این فیلمساز، در یک کلاس پیشرفته فیلمسازی در حاشیه جشنواره فیلم کن، درباره سبک و ویژگیهای فیلمسازی خود صحبت کرد. وی به این مسئله اشاره کرد که فیلمهای آمیخته با خشونت او به تماشاگران هیجان میدهد، چرا که او این خشونت را با موقعیتی خندهدار همراه میکند که در حالت عادی خندهدار نیست. در نهایت آنچه من انجام میدهم گام برداشتن به سوی یک مدل جدید از کمدی است.
تارانتینو از فیلم «اینک آخرالزمان» فرانسیس فورد کلاپولا، بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما یاد کرد و گفت: «بیل را بکش» فیلم اینک آخرالزمان من است. او این نکته را هم مورد توجه قرار داد که اغلب صحنههای خود را با محوریت یک ترانه خاص میسازد و هیچوقت از آهنگساز استفاده نمیکند.
تارانتینو گفت: واقعیت این است که من به هیچ آهنگسازی اطمینان ندارم. همیشه بهخودم میگویم اگر از کارش خوشم نیامد چه؟ در حالی که طرف پولش را گرفته است!
نقد فناوری در کن
اما در نهمین روز برگزاری کن ۶۱، ۲ فیلم «ستایش» به کارگردانی آتوم اگویان به نمایش درآمد. اگویان که سال ۱۹۹۷ برای فیلم «آینده خوشایند» برنده جایزه بزرگ هیات داوران جشنواره کن شد، این بار با ستایش پا به میدان رقابت گذاشته که درباره نوجوانی به نام سایمن با بازی دوون یوستیک است.
او در حاشیه اکران این فیلم در کنفرانس خبری در مورد اینکه آیا میخواسته با این فیلم نقدی بر شرایط تازه زندگی در عصر دیجیتال داشته باشد و یا اینکه صرفا فیلمی درباره رازهای یک خانواده ساخته گفت: قهرمان داستان من یتیمی است که بهدنبال اطلاعاتی از خانواده و والدینش میگردد و در این راه از فناوری استفاده میکند.
این اقدام او بهانهای است برای نمایش این حقیقت که در دنیای امروز به لطف وجود اینترنت و فناوریهای پیشرفته، جایگزینهایی برای واقعیت وجود دارند؛ خود من بارها در سایتهای پربیننده در گفتوگوهای آنلاین شرکت کردهام و برایم جالب بود که میتوان دمکراسی را به معنای واقعی اما در حالت مجازی تجربه کرد و حتی در مورد کوچکترین مسائل زندگی رفراندوم داشت.
اگویان در پاسخ به سؤال دیگری در این مورد که آیا فناوریهای نوین زندگی روزمره را پیچیده کرده اند، گفت: مشکل ما این است که این روزها میتوانیم اطلاعات انبوهی را بدست بیاوریم اما به همین اندازه تمرکز در مورد این اطلاعات و دقت در ماهیت آنها مشکل است.
«چه» در یک فیلم یا ۲ فیلم؟
همانگونه که تصور میشد، زندگی ارنستو چه گوارا که در فیلم ۴.۵ ساعته استیون سودربرگ به تصویر درآمده، سروصدای زیادی به پا کرد.
این فیلم که بهدلیل مدت زمان طولانیاش به ۲ فیلم «چریک» و «آرژانتین» تبدیل شده درباره ۲ مقطع کاملا متفاوت از زندگی اوست که با سرمایهگذاری اروپاییها، در اسپانیا و با حضور گروهی از بزرگترین ستارههای آمریکای لاتین فیلمبرداری شده است و در این بین حضور بنیچیو دل تورو بازیگر ۴۱ ساله پورتوریکویی به نقش چه بسیار مورد توجه منتقدان
قرار گرفت.
استیون سودربرگ در کنفرانس خبری ضمن دفاع از مدت زمان طولانی فیلم عنوان کرد که او هنوز نتوانسته هر آنچه را که میخواسته به تصویر بکشد و میتوان در مورد آنچه در فاصله زمانی این دو فیلم برای چه گوارا رخ داده، فیلم کامل دیگری ساخت.
شاید دلیل این اقدام سودربرگ قوی شدن این شایعه باشد که او از سوی استودیوی حامی فیلم برای تدوین مجدد فیلمها و بدل کردن آن به یک فیلم واحد به شدت تحت فشار است.
او بر روند فعلی اکران فیلمها تاکید کرد وگفت: پس زمینه فیلم، مرا مجاب کرد که در تدوین حتی یک لحظه هم به وجود یک فیلم واحد فکر نکنم. سودربرگ امیدوار است که استقبال منتقدان از فیلم او باعث شود تا آینده این ۲ فیلم هم از لحاظ تجاری در زمان اکران در پاییز امسال تثبیت شود و هم تهیه کنندگان، برادغام فیلمها اصرار نکنند.
در همین راستا وجود برخی نشانهها سودربرگ را امیدوار کرده است.دنی پارکر، مدیر شرکت توزیع فیلم اوپتیموم که این فیلم را در انگلستان و ایرلند توزیع خواهد کرد ضمن حمایت از وجود ۲ فیلم مستقل تاکید کرد که او همیشه این ۲ فیلم را به شکل مجزا برای اکران در انگلستان در نظر داشته و قصد دارد تا بین اکران این ۲ فیلم، فاصلهای ۶ تا ۸ هفتهای در انگلستان داشته باشد.
اکران در دقیقه ۹۰
ویم وندرس کارگردان آلمانی که با فیلم «فیلمبرداری در پالرمو» در این دوره از جشنواره فیلم کن حضور دارد با نگرانی به تماشای فیلم خود نشست. تا آخرین روزها، نمایش فیلم او قطعی نشده بود و حتی وجود برخی مشکلات در تدوین باعث شد تا نسخه نهایی فیلم ساعتی قبل از اکران به سالن برسد.
این موضع همه علاقهمندان سینما و خود وندرس را نگران کرد. او در جلسه مطبوعاتی پس از اکران فیلم تاکید کرد که با علم به اینکه فیلم با مشکلاتی مواجه خواهد شد، زمان اکران آن را به روزهای پایانی جشنواره موکول کرده و زمانی که مشغول تماشای مراسم افتتاحیه جشنواره از تلویزیون بوده، همزمان کار میکس صدای فیلمش را هم انجام میداده است.
نکته قابل توجه دیگر بازگشت وندرس پس از ۱۵ سال به آلمان برای فیلمبرداری در زادگاهش دوسلدورف است. او آخرین بار فیلم «آن چنان دور، چنین نزدیک» را در آلمان ساخته بود و این بار برای فیلم جدیدش از یک خواننده آلمانی محبوب به نام کامپینو در نقش اصلی استفاده کرده است.
گرچه کامپینو تا بحال تجربه بازی در یک فیلم سینمایی بلند را نداشته است اما وندرس اصرار داشت که او در این نقش حضور یابد چرا که هنرپیشه اصلی و قهرمان فیلم او باید اهل دوسلدورف باشد!
مخالفت کمونیستها با ایندیانا جونز
پس از نمایش «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در کن امسال، اعضای حزب کمونیست روسیه در سن پترزبورگ، این فیلم را به خاطر تحریف تاریخ و تبلیغات ضدشوروی محکوم کردند و خواستار ممنوعیت نمایش این فیلم در روسیه شدند.
هریسون فورد در چهارمین قسمت مجموعه ایندیانا جونز که داستان آن در ۱۹۵۷ روی میدهد، نقش باستانشناس ماجراجویی را تکرار کرده که این بار برای پیدا کردن جمجمهای حاوی قدرتهای اسطورهای با یک مامور اهریمنی روس با بازی کیت بلانشت رقابت میکند.
یکی از اعضای حزب کمونیست دراین باره گفت: آنچه احساسات ما را جریحهدار کرده این است که ما به همراه آمریکا هیتلر را شکست دادیم و وقتی اسامه بن لادن به آنها حمله کرد، ابراز همدردی کردیم.
اما آنها میروند و با کمونیستها بچهها را به وحشت میاندازند. این آدمها چیزی به اسم شرم نمیشناسند.
این فیلم از آخر هفته گذشته در گستردهترین اکران هالیوود، روی پرده سینماهای دنیا رفت.