آگاهی افزون بر بیتهایی که درباره «نوروز» بدان اشاره شد، بیتهای تاریخداری است که در متن شاهنامه آمده است؛ بیتهای تاریخداری که برخی صرفاً برای واقعنمایی یا واقعیتنمایی داستان به کار رفتهاند و اشاره دقیقی به زمان خاصی ندارند ولی بقیه بیتهایی است که شاعر از ذکر تاریخ در آنها تعمد داشته و روز و ماه ذکر شده در این بیت هاو نیز سالهایی که در برخی در بیتهای تاریخدار آمده آگاهانه و از روی محاسبه دقیق و علمی صورت گرفته و نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت.
از این بیتهای تاریخدار میتوان به این دو بیت اشاره کرد:
«چو سال اندر آمد به هفتادویک
همی زیر شعر اندر آمد فلک
زهجرت شده پنج هشتاد بار
که گفتم من این نامه شهریار»
که راهگشای پژوهشگران و صاحبنظران در تعیین دقیق سال تولد حکیم ابوالقاسم فرودسی شد. بهطوری که ملاحظه میشود اعداد و ارقام در شاهنامه بهویژه در بیت های تاریخدار مهمی چون بیتهای بالا بیهدف نیامدهاند و شاعر بزرگ پارسی دقیقاً در این بیتها قصد کدگذاری و انتقال دادهها به آیندگان را داشته است. در همین رابطه باز باید به چند بیت تاریخدار دیگر شاهنامه اشاره کرد، که در آنها شاعر تاریخ را خیلی دقیق و به روز و ماه و سال و حتی علامت روز [ایام هفته] مشخص میکند و صحبت از سن و سال خود به میان میآورد.
ازاین میان بایدبه این چند بیت زیر در پایان «داستان پادشاهی شاپور ذوالاکتاف» اشاره کرد که میگوید:
«چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرخ نشیمن بود
می لعل پیش آورم هاشمی
ز خمی که هرگز نگیرد کمی
چو شصتوسه سالم شد و گوش کر
زگیتی چرا جویم آیین و فر»
که افزون بر اشاره به پیری و 63 سالگی خود، به صراحت در مورد روز تولد خود یعنی «جمعه اول بهمنماه» سخن میگوید که با توجه به اینکه به همین ترتیب و پشت سر هم آمده است جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که شاعر در آنها قصد اشاره به روز تولد خود و پایان 63 سالگی و آغاز 64 سالگی خود را دارد؛ روزی که برای شاعر بسیار عزیز و خاطره برانگیزاست و به خاطر همین نیز با رسیدن چنین لحظهای است که داستان «شاپور ذوالاکتاف» رابه پایان میبرد و به استراحت میپردازد و روز تولد خود را جشن میگیرد، آن هم با می لعل هاشمی، که با شناختی که از دین و مذهب حکیم توس در دست است در تعبیر این «می هاشمی» باید بسیار دقت کرد؛ چرا که شاعر در اینجا از می مجازی سخن میگوید نه می انگوری، و صفت «هاشمی» نیز اشاره به حقیقتی دیگر دارد .
حکیم توس در ذکر نام روز و ماه از روش تاریخ ایرانی (اعم از خورشیدی اعتدالی و یزدگردی) استفاده کرده است؛ یعنی همیشه تاریخ سال را به هجریقمری داده است و تاریخ روز و ماه را به تقویم ایرانی؛ مثل همین مورد بالا که در آن منظور از آدینه روز جمعه است و روز هر مزد، روز اول ماه و بهمن یعنی ماه بهمن یا یازدهمین ماه سال خورشیدی و ماه دوم زمستان.
مینطور است وقتی در پایان داستان پادشاهی اورمزد شاپور میگوید:
«شب اورمزد آمد از ماه دی
زگفتن بیاسای و بردار می»
دقیقاً اشاره به شب اول دیماه دارد، یعنی شب چله یا شب یلدا که یکی از جشنهای باستانی ایران است و به همین دلیل نیز شاعر با رسیدن به شب چله یا یلدا، دست از کار میکشد و داستان پادشاهی اورمزد شاپور را با همین به پایان میبرد تا همراه با دیگران به جشن شب یلدا بپردازد؛ شب چله یا شب یلدایی که بلندترین شب سال است و از قدیم آن را به عنوان شب تولد «مهر» ایرانیان جشن گرفتهاند و کلمه «یلدا» در این شب نیز اشاره به میلاد مهر است. که این شب یلدا یا بلندترین شب سال، نمیتواند در تاریخ یزدگردی – که تقویمی ناقص و متغیر است – اتفاق بیفتد، بلکه باید نشان آن را در طبیعت و در تقویمی جستوجو کرد که با طبیعت و فصول و زمان دقیقاً هماهنگی داشته و فصلهای آن ثابت و طبیعی تکرار شود و این تنها در تقویم خورشیدی اعتدالی امکانپذیر است.
بدیهی است که در اینجا منظور حکیم توس از شب یلدا در تاریخ خورشیدی اعتدالی است، یعنی جایگاه واقعی شب یلدا در شب اول زمستان یا دیماه پس با فرا رسیدن چنین شبی است که میگوید:
«شب اورمزد آمد از ماه دی
زگفتن بیاسای و بردار می»
ولی این تنها فرا رسیدن شب یلدا نیست که شاعر را به چنین اندیشهای وامیدارد، چرا که بین این شب یلدا و روز تولد شاعر در اول بهمنماه نیز ارتباط نهفتهای وجود دارد که هر دو با 63 سالگی شاعر در ارتباطند، یعنی سالی که برای شاعر بسیار مهم و نیز مقدس است.
پیش از پرداختن به این ارتباط، با توجه به گاهشماری رسمی رایج در زمان حکیم توس که تاریخ هجریقمری است، باید دانست که منظور شاعر از پایان 63 سالگی و آغاز 64 سالگی دقیقاً بر اساس تقویم هجریقمری است و از آنجایی که میدانیم شاعر در سال 329 هجریقمری به دنیا آمده است، پس این آغاز 64 سالگی مورد نظر شاعر را هم باید با افزودن 64 سال بر سال تولد وی یعنی 329 هجریقمری به دست آورد یعنی سال
393 (393=64+329) هجریقمری.
بنابراین روز اول بهمنماه مورد نظر شاعر که در سال خورشیدی مطابق با سال 393 هجری رخ میدهد، با توجه به تطبیق تقویمها و محاسبات ویژه مطابق است با سال 381 هجریشمسی و 371 یزدگردی و 1003 میلادی و نیز 1314 اسکندری. و نیز در صورت برگشت به گذشته یعنی 64 سال هجریقمری قبل خواهیم داشت سال 329 هجریقمری که مطابق است با 319 هجریشمسی و 309 یزدگردی، و 941 میلادی و 1252 اسکندری. یعنی بهطوری که ملاحظه میشود 64 هجریقمری در گاهشماری خورشیدی مطابق 62 سال میشود و این تفاوت در سال موضوعی است که باید بدان توجه داشت.
فردوسی در متن شاهنامه سترگ خود 3 بار در طول داستانهای مختلف به سن 63 سالگی خود اشاره میکند که نشانگر اهمیت این سال از نظر فردوسی است، و این 3 بیت عبارتند از:
1 - می لعل پیش آر ای روز به
که شد سال گوینده بر شصتوسه
2 - چو شصتوسه سالم شد و گوش کر
زگیتی چرا جویم آیین و فر
3 - ایا شصتوسه ساله مرد کهن
تو از باده تا چند رانی سخن
که به ترتیب در پایان داستان «اورمزد شاپور»، «بهرام بهرامیان» و «بهرام شاپور» آمده است و نشان از توجه فردوسی به این 63 سالگی دارد. اگر فردوسی در طول شاهنامه به سن و سال خود اشاره میکند از آن قصد خاصی دارد.
به همین خاطر هم موضوع اشاره به 63 سالگی شاعر و فرا رسیدن شصتوچهارمین سال زندگیاش را باید جدی گرفت، بهویژه آنکه شاعر در اینجا ضمن اظهار صریح روز تولد خود در اول بهمن به رابطه آن با شب یلدا و اول دیماه اشاره دارد و همین مسئله میرساند که فردوسی روز تولد خود را نه از روی تقویم هجریقمری و نه از روی تقویم یزدگردی، بلکه دقیقاً بر اساس گاهشماری خورشیدی اعتدالی گزارش میکند .
و همانطور که گفتیم وقتی سخن از «شب اورمزد از ماه دی» میکند منظور فرا رسیدن شب یلدا – آن هم شب یلدای واقعی و طبیعی است، یعنی بلندترین شب سال، نه شب یلدایی که با حساب گاهشماری یزدگردی پیش میآید و شبی است متغیر در طول سال، که گاه حتی میتواند به تابستان بیفتد یعنی زمانی که طول شب به کوتاهترین حد خود میرسد – درست برعکس شب یلدای اول زمستان – بنابراین صحبت فردوسی از «اول بهمنماه» هم به همین گونه در گاهشمار خورشیدی اعتدالی است که درست یک ماه بعد از اول دیماه است و راز مطلب همینجاست. و میتوان تصور کرد که از همان کودکی فردوسی از روز تولد خود در اول بهمنماه – یعنی یک ماه بعد از اول زمستان و شب یلدا – باخبر بوده است، آن هم از طریق گفتار پدر با مادر که به او گفته بودند تولدش یک ماه بعد از شب یلدا بوده است.
یا از روی رسمی که در گذشته مرسوم بود و تاریخ تولد کودک را بزرگ خانواده بر صفحه سفید آخر قرآنکریم یادداشت میکرد.(1) آن هم در تاریخی که از نظر گاهشماری ثابت است و همیشه و در همه حال موقعیت زمانی آن معلوم و مشخص است چه در سال به دنیا آمدن فردوسی در سال 329 هجریقمری (319 هجریشمسی) و چه در سال 393 هجریقمری (381 هجریشمسی) که هر دو نیز جمعه بوده است، یعنی هم روز اول بهمنماه 381 هجریشمسی و هم روز اول بهمنماه سال 319 هجریشمسی.
افزون بر این در صورت محاسبه و تطبیق تقویمها با کمال شگفتی متوجه خواهیم شد که در این سال یعنی سال 381 هجریشمسی (مطابق 393 هجریقمری) روز اول بهمنماه در هر دو گاهشمار هجریشمسی (خورشیدی اعتدالی) و یزدگردی، دقیقاً با هم تقارن داشته است یعنی در این سال 1/11/381 هجریشمسی مطابق بوده است با 1/11/371 یزدگردی و روزش هم جمعه بوده است. به عبارت دیگر درست در سال 381 هجریشمسی و 371 یزدگردی است که با گذشت 370 سال از آغاز گاهشماری یزدگردی، از مجموع کسریهای سال [2422/0 روز در هر سال] در کل 3742 روز پدید آمده و موجب شده است که دو تاریخ دقیقاً با هم مطابقت پیدا بکنند یعنی نوروز اعتدالی سال 381 هجریشمسی دقیقاً مطابق بقاشد با نوروز یزدگردی سال 371 یزدگردی، یعنی در صورت محاسبه داریم:
3742-(2422/365×380)=365×370
بنابراین در این سال روز اول بهمنماه خورشیدی اعتدالی (هجریشمسی) نیز مطابق خواهد بود و بااول بهمنماه یزدگردی و نیز شب یلدا یا روز سیام آذرماه یزدگردی باز در همان سال مطابق خواهد بود با سیام آذرماه هجریشمسی و خواهیم داشت:
روز جمعه 1/11/381 هجریشمسی مطابق است با 1/11/371 یزدگردی، مطابق با 8/3/393 هجریقمری و مطابق با 15/1/1003 میلادی [ژولین] و نیز مطابق با 15/4/1314 اسکندری که در صورت برگشت به گذشته و از طریق محاسبه و تطبیق قهقرایی تقویمها در سال 329 هجریقمری (مطابق 319 هجریشمسی) خواهیم داشت:
روز جمعه 1/11/319 هجریشمسی مطابق است با 16/10/309 یزدگردی مطابق با 13/4/329 هجریقمری و مطابق با 15/1/941 میلادی [ژولین] و نیز مطابق با 16/4/1252 اسکندری.
بهطوری که ملاحظه میشود اول بهمنماه 381 هجریشمسی که در این سال مطابق با اول بهمنماه 371 یزدگردی است و علامت روز آن هم جمعه است، در صورت بازگشت به سال 329 هجریقمری (319هـ .ش و 309 یزدگردی) به خاطر متغیر بودن تقویم یزدگردی این دو تاریخ با هم 15 روز اختلاف پیدا میکنند یعنی روز اول بهمنماه 319 هجریشمسی مطابق میشود با شانزدهم دیماه 309 یزدگردی – گرچه علامت روز هر دو همان روز جمعه است – و از نظر تطبیق روزهای سال قمری نیز 8/3/393 هجریقمری به 13/4/329 هجریقمری مطابقت پیدا میکند. ولی پانزدهم ژانویه تقویم ژولین در هر دو مورد یکسان باقی میماند و این به دلیل ثابت بودن زمان در دو تقویم هجریشمسی و میلادی است که هر دو سال خورشیدی اعتدالی هستند، که در صورت تطبیق با گاهشمار میلادی امروزی یعنی تقویم گریگوری این پانزدهم ژانویه به بیستم ژانویه تبدیل خواهد شد.
بدینترتیب بهطوری که ملاحظه میشود حکیم ابوالقاسم فردوسی در این دو بیت یعنی:
«شب اورمزد آمد از ماه دی
زگفتن بیاسای و بردار می»
و
«چو آدینه هر مزد بهمن بود
برین کار فرخنشیمن بود»
و تاکید بر پایان 63 سالگی خود یعنی:
«چو شصتوسه سالم شد و گوش کر
زگیتی چرا جویم آیین وفر»
پرده از راز بزرگی برداشته و به بهانه یاد روز تولد خود، به یک تقارن شگفت تاریخی اشاره میکند. بهویژه آنکه ذکر روز جمعه (آدینه) در کنار اول بهمنماه «چو آدینه هزمرد بهمن بود» نشان میدهد که شاعر علاوه بر روز دقیق تولد، از جمعه بودن آن نیز آگاه بوده است، یعنی جمعه اول بهمنماه 319 هجریشمسی مطابق با 13/4/329 هجریقمری. و شگفتتر آنکه این روز «جمعه» اول بهمنماه در سال 319 هجریشمسی دوباره در اول بهمنماه سال 381 هجریشمسی (بعد از 62 سال تمام) دوباره تکرار میشود، یعنی روز اول بهمنماه سال 381 هجریشمسی (مطابق با اول بهمنماه 371 یزدگردی) باز مصادف با جمعه بوده است. که در صورت محاسبه و تطبیق تاریخها به روشنی این موضوع ثابت خواهد شد و حکیم ابوالقاسم فردوسی حتماً در موقع سرودن این بیت بدان توجه داشته است. چرا که حتی با یک سال جابهجایی چه در سال تولد شاعر یعنی 319 هـ .ش و چه در سال مقارن با پایان 63 سالگی شاعر یعنی 381 هـ .ش، علامت روز یعنی این روز «جمعه» به هم میخورد. یادآور میشود، که اول بهمنماهی که مقارن با روز جمعه هم باشد در تقویم هجریشمسی درست 6 سال بعد از 381 هـ .ش یعنی در سال 387 هجریشمسی و نیز 11 سال پیش از آن یعنی در سال 370 هجریشمسی عملی است و در صورت اصل قرار دادن تاریخ یزدگردی باز این جمعه اول بهمنماه 371 یزدگردی درست 7 سال بعد یعنی در سال 378 یزدگردی و یا 7 سال پیش از آن یعنی در اول بهمنماه 364 یزدگردی مطابق با روز جمعه خواهد بود.
بدینترتیب بهطوری که ملاحظه میشود روز تولد دقیق حکیم ابوالقاسم فردوسی روز اول بهمنماه است که در صورت تطبیق با تقویم رسمی جاری کشور تنها یک روز اختلاف خواهد داشت. برای اینکه در گذشته و در زمان حکیم توس و تا سال 1304 هجریشمسی در محاسبه همه ماههای سال خورشیدی را 30 روزه محاسبه میکردند و 5 روز بقیه را با عنوان پنجه دزدیده به آخر آبانماه (ماه هشتم سال) اضافه میکردند، در نتیجه روز اول بهمن سیصدوششمین روز سال بود، که در تقویم هجریشمسی امروزی (تقویم رسمی کشور) که از سال 1304 به تصویب مجلس رسیده و به مرحله اجرا درآمده است، سیصدوششمین روز سال خورشیدی روز آخر دیماه یا سیام دیماه است. بنابراین در صورت حفظ سنت پیشینیان روز اول بهمنماه را به جای تبدیل به تقویم امروزی به راحتی میتوان به عنوان یک روز سنتی به عنوان روز تولد حکیم ابوالقاسم فردوسی، این شاعر بزرگ حماسهسرای ایران منظور و همه ساله زادروزش را در اول بهمن ماه گرامی داشت.