حماده یکی از معدود وزرای شیعی منصوب به حزبالله در کابینه لبنان بود که پس از استعفا عملا دولت فواد سنیوره مشروعیت خود را از دست داد و به کابینهای غیرقانونی تبدیل شد.
همشهری امارات در روزهایی که نگاه همه رسانهها و تحلیلگران سیاسی به بحران لبنان و نشست گفتوگوی میهنی رهبران احزاب مختلف این کشور در دوحه دوخته شده بود گفتوگویی را با طراد حماده ترتیب داد که افق تازهای را در خصوص آینده لبنان و نقش حزبالله در اداره این کشور برای ما ترسیم میکند.
گفتوگوی همشهری امارات با طراد حماده درست در اولین روز برگزاری نشست گفتوگوی میهنی لبنان در دوحه انجام شده و در این زمان هنوز گروههای مختلف به توافق نرسیده بودند.
-
در حال حاضر صحنه سیاسی لبنان را چگونه میبینید؟
بعد از حدود دو سال تندوریهای گروه حاکم بر لبنان و عدم پذیرش تمامی تلاشهایی که در داخل لبنان یا در خارج و از سوی اتحادیه کشورهای عربی، ایران و عربستان به منظور ایجاد همبستگی انجام شد و گفتوگوهایی که در لبنان صورت گرفت، گروه حاکم به روند دمکراتیک در کشور پشت پا زد تا لبنان به یک طرح و برنامه سیاسی آمریکایی بدل شود، همان خواسته و هدفی که واشنگتن پیش از این، آن را اعلام کرده بود.
جریان حاکم با تصویب دو قانون شوم و نامیمون درباره شبکه ارتباطات مقاومت لبنان و عزل وفیق شقیر رئیس دستگاه امنیتی فرودگاه بیروت، تصمیم قطعی را علیه مقاومت و مخالفان دولت اتخاذ کرد. این دو قانون نشان از آن دارد که جریان حاکم نه خواهان گفتمان و نه خواهان حکومت براساس مبانی دموکراتیک است.
این گروه باید واقعیتها را بپذیرد. مقاومت در روندی دقیق مجبور به دفاع از خود و از سلاح خویش شد، همانی سلاحی که از رهگذر آن جایگاه و کرامت لبنان را در طی جنگ 33 روزه با اسرائیل به آن بازگرداند؛ این جنگ از سختترین جنگهایی بود که منطقه در هزاره سوم به خود دیده است.
به موازات تلاش کشورهای عربی برای واداشتن جریان حاکم به پذیرش منطق مشارکت و به عبارتی قبول سهیم شدن مخالفان در اتخاذ تصمیمات حیاتی و مهم، بوش به منطقه سفر کرد. هدف از این سفر، از بین بردن مسئله فلسطین و فشار بر ایران بود، کشوری که بیهیچ چشمداشتی از لبنان حمایت سیاسی و فرهنگی میکند. در کنار آن، جریان حاکم نیز از دخالت ایران در امور لبنان سخن میراند.
در همین شرایط است که واشنگتن اعلام میکند قصد مقابله با حزبالله، حماس، ایران و سوریه را دارد.
از این رو، به نظر من گروه حاکم در لبنان مانعی در برابر رسیدن به یک راهحل نهایی است و اصرار گروه حاکم بر عدم مشارکت مخالفان در امور سیاسی و رد پیشنهادهای مسالمتآمیز، توطئهای علیه مقاومت لبنان است و ما امیدواریم گروه حاکم از اوامر و دستورات آمریکایی سرباز زده و به آغوش تمامی لبنانیها برگردد و راه حل را در پیوستن به خواستههای مردمی ببیند.
-
در صورتی که تلاشهای قطر و وزیران کشورهای عربی به نتیجه نرسد، به نظر شما اوضاع چگونه پیش خواهد رفت؟
اگر تلاشهای کشور قطر به نتیجه نرسد شرایط بسیار سختی را پیشرو خواهیم داشت. امیدواریم که زمینه یک گفتوگوی داخلی را در لبنان فراهم آوریم و گروه حاکم عقل و درایت خود را بازیابد. ما اعتقاد داریم که گروه سیاسی حاکم برخوردی مسالمتآمیز با مسئله پیش آمده ندارد و بر اساس حمایتهای آمریکا عمل میکند.
باید مدتی بگذرد تا واقعیتهای قدرت یعنی مبانی کسب محبوبیت در بین ملت و مشارکت آنها در انتخابات، سیاست را پیش برد.
فراموش نکنیم آنچه مقاومت در طی روزهای گذشته انجام داد دفاع از خود به شمار میرود و سلاح را برای ایجاد تغییر در داخل لبنان به کار نبرد. ب
ه نظر من گروه حاکم به درنگ و تامل فراوان نیاز دارد. زیرا شرایط لبنان نیازمند همبستگی است اما اگر در مورد این قضیه سیاسی بخواهد به لجاجت ادامه دهد خوب میداند که در اولین انتخابات بهای این لج بازیها را خواهد پرداخت.
-
آیا فشار بر گروه مخالفان و به طور مشخص بر حزبالله در چارچوب شکستی است که اسرائیل در جنگ تابستان متحمل شد؟
آنچه در جنگ تابستان اتفاق افتاد طرح آمریکا برای ایجاد یک خاورمیانه جدید را با شکست مواجه ساخت. ایالات متحده میخواست روند امور را در فلسطین و کشورهای مجاور آن تغییر دهد و رهبری منطقه در دست رژیم صهیونیستی قرار گیرد.
دشمن امیدوار بود که به واسطه رابطهاش با غرب، اموال یهودیان، قدرت آمریکا و آپاچیها و نیروهای نظامی ویژه بر مقاومت لبنان پیروز شود، ولی حزبالله پیروزی الهی و سپس پیروزی استراتژیک را به دست آورد.
جنگ تابستان باعث شد که موازنه جدیدی در نیروها در فلسطین و به نفع کشورهای عربی و اسلامی بوجود آید. اما متاسفانه برخی از کشورهای عربی به این پیروزی اعتراف نکردند و از آن به نفع خود استفاده نکردند. این کشورها به دلیل نداشتن رهبری واقعی نتوانستند این پتانسیل قدرت را فعال سازند و از این رو، گروه حاکم در لبنان توطئههایی را علیه مقاومت آغاز کرد و حکومت وحدت ملی را رد کرد.
-
در مورد حوادث اخیر لبنان گفته میشود مبارزهای بین شیعه و سنی در جریان است و حزبالمستقبل میکوشد تا از خود وجهه مذهبی ارائه کند، نظر شما در این باره چیست؟
من فکر میکنم اینگونه تعبیر کردن آنچه لبنان در روزهای اخیر شاهد آن بود و اقدام اخیر مقاومت، به عنوان تهدیدی از گذر ایجاد فتنه بین شیعه و سنی است، بیشتر آن را یک توهم سیاسی دانست.
هر دو طرف از این فتنه هراس دارند و کشورهای قدرتمند منطقه مانند ایران و عربستان از همان ابتدای بحران سعی کردند که از بروز این فتنه جلوگیری کنند. در لبنان بین شیعه و سنی توازن برقرار است و هیچکس مایل نیست که در این فتنه وارد شود.
این فتنه تنها برای منع مشارکت در تصمیمات سیاسی است، شرایط اکنون برای ایجاد چنین فتنهای نه در لبنان و نه در دیگر کشورهای اسلامی مهیا نیست.
آنچه روی داد و ما شاهد آن بودیم این بود که حزبالله و دیگر مخالفان هرگز در پی چنین فتنهای نیستند و عکس این قضیه درست است. به عبارتی حزبالله و دیگر مخالفان سعی در ایجاد وحدت بین مسلمانان و نزدیکی آنها در مقابل اشغالگری آمریکا هستند.
این فتنه به عنوان مانعی برای جلوگیری از ایفای نقش ما به کار گرفته شد. ما در جبل عامل و البقاع نیرویی محوری و بنیادین هستیم و خون جوانهایمان را برای این کشور تقدیم کردیم، ما میدانیم در کشورهای اصیل بین شیعه و سنی فتنهای ایجاد نمیشود و امام خمینی با تمام قدرت سعی میکرد که مسلمانان را به یکدیگر نزدیک نماید و بین آنها وحدت ایجاد کند و فلسطین را زیر پرچم مسلمانان آزاد نماید. این قیل و قالهای تهدید به فتنه بین شیعه و سنی مصداق واقعی در جهان ندارد.
ما معتقدیم که از مسلمانان دفاع میکنیم و در مکتب امام خمینی تربیت یافتهایم، هرگز وارد فتنه نمیشویم. ما از بیروت با خون و جانمان دفاع میکنیم. سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در جنگ اسرائیل علیه لبنان اعلام کرده بود هرکس بیروت را بمباران کند ما نیز پایتخت آنها را هدف میگیریم. ما فقط میخواهیم با دشمن صهیونیست بجنگیم.
ما خواهان مشارکت در حکومت هستیم. در حالیکه گروه حاکم سعی در ایجاد تفرقه بین مسلمانان دارد و در جهت حفظ منافع آمریکا سیر میکند.
-
شرط مخالفان در گفتوگوی دوحه چیست؟ آیا امکان رسیدن به نتیجه در حل بحران هست؟
در وهله اول باید در خصوص قانون انتخابات به نتیجه مطلوب رسید و سپس در رابطه با حکومت ملی و رئیس جمهور؛ این بهترین راهکاری است که میتوان متصور شد. گروه طرفدار حکومت بر اساس منطق و عقل عمل نمیکند و مخالفان حاضر به تسلیم شدن نیستند. آنان میخواهند رئیس جمهور انتخاب شود اما قبل از آن باید در قانون انتخابات به اتفاق نظر رسید.
-
سلاح مقاومت که مطرح شده است اصلا چه ربطی به این جریانات دارد؟
مقاومت به عنوان دژی محکم برای محافظت از ملت لبنان در برابر دشمن صهیونیست است. اصلا نقش اصلی مقاومت دفاع از لبنان است و نقش آن به وجود حمایت ملی مربوط میشود و اسلحه مقاومت به مشکلات پیش آمده ارتباطی ندارد.
اهمیت مقاومت از اینجا احساس میشود که بدون آن نه استقلال و نه حکومت و نه سرزمینی وجود خواهد داشت.
گروه طرفدار دولت قصد خدمت به اهداف ترسیم شده اسرائیل و نیز تضعیف مقاومت به گونهای که ناتوان از دفاع از خویش باشد، را دارد.
از این رو، امکان ندارد که مسئله سلاح مقاومت مطرحناشدنی است. آنان بر این نکته واقفاند اما صرفا برای پیچیده کردن گفتوگوها چنین مسئلهای را مطرح میسازند. آنان به دنبال مشارکت تمامی گروههای سیاسی لبنان در قدرت نیستند.
آنان میکوشند تا قانون انتخابات بنابر خواستههای خود آنها وضع شود، نکتهای که با دموکراسی کاملا در تناقض است. به عقیده بنده روح استبداد هنوز در وجودشان ریشه دارد و میخواهند کشور را به بن بست برسانند جایی که دیگر هیچ راهحلی برای حل بحران وجود نخواهد داشت.
-
آیا احتمال درگرفتن جنگ داخلی در لبنان وجود دارد؟
آمریکا به دنبال درگرفتن جنگی داخلی در لبنان است، زیرا آمریکا مستقیما توان و قدرت مقابله با مقاومت اسلامی و ایران را ندارد. به همین خاطر هم فتنه را در لبنان به راه میاندازند و به جای اینکه دشمن صهیونیست هدف قرار گیرد بین خود مسلمانان جنگ و فتنه ایجاد میشود.
بین فلسطینیها اختلاف ایجاد کردند و میخواهند بین مسلمانان فتنه بیندازند و آنان را از اتحاد و یکپارچگی خارج کنند. دولت لبنان نیز میکوشد این هدف را محقق سازد، اما ملت لبنان مخالف جنگ داخلی است. چون کاملا بر این نکته واقف است که برنده این جنگ بیهیچ شکی دشمن مسلمانان بود.
به همین دلیل بعید میدانم جنگی داخلی اتفاق بیفتد. ما که جنگ آزادسازی را تجربه کردیم نتایج ناگوار جنگ داخلی را درک میکنیم و سلاح مقاومت تنها راه پیشگیری از وقوع چنین جنگی است. ما با اطمینان کامل میگوییم که جنگ داخلی محال است رخ بدهد اما آنان بر وقوع آن تأکید میکنند تا از ما امتیازاتی بگیرند.
متأسفانه برخی از کشورهای عربی نیز بر این باورند. اما در حقیقت گروه حاکم به خوبی میداند که در صورت وارد شدن در انتخابات، به یک چهارم آنچه در انتخابات پارلمانی پیشین دست یافت، نمیرسد.
-
آیا ایران و عربستان و مصر قادر به حل بحران هستند؟
با صراحت کامل میگویم که سیاست خارجی ایران از همبستگی سیاسی لبنان حمایت میکند و هر عقل سلیمی میداند که ایران مصلحت لبنان را میخواهد. اما مصر که در کنفرانس ریاض و قبل از آن در پیمان مکه شکست خورد و در توافق فلسطین شکست میخورد، سرانجام تسلیم سیاستهای آمریکا میشود و درخصوص لبنان، مصر خواهان تحمیل کردن شرایط طرفداران دولت بود. این سه کشور به طور کلی قادر به حل بحران هستند.
ولی در اینجا باید بین آنها تمایز قائل شد، از این لحاظ که ایران سعی در ایجاد همبستگی بین طرفهای لبنانی دارد، اما بقیه برتری یک جریان بر دیگری را دنبال میکنند. ایران از مقاومت حمایت کرد و در بازسازی لبنان پس از جنگ شرکت کرد و هجوم اخیر رسانههای طرفدار حکومت لبنان به ایران واقعا غیرمنصفانه بوده است.
-
اوضاع را پس از نشست دوحه چگونه ارزیابی میکنید؟
ما برای رسیدن به توافق به قطر رفتهایم و هر اختلاف نظر در پایان با توافقی همراه خواهد بود. اختلافات داخلی خواه ناخواه حل خواهند شد و ممکن است گفتوگو در داخل لبنان ادامه یابد.