بنابراین تنها راه این است که به احترام سابقه، سن و سال و ارزشی که برای جوانان قائلند و حاضرند کنار آنها بنوازند، سکوت کنیم و تنها گزارشی از اجراهایشان ارائه دهیم.
استاد جلال ذوالفنون هفته گذشته، همراه با گروهش در تالار وحدت به اجرای کنسرت پرداخت.این کنسرت به همت انجمن موسیقی ایران و مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزارشد که مورد توجه علاقهمندان موسیقی سنتی هم قرار گرفت. دوستداران موسیقی دستگاهی ایران آمدند تا بار دیگر خاطره آثار ماندگاری چون گل صد برگ، آتش در نیستان، پرند، دانههای مروارید، پیوند، پرواز، دل آوا، رقص مضراب و...را زنده کنند.
در این کنسرت، اعضای گروه جلال ذوالفنون 5 نفر بودند که هرکدام چند سالی است در مکتب جدید ذوالفنون، حضور دارند و تحت تاثیر آموزش های این مکتب قرار گرفتهاند. این گروه قرار است به زودی، گلچینی از قطعات اجرا شده در چند سال اخیر را بهصورت یک مجموعه منتشر کنند.
سهیل ذوالفنون، فرزند جلال ذوالفنون که به دلیل فعالیت های هنری اش در آمریکا و نگارش مقالات درباره موسیقی و اجرای کنسرت در شهرهای مختلف، اقامت افتخاری این کشور را گرفته است؛ در بخش اول این کنسرت تار نواخت و در بخش دوم علاوه بر نواختن تار، تصنیفهایی نیز خواند.
سروش قهرمانلو در این اجرا نوازنده دوم سه تار بود که گاه صدای سه تارش بیش از صدای سه تار استاد به گوش می رسید.گویا استاد قصد داشت با تواضع صحنه را در اختیار جوانان بگذارد تا آنها نیز توانایی های خود را نشان دهند. البته ناگفته نماند که شاید کار درستی هم بود چون استاد در اجرای تک سیمها همچون گذشته بود اما صدای آهسته تار قهرمانلو را با کمی چشم پوشی، می توان تنها نکته مثبت کنسرت دانست.
مهدی نظام دوست نیز در بخش اول با نواختن ساز دف گروه را همراهی می کرد و در بخش دوم همراه با جلال ذوالفنون و فرزندش، به نوازندگی تنبک در دستگاه شور پرداخت.
سید مرتضی فلاحتی نیز که ردیف آوازی را نزد احمد ابراهیمی و محسن کرامتی آموخته، تنها در بخش اول کنسرت که قطعاتی در دستگاه نوا اجرا شد، بهعنوان خواننده حضور داشت و اجرای قطعات آوازی بخش دوم بهعهده سهیل ذوالفنون بود.
در ابتدای کنسرت، جلال ذوالفنون ضمن تشکر از بابک رضایی، مدیر عامل خانه موسیقی و محمد حسین احمدی، مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت:«فرهنگ ایران مبتنی بر عرفان است و هنر ابزاری برای رسیدن به این عرفان محسوب می شود، اما هنرمند باید برای رسیدن به این عرفان مراحلی را طی کرده باشد تا بتواند با مردم ارتباط برقرار کند.»
وی در ادامه به بداهه نوازی در موسیقی ایران اشاره کرد و افزود:« بداهه نوازی نوعی گفتوگو بین هنرمندان و مردم است.هنرمندان پیش از اجرا مردم را می بینند و تاحدودی روحیات آنها را حدس می زنند. این حدسیات هنگام اجراو با عکس العمل های مخاطبان کامل می شود.در این صورت اگر به مرحله ای از شناخت رسیده باشند می توانند با مخاطب به خوبی ارتباط برقرار کرده و در بداهه پردازی هم موفق عمل کنند.البته قصدم این نیست که بگویم همه دوستان جوان من در این کنسرت، طی طریق کرده و به عرفان دست یافتهاند. اما منظورم این است که آنها توانمندی هایی داشته و استعداد هایشان در مکتبی درست رشد کرده است.» در ادامه گروه اجرای خود را در دستگاه نوا شروع کرده و بخش هایی از درآمد این دستگاه را به شکل گروهی و همراه با آواز فلاحتی، نواختند.
تصنیف شب زدگان و تصنیف شهریارجان با اشعاری از عماد خراسانی، چهارمضراب، مثنوی، تصنیف «ع و ش و ق» با اشعاری از عماد خراسانی و مولانا، آواز رباعی، تصنیف در عاشقی پیچیدهام و دولت عشق از مولانا و تصنیف آیین باران با شعری از کمال اجتماعی قطعات بخش اول بودند که میتوان گفت بهترین اجرا، قطعه مثنوی بود که با مطلع امشب از بوی اقاقی سرخوشم، از شراب چشم ساقی سرخوشم توسط سید مرتضی فلاحتی به شکل آوازی اجراشد و سهیل ذوالفنون نیزبا تار جواب آواز او را داد. پیش از اجرای هر قطعه جلال ذوالفنون، بهطور بداهه قطعه ای کوتاه با الهام از گوشه های موسیقی ایران مینواخت و سپس گروه با او همراه می شدند.
در بخش دوم نیز جلال و سهیل ذوالفنون همراه با تنبک مهدی نظام دوست، به بداهه نوازی در دستگاه شور پرداختند. البته با توجه به تصنیف هایی که توسط سهیل ذوالفنون اجرا شد، تنها مقدمه و بخش ابتدایی قطعات را می توان بداهه نوازی به شمار آورد.
تغییر ناگهانی در ریتم و ایجاد کمی تحول در شیوه نوازندگی و اجرا، از تحولات گروه موسیقی جلال ذوالفنون بود که همگی از حضور نگرشی جدید در موسیقی ایرانی حکایت می کند و نشان می دهد که حتی نوازندگان باسلیقه ای چون جلال ذوالفنون نیز به اهمیت این تحولات واقفند و تغییر در موسیقی ایران تاحدی که بر پایه های موسیقی سنتی استوار باشد را لازم می دانند. حتی او بارها در مصاحبه های خود به موسیقی تلفیقی و نقش آن در معرفی موسیقی ایران به جهان، اشاره کرده و لزوم پرداختن هنرمندان به این سبک را یادآور شده است. اگرچه خوداو هنوز اثری در این عرصه خلق نکرده، اما همراهی با جوانان و نواختن با آنها توانسته تغییراتی در موسیقی او ایجاد کند. اگرچه هنوزهم با گذشت سالها، آلبوم های گل صد برگ و آتش در نیستان بهترین آثار جلال ذوالفنون محسوب می شود.