چندی پیش جوزف استیگلیتس، برنده جایزه نوبل اقتصاد، طی مصاحبهای اظهار داشته که هزینه جنگ عراق – شامل بودجه نظامی و هزینههای اقتصادی و اجتماعی آن – میتواند تا ۵ تریلیون دلار برسد.
این موضوع بازتاب گستردهای در آمریکا و در کل جهان داشت و هفتهها به محور بحث و مجادله تبدیل شد. حتی تصور این رقم هم دشوار است.
اینکه محاسبه کنیم که با رقم ۵ تریلیون دلار (اگر آن را بهصورت اسکناسهای یک دلاری در نظر بگیریم) چند بار میتوان کره زمین را دور زد یا اینکه با این رقم میتوان تمام مساحت ایالت رود آیلند آمریکا را با اسکناس پوشاند، به درک موضوع کمکی نمیکند.
در واقع درک هزینه جنگهایی که دولت جورج بوش، آمریکا را وارد آنها کرد، فراتر از درک بشری است.
ویلیام دی. هارتنگ مدیر ابتکار تسلیحات و امنیت در مؤسسه نیو آمریکا در تاریخ ۳۰ مارس در مقالهای تفصیلی درباره هزینههای جنگ بهطور کلی و جنگهای عراق و افغانستان، گزارشی تحلیلی نوشتهاست.
او همچنین مولف کتابهایی مانند سلاح برای همه (۱۹۹۴) و پدر، شما چقدر از جنگ پول در میآورید؟ راهنمای سریع و کثیف پول در آوردن از جنگ در دولت بوش (۲۰۰۴) است. یادداشتهای وی درباره امور نظامی و اقتصادی در روزنامههای واشینگتن پست، نیویورک تایمز، لس آنجلس تایمز، نیوز دی و مجله نیشن چاپ میشود.
شاید بهتر باشد رقم ۵ تریلیون دلاری را که بهعنوان هزینه جنگ عراق برآورد شده را در ابعاد کوچکتر، در حد میلیارد و میلیون، مورد بررسی قرار دهیم. بهعنوان مثال بررسی کنیم که این جنگ، از زمان آغاز آن، هفتهای چقدر هزینه داشته است.
اگر ما هزینههای دو جنگ عراق و افغانستان را با هم در نظر بگیریم که طی سالها و دهههای آینده، ما، فرزندانمان و نوههایمان باید هزینه آنها را بپردازیم، رقم متوسط هزینه هر دو جنگ طی این سالها برای ملت آمریکا، هفتهای ۳.۵ میلیارد دلار بوده است.
حال در نظر بگیرید که جامعه جهانی سالانه مبلغی را کمتر از ۴۰۰ میلیون دلار صرف فعالیتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی – مهمترین نهاد کنترل و پیشگیری از گسترش سلاحهای هستهای – میکند. این رقم کمتر از هزینه یک روز این دو جنگ است.
همچنین در نظر بگیرید که دولت آمریکا سالانه یک میلیارد دلار صرف نگهداری و نابودی سلاحهای هستهای و مواد سازنده بمب میکند که این مبلغ کمتر از هزینه دو روز جنگ است و نیز باید در نظر گرفت که واشنگتن سالانه ۷ میلیارد دلار صرف مبارزه با روند گرم شدن کره زمین میکند که این مبلغ معادل هزینه ۲ هفته جنگ است.
شاید شما اینک از خود سؤال کنید که این ۳.۵ میلیارد دلار هزینه هفتگی جنگ برای ملت آمریکا، چگونه مصرف میشود و نیز این سؤال مطرح میشود که ما چگونه میتوانیم محل خرج شدن این مبلغ را پیدا کنیم.
دولت بوش هر سال بودجهای تکمیلی را برای پرداخت هزینههای ادعا شده جنگ در عراق، افغانستان و نیز جنگ جهانی علیه ترور، درخواست میکند که جدای از ۵۰۰ میلیارد دلار بودجه سالانه رسمی پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) است.
اگر حوصله خواندن گزارش ۱۵۹ صفحهای بودجه تکمیلی سال ۲۰۰۸ را داشته باشید، به نکات بسیار جالبی برخواهید خورد.
جالب است هر بار که کسی درباره جزئیات بودجه مورد نظر دولت برای جنگ سؤال میکند، فریاد جنگجویان کت و شلوار پوش نشسته در واشنگتن بلند میشود که ۳.۵ میلیارد دلار هزینه هفتگی جنگ، صرف مخارج نظامیان ما در محل درگیریها میشود.
اما در واقع تنها ۱۰ درصد این رقم یا کمتر از ۳۵۰ میلیون دلار در هفته صرف هزینههای نظامیان یونیفورم پوش آمریکا میشود. این در حالی است که هفتهای ۱.۴ میلیارد دلار به جیب پیمان کارانی سرازیر میشود که همه اقلام جنگی را، از فشنگ گرفته تا بمب افکنهای غول پیکر، تولید میکنند.
بیشتر این مبلغ صرف خرید تجهیزاتی نامناسب آن هم با بهایی سر سامآور میشود و حتی اگر پولی هم بابت تجهیزات مناسب پرداخته شود، این اقلام با تاخیر بسیار به محل استقرار نیروهای آمریکا فرستاده میشوند. در این زمینه میتوان به تاخیر در ارسال خود روهای زرهی پیشرفته برای یگانهای تفنگداران دریایی در عراق اشاره کرد.
پنتاگون و وزارت خارجه معمولا مشخص نمیکنند که چه مبلغی به کارکنان غیرنظامی اما مسلح شرکتهایی مانند بلک واتر و ترایپل کانوپی که در عراق مستقرند پرداخت میشود. اما میتوان در این باره حدسهایی زد.
بهعنوان مثال کارکنان شرکتهای نظامی خصوصی مستقر در عراق، بیش از ۱۰ برابر درجهداران آمریکایی حاضر در این کشور درآمد دارند و درآمد آنان بعضا به ۷۵۰۰ دلار در هفته میرسد.
حتی اگر یک دهم ۵ تا ۶ هزار کارمند این شرکتها در عراق چنین درآمدی داشته باشند هفتهای ۴۰ میلیون دلار به آنها حقوق پرداخت میشود و اگر سایر کارمندان این شرکتها هفتهای حداقل ۱۰۰۰ دلار دریافت کنند در مجموع ۱۰۰ میلیون دلار در هفته به کارکنان مسلح شرکتهای نظامی خصوصی حاضر در این کشور پرداخت میشود.
هزینه تمامی کارکنان غیرنظامی حاضر در عراق شامل آشپزها، تکنسینهای تسلیحاتی، مترجمین، بازپرسها و سایر کارکنان شرکتهای خصوصی غیرنظامی همراه با هزینه کارکنان شرکتهای نظامی خصوصی که به آنها اشاره شد، حدود ۳۰۰ میلیون دلار در هفته است، یعنی معادل هزینهای که نیروهای یونیفرم پوش، شامل نظامیان نیروهای هوایی، زمینی و دریایی و نیز تفنگداران دریایی برای آمریکا دارند.
براساس یک بر آورد منطقی تعداد کارکنان پیمانی حاضر در عراق – حدود ۱۸۰ هزار نفر– بیشتر از تعداد نظامیان مستقر در این کشور است. این تعداد در افغانستان نیز به چند هزار نفر میرسد.
نیروهای غیرنظامی مستقر در این دو کشور نیاز به خدمات عمومی از جمله خدمات غذایی و بهداشتی نیز دارند و به این ترتیب هزینههای جانبی آنها رقمی نزدیک به هزینههای جانبی نظامیان حاضر در محل است.
به این ترتیب اگر در نظر بگیریم که هفتهای ۶۵۰ میلیون دلار هزینه آمریکاییهای مستقر در این دو کشور است، این سؤال مطرح میشود که حدود ۳ میلیارد دلار مابقی هزینهها ی هفتگی جنگ به چه شکل صرف میشود.
این مبلغ صرف خرید کالاها، تجهیزات و خدمات میشود، از تانک و هواپیماهای جنگی گرفته تا سوخت و مواد غذایی. در واقع بیشتر این مبلغ به جیب شرکتهای خصوصی از جمله بوئینگ، لاکهید مارتین و زیر مجموعههای شرکت هالیبرتون شامل کلاگ، براون و روت سرازیر میشود.
البته برخی از این تجهیزات ممکن است توسط ارتش آمریکا در سایر نقاط جهان نیز مورد استفاده قرار گیرند. اما در مجموع میتوان گفت که تحت عنوان جنگ جهانی علیه ترور شما میتوانید هر هزینهای را در بودجه تکمیلی دولت بگنجانید.
البته هزینههای تأسفبار و نگرانکننده دیگری نیز در این میان وجود دارند، از جمله پاداشی که به خانوادههای کشتهشدگان در جنگ پرداخته میشود. این رقم معادل ۱۰.۶ میلیون دلار در هفته است.
فراموش نکنید که اخبار و آمار کشته شدگان و ویرانیهای جنگ، موجب فراری شدن جوانان از پیوستن به ارتش میشود. اما نگران نباشید. در بودجه تکمیلی دولت، هفتهای یک میلیون دلار برای تبلیغات و ترغیب جوانان برای پیوستن به ارتش در نظر گرفته شده– هرچند ظاهرا این تبلیغات چندان مؤثر واقع نشده است.
باید به خاطر داشت که این برآوردها تنها براساس آن چه ما از درخواستهای پنتاگون میدانیم، صورت میگیرد. حال آنکه موارد هزینهای بسیاری است که ما از آنها آگاهی نداریم. بهعنوان مثال، نادیده گرفتن هزینههای اضطراری پنتاگون در بودجه تکمیلی، شکاف محاسباتی بزرگی را هنگام بررسی ارقام بودجه به وجود میآورد.
جالب است که حتی نمایندگان کنگره هم از جزئیات بودجه جنگی کشور اطلاع دقیقی ندارند. آن چه ما از آن آگاهیم این است که پنتاگون و سازمانهای نظامی ما، هنگام ارائه بودجه تکمیلی، هزینه هر طرح و برنامهای را – که ممکن است ارتباطی با جنگهای عراق و افغانستان و حتی جنگ جهانی علیه ترور هم نداشته باشد– در این بودجه جای میدهند.
از آن جمله، درخواست برای تجهیزات جدیدی است که کار ساخت آنها، سالها و شاید دههها طول میکشد و ممکن است هیچگاه در جنگ عراق به کار گرفته نشوند، مگر آنکه به گفته جان مک کین، نامزد جمهوریخواهان برای ریاستجمهوری آینده، جنگ عراق تا یک قرن دیگر هم طول بکشد.
اقلام مورد اشاره شامل خودروهای رزمی با فناوری پیشرفته و تجهیزات ارتباطاتی برای نیروی زمینی و نیز هواپیماهای نظامی جدید برای نیروی هوایی است.حتی اگر این سیستمها در جنگهای کنونی عراق و افغانستان هم مورد استفاده قرار نگیرند، هزینه ساخت آنها در چارچوب بودجه جنگ قرار میگیرد.
اگر هزینه سیستمهای مورد اشاره از طریق بودجه تکمیلی برآورده نشود، فرصت دیگری برای طراحی و ساخت آنها فراهم نخواهد شد.
در نهایت این نکته را هم در نظر بگیرید که با توجه به جو روانی به وجود آمده در میان دولتمردان آمریکایی، کسی حاضر نیست به تامین هزینه سلاحهایی که برای نیروهای ما طراحی و ساخته میشوند، رای منفی بدهد – حتی اگر این سلاحها مورد استفاده قرار نگیرند.
رقم مربوط به این تجهیزات و سلاحهای در حال طراحی چندان اندک هم نیست. هفتهای ۵۰۰ میلیون دلار صرف طراحی این تجهیزات و سلاحها میشود.حال با توجه به موارد بررسی شده، ممکن است تصور کنید که به جزئیات دقیق هزینههای هفتگی جنگ دست یافتهاید. اما چندان خوش بین نباشید.
تا هنگامی که مخارج تکمیلی جنگ، به همان شکل که بودجه رسمی پنتاگون بررسی میشود، مورد موشکافی و ملاحظه دقیق قرار نگیرد، هر هفته صدها میلیون دلار محاسبه نشده و نامعلوم به کام هیولای گرسنه جنگ ریخته میشود و پول لازم برای طرحهای مورد نظر به هر میزان که لازم باشد – حتی اگر این طرحها ارتباطی هم با جنگهای فعلی نداشته باشند – تامین خواهد شد. از اینرو تصور نکنید که محل خرج ۳.۵ میلیارد دلار هزینه هفتگی جنگ را مشخص کردهاید.
به رقم ۳.۵ میلیارد دلار در هفته فکر کنید... و همین طور بشمارید.
فهرست تسلیحات و لوازم جانبی که در طول هفته به عراق و افغانستان ارسال میشود
* تفنگهای ام-۴، ۹۰۰ قبضه ۱.۵ میلیون دلار
* مسلسلهای خود کار، ۱۷۰ قبضه ۲.۳ میلیون دلار
* موشکهای هلفایر، ۵۰ فروند ۴.۳ میلیون دلار
* دوربینهای دید در شب ۲۱۰۰ عدد ۶.۹ میلیون دلار
* سوخت ۱۰.۸ میلیون دلار
* هزینه انتقال و نگهداری سوخت هفتهای ۵ میلیون دلار
* جنگندههای اف ۱۸ (هر ماه یک فروند) ۱۴.۸ میلیون دلار
* مهمات هفتهای ۲۳.۴ میلیون دلار
* خود روهای زرهی برادلی، ۱۰ دستگاه ۳۰.۷ میلیون دلار
* مواد بهداشتی و شویندهها ۱۱۰ هزار دلار
* چتر نجات و تجهیزات مرتبط ۹۵۰ هزار دلار
* تجهیزات برف روبی و پاکسازی باند فرودگاه ۱۳۲ هزار دلار
* گلولههای منور ۵۰ هزار دلار
آسیا تایمز
۳۰ مارس ۲۰۰۸