به گزارش همشهری آنلاین به نقل از اعتماد، نماینده بنیانگذار جمهوری اسلامی در ماجرای اشغال سفارت ایالات متحده در تهران، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده مجالس خبرگان رهبری و شورای اسلامی و حالا دبیرکل مجمع روحانیون مبارز است.
سیدمحمد موسوی خوئینیها یکی از شناخته شدهترین یا به بیان دقیقتر ازجمله مهمترین بزرگان در قید حیات نظام جمهوری اسلامی است، در سکوت روزگار گذرانیده و حالا از قرار معلوم این روزها قصد شکستن این روزه سکوت را دارد؛ چنانکه در ۲ هفته گذشته با ۲ نامه سرگشاده دوباره به صفحه اصلی اخبار رسانهها بازگشته؛ بازگشتی که برای او بیجنجال هم نبود چنانکه روز گذشته و ۲۴ ساعت پس از انتشار نامهاش به رهبری، کنشگران و البته مطبوعات و رسانههای متعلق به منتهیالیه راست سیاست ایران، یکی پس از دیگری دست به کار تخطئه او و کارنامهاش در انقلاب شدند؛ به طوری که مهمترین روزنامه این جریان سیاسی، عملا او و کلاسهای درسش را عامل ترور شهیدان مطهری و مفتح معرفی کرد!
واکنش مجید انصاری به نامه خوئینیها
واکنش تند شریعتمداری به موسوی خوئینیها | آقای خوئینیها! از کجا دیکته شده بود؟
موسویخوئینیها در جریان نامه خود به رهبری که درست ۱۶ روز پس از نامهاش به مهدی کروبی و درخواست رفع حصر از «خداوند» تدوین شده، انتقادهایی اساسی به وضع فعلی ایران مطرح و خواستار «درنگ» در این ملاحظات شده است. او در بند دوم نامه خود صراحتا از وضع امروز جامعه گلایه کرده و مینویسد: «آنچه از مسموعات و مشاهدات و مطالعه گزارشها و تحلیلها دریافت کردهام آشکارا حاکی از آن است که آنچه در ذهن و زبان بسیاری از مردم و در زندگی آنان میگذرد، زیبنده نظامی نیست که با پرچم اسلام به دنیا معرفی میشود.»
او سپس به مسالهای اشاره میکند که چند سالی است ازسوی تحلیلگران چپ و راست تحت عنوان «بحران مشروعیت» از آن یاد شده و مینویسد: «در ذهن این مردم باورهایی که پشتوانه استحکام و نیز مقبولیت و مشروعیت نظام اسلامی بود، به گونهای روزافزون آسیب دیده و میبیند.» این چهره تاثیرگذار نظام جمهوری اسلامی، اشاره به مشکلات اقتصادی و معیشتی موجود در جمهوری اسلامی را از یاد نبرده و در ادامه این مرقومه آورده است: «تورم روزافزون، همراه با کاهش درآمد اقشار گسترده، نهتنها زندگی امروز مردم را گرفتار دشواریهای طاقتفرسا کرده که ناهنجاری درون بسیاری از خانوادهها را گسترش داده و آنان را نگران آینده نامعلوم خود و فرزندانشان ساخته است. علاوه بر این مردم گرفتار در تلاطم زندگی و مشکلات طاقتسوز معیشتی، بسیارند انسانهای ناراضی از اوضاع فرهنگی و سیاسی که گرفتار بیعدالتیهای غیرقابل انکار شدهاند.»
- انتظار از عالیترین مقام
موسوی خوئینیها در ادامه خطاب به رهبری آورده است: «البته هنوز کم نیستند کسانی که اصلاح امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالیترین جایگاه مدیریت کشور انتظار میکشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفا معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند، نیست (که البته این آمدنها و رفتنها هم خارج از چارچوب اراده عالی و حاکم بر کل مقدرات کشور نیست). از نگاه مردم، شیوه مدیریت در بالاترین سطح، و قدرت نافذ آن، نقشآفرین اصلی در تمام یا اکثر مهام امور کشور است. مردمی که چنین انتظاری دارند هرگز الزامات و محدودیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی (که البته ۴۰ سال از آن گذشته است) و نیز کینهتوزی دشمنان انقلاب، بهویژه امریکا و رژیم غاصب صهیونیستی را نادیده نمیگیرند.»
موسوی خوئینیها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز همچنین در ادامه این نامه نوشته است:« همچنین آنان از پیامدهای دفاع مقدس غافل نیستند و به شهیدان و مجاهدان و نقشآفرینان آن حماسه ملی و اسلامی - که فرزندان همین ملت بودند - سپاس و درود بیپایان تقدیم میکنند. اما همین مردم بر این باورند که مدیریت کشور، بهویژه عالیترین سطح آن باید با ملاحظه همین مشکلات و چالشها شیوهای در مدیریت امور به کار میبست که امروز گرفتار این آشفتگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و... نمیشدیم.»
- سرنوشتی محتوم یا ...
مهمترین بخش نامه موسوی خوئینیها به عالیترین مقام جمهوری اسلامی شاید بخش پایانی آن باشد. آنجا که خطاب به رهبری، از شیوه اداره کشور بر اساس «محاسبات متعارف» یا «مبادی غیرمتعارف» طرح پرسش میکند: «اگر شیوهای که تاکنون به کار رفته، نتیجه محاسبات متعارف و بر اساس آرا و تحلیلهای شناخته شده در حکمرانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند تا زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تاکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی نباشند.»موسوی خوئینیها بر این اساس در ادامه این نامه مینویسد:« اما اگر مبنای تصمیمات این چند دهه دانستههایی از مبادی غیرمتعارف است که تنها در اختیار خواصی از بندگان خدای متعال است که بنده و امثال بنده هیچ حظّی از آن نداریم و در نتیجه، آنچه بر کشور و مردم و جمهوری اسلامی میگذرد سرنوشتی محتوم و گریزناپذیر است؛ پس همگان تسلیم امر محتوم و مشیت الهی خواهیم بود.»
- راستیها و «تئوری توطئه»
نامه موسویخوئینیها به عالیترین مقام جمهوری اسلامی و انتقادش از وضع کنونی ایران و افزایش مشکلات اقتصادی، مطابق انتظار با انتقادهای تند و تیز اصولگرایان و رسانههای متعلق به این جریان سیاسی در ایران مواجه شد. عبدالله گنجی، مدیرمسوول روزنامه «جوان» در همین رابطه در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی توییتر نوشت که «روح کلی نامه موسویخوئینیها به رهبری همانند نامههای دیگر اصلاحطلبان است. میدانند کدام مشکلات ریشه نگرشی، مدیریتی و کدام به خاطر اصرار بر اصول انقلاب است، اما گویی هیچ نمیدانند اما تلاش کرده به سیاق طیف مدرن فحشنامه و نفاقنامه جلوه نکند. موقعیت زمانی صدور نامه مهمتر از متن است.» او درباره «زمان» نگارش نامه نیز نوشته است: «زمانی نامه نوشته میشود که وزنکشی درون جریانی برای تصاحب سطوح عالی تشکیلات شروع شده است.»
اینکه منظور گنجی از رقابت بر سر تصاحب «سطوح عالی» چیست، پرسشی است بیپاسخ ولی محمد مهاجری، روزنامهنگار اصولگرا درباره این نامه، به «انصافنیوز» میگوید: «امثال آقای خوئینیها که از این دست نامههای سرگشاده مینویسند، به دنبال تاثیر و تعامل نیستند. به نوعی دنبال گروکشیاند یا به دنبال این هستند که فضای جامعه را تحریک کنند.» علی خضریان، عضو جبهه پایداری تهران در مجلس یازدهم نیز در همین رابطه نوشته است: «اینکه امثال آقایان تاجزاده و موسویخوئینیها تلاش دارند تا نوک مطالبات اقتصادی جامعه را همزمان با رهاشدگی مشکوک بازار و بدون بازخواست از دولت، به سمت رهبری سوق دهند، حکایت از طراحی اتاق فکر جریان غربگرا جهت گروگانگیری معیشت مردم و بازتولید ظرفیت اجتماعی بستن با کدخدا دارد.» در همین راستا، کیان عبداللهی، مدیرمسوول خبرگزاری «تسنیم» هم در توییتر خود به انتقاد از موسویخوئینیها پرداخته و نوشته است: «خلاصه نامه موسویخوئینیها به رهبری: ما و دوستانمان ۴۰ سال هر کاری برای نابودی ملت از دستمان برمیآمد انجام دادیم؛ دیروز که چپ بودیم از آن سوی بام و سپس از این سوی بام افتادیم. دیگر بامی باقی نگذاشتیم، شما بیا اوضاع را درست کن!»
- مطبوعات؛ آنسو فریاد اینسو سکوت
کنار اظهارات فعالان سیاسی و رسانهای، نامه موسویخوئینیها که ظهر شنبه منتشر شد؛ واکنشهایی را در رسانههای منتهیالیه راست و چپ سیاست ایران برانگیخت، واکنشهایی که بیشتر به رسانههای جریان اصولگرا و فریاد اعتراض آنان از این نامه انتقادی اختصاص داشت؛ چراکه دستکم روز گذشته رسانههای جریان سیاسی اصلاحطلب، از خبرگزاریهای معتبر این جریان گرفته تا روزنامههایشان، خواسته یا ناخواسته در قبال این نامه به سکوت محض اکتفا کنند؛ هرچند در این میان برخی پایگاههای خبری نزدیک به این جریان سیاسی، به انتشار نامه موسویخوئینیها پرداختند. اعتراض اصولگرایان به این نامه از همان روز شنبه و با گزارش پایگاه خبری «مشرق» آغاز شد. این پایگاه خبری به نوعی نگارش نامه به رهبری را «جرم» تلقی کرده و نوشته که «فرماندهان فتنه جدید» فضا را «مساعد» دیده و «حتی به نامهنگاری علنی به رهبر انقلاب روی آوردهاند.»
برخلاف «مشرق»، خبرگزاری تسنیم، «انتقاد» از شیوه «مدیریت کلان» کشور را بلامانع دانسته ولی درباره نامه موسویخوئینیها نوشته است: «از فردی همچون موسویخوئینیها و اصلاحطلبانی که استخوانبندی و شاکله تسخیر لانه جاسوسی امریکا را برعهده داشتند، ورود به نقد مدیریت کلان کشور، آن هم در شرایطی که مهمترین نقدشان در این حوزه است، مصداق یک تناقض و پررویی است.»
نقطه اوج این واکنشها اما احتمالا به روزنامه «کیهان» و یادداشت حسین شریعتمداری، اختصاص داشت؛ آنجا که این روزنامهنگار اصولگرا نهتنها مواضع سیاسی موسویخوئینیها، بلکه مواضع اعتقادی او را به شدیدترین شکل ممکن به باد انتقاد گرفت و در حالی نوشته که «نگارنده قصد داشت به آقای خوئینیها بگوید قسم حضرت عباست را باور کنیم یا دم خروس را ولی پشیمان شدم زیرا احترام ایشان برای حضرت عباس علیهالسلام به جِد مورد تردید است!» که نمیتوان به سادگی از یاد برد که آیتالله موسویخوئینیها از جمله روحانیون مورد وثوق بنیانگذار جمهوری اسلامی بود.
- چپیها و موضع دوگانه
آنچه در این میان کمی غیرقابل پیشبینی بود، حمله و انتقاد برخی چهرههای اصلاحطلب یا نزدیک به این جریان سیاسی به نامه موسویخوئینیها به عالیترین مقام جمهوری اسلامی بود. صادق زیباکلام در همین رابطه در اظهاراتی که «فردا» آن را منتشر کرده، درباره این نامه گفته است: «اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجود آمدن وضع کنونی احضار شوند؛ نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسویخوئینیهاست.» احمد زیدآبادی نیز در همین راستا و درباره تاثیر این نامه به «انصافنیوز» گفته است: «حوزه تاثیر بر نظام تصمیمگیری این نامهها به خصوص از طرف فردی مانند آقای خوئینیها، اگر معکوس نباشد، صفر است.» اظهارنظری که این پرسش را به ذهن متبادر میکند که منظور زیدآبادی از «تاثیرگذاری سیاسی» چیست؛ چه آنکه هر چه نباشد، نامه موسویخوئینیها دستکم واکنشهایی گسترده به همراه داشته که از جمله میتوان به اظهارنظر خود زیدآبادی اشاره کرد.
در نقطه مقابل اما محمدصادق جوادیحصار، عضو ارشد حزب «اعتماد ملی» نهتنها سخنی در انتقاد از این نامه به زبان نیاورده که برعکس به نوعی از آن استقبال کرده و در تفسیر چرایی نگارش آن به یک شبکه تلویزیونی فارسیزبان مستقر در لندن گفته است: «آقای خوئینیها در این نامه گفته که آنان به عنوان یاران امام نیز نسبت به روندهای اخیر که مردم را از گذشته و آینده جمهوری اسلامی ناامید کرده، انتقاد داریم.» این فعال سیاسی اصلاحطلب همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود موسویخوئینیها را چهرهای معرفی میکند که همواره رابطه بهتری با جوانان داشته و برای نمونه به سالهای فعالیت او در روزنامه «سلام» اشاره میکند. این روزنامهنگار اصلاحطلب همچنین درباره چرایی نگارش بند پایانی نامه توسط خوئینیها خطاب به رهبری به برخی عقاید و باورهای جامعه مبنی بر «ارتباط رهبری با امام زمان» و «ممنوعیت انتقاد از ایشان» اشاره کرده است.
نظر شما