او که در دهه شصت با ساخت فیلمهایی چون ماهی، گلنار و بازی بزرگان به سینمای کودک و نوجوان تمایل نشان داده بود، در دهه هفتاد کمتر فرصت کارگردانی پیدا کرد.
در این سالها او بیشتر به نگارش فیلمنامه برای فیلمهای جریان متفاوت سینمای ایران پرداخت و اصلاً به عنوان فیلمنامهنویس سینمای متفاوت شهرت یافت، به طوری که هر فیلمسازی قصد ساخت فیلمی هنری داشت برای نگارش فیلمنامه به سراغ پرتوی میآمد. در این میان میتوان به فیلمهای دایره، من ترانه پانزده سال دارم، قطعه ناتمام و ایستگاه متروک اشاره کرد که فیلمنامهشان توسط پرتوی نوشته شد.
اعتباری که پرتوی به عنوان فیلمنامهنویس به دست آورد چنان بود که کارگردان بودن او را هم به نوعی تحتالشعاع قرار داد. در همه این سالها، البته پرتوی روی فیلمنامهای کار میکرد که آن موقع «خانواده قهوهچی مرحوم» نام داشت.
فیلمنامهای که از همان ابتدا پرتوی قصد داشت خودش آن را بسازد و در نهایت هم کافه ترانزیت را بر اساسش کارگردانی کرد. فیلم، هم در جشنواره فجر و هم در جشن خانه سینما مورد توجه قرار گرفت، درزمان اکران هم با فروش قابل قبولی مواجه شد و حالا با انتخاب به عنوان نماینده سینمای ایران برای حضور در اسکار موفقیت تازهای را کسب کرده است. پرتوی میگوید به موفقیت فیلمش در اسکار امیدوار است.
شانس «کافه ترانزیت» را برای موفقیت در اسکار چقدر میبینید؟
- به نظرم بخت خوبی دارد. به عنوان یکی از خوششانسیهایی که آوردم میتوانم به این ماجرا اشاره کنم که قرار بود برای نمایش فیلم و برگزاری جلسات مطبوعاتی سفری به آمریکا داشته باشم که خوشبختانه به تعویق افتاد و مواجه شد با انتخاب فیلم برای شرکت در رقابتهای اسکار.
البته شرایط رقابت در اسکار از پیش تعیین شده نیست و ما نمیدانیم رقابتهای امسال براساس چه دیدگاه و ضابطهای است. یک سال فیلمی از ترکیه و سال بعد فیلمی از قاره آفریقا به رقابتهای نهایی راه پیدا میکند که هر کدام ساختاری متفاوت دارند.
فکر میکنید فیلم «کافهترانزیت» گذشته از خصوصیات سینمایی، چه ابعادی از زندگی اجتماعی ایران را مطرح کرده که میتواند مورد نظر هیأت داوران آکادمی اسکار واقع شود؟
- نکتهای که امیدوارم بیش از هر چیز دیده شود، نگاه انسانی است که سعی کردم در فیلم گنجانده شود و دیگر اینکه تلاش کردهام «کافه ترانزیت» دچار شعارزدگی نشود. به همین خاطر و در واقع برای جهانشمول کردن فیلم ملیتهای دیگری هم کنار شخصیتهای اصلی قرار دادهام، مثلاً مرد یونانی که به خواستگاری ریحان میرود و یا دختر روس که ریحان در قهوهخانه پناه میدهد.
و با تکیه بر این نکات امید دارید نگاه آکادمی به این اثر، فراتر از نگاه سیاسی باشد. درست است؟
- بله، البته آکادمی بسیار گسترده است و همیشه هم نمی توان در رأی هیأت داوران هماهنگی دید. اما نمونه فیلمهایی که نگاه غالب بر آنها تکیه بر مضامین انسانی باشد کم نبودهاند. من امیدوارم فرصتی در آکادمی ایجاد شده باشد که داوریها از نگاه سیاسی خارج شده و به سمت نگاه تفکربرانگیز بر آثار خارجی معطوف شده باشد.
آیا زمانی که «کافه ترانزیت» را میساختید گمان میکردید فیلم در مقایسه با آثار قبلیتان به لحاظ شیوه تولید و استفاده از سرمایهگذاران خارجی بتواند موفقیتی جهانی داشته باشد؟
- امید داشتم که فیلم دیده شود، در غیر این صورت سرمایهگذاران را به خطر نمیانداختم. مسئولیت هر کارگردانی در قیاس با ریسکی که سرمایهگذاران میپذیرند سنگینتر است و باید آیندهنگرتر باشد. با این حال در خلوت میترسیدم و از خودم میپرسیدم آیا فیلم میتواند با تماشاگران ارتباط برقرار کند؟
«کافه ترانزیت» محصول مشترک ایران و فرانسه است. نقش پخشکننده خارجی را در کامیابی اثر در رقابتهای جهانی چقدر میبینید؟
- این مرحله، یعنی کامیابی فیلم در آکادمی از دست پخشکننده خارج است. من فکر کردم اجازه بدهیم فیلم ما را به دنبال خودش بکشاند و با قابلیتهایی که دارد حاضر شود.
و حرف آخر
- به هر حال امیدواریم «کافه ترانزیت» بتواند توجه اعضای آکادمی را به خود جلب کند. یک امیدواری دیگر هم دارم و آن اینکه داوران اسکار امسال با نوع دیگری از سینمای ایران آشنا شوند.