به گزارش همشهری آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، در ابتدای گفت و گو مدیری از سن و سال مهمانش پرسید و گفت: همین اول کار این سوال را پرسیدم؛ آزار دارم
صدیق هم پاسخ داد: شما میخواهید در ابتدای برنامه، مهمانتان را خلع سلاح کنید و بعد به گفت و گو بپردازید. اشکالی ندارد؛ من حدود یک دهه با شما اختلاف سن دارم و متولد بهمن ۵۵ هستم.
وی درباره اینکه کدام دهه از زندگی برای خانمها خوب است، گفت: من فکر میکنم دهه سوم زندگی برای خانمها خوب باشد؛ چون به یک تعادل عاطفی و منطقی میرسند. میتوانند از لحاظ رشد در همه زمینهها خوب باشند و از عمرشان بهره برداری کنند.
صدیق درباره علاقه خود به اتومبیلرانی گفت: تقریباً ۱۳ سالم بود که پدرم در جادههای خارج از شهر و اتوبانهای اصلی رانندگی را یادم داد؛ به سن گواهینامه که رسیدم کاملاً راننده قابلی بودم. پدرم خودش هم به رانندگی علاقه داشت و این در انتخاب راه زندگی من تاثیرگذار بود.
وی ادامه داد: در دوران دانشگاه به پیشنهاد همکلاسیهایم به خاطر اینکه علاقه و مهارت رانندگی من را دیده بودند، در مسابقات اتومبیلرانی شرکت کردم. در آن زمان خیلی عرف نبود یک خانم در این مسابقات شرکت کند. با مشورت پدرم خدمت یکی از مراجع تقلید رسیدیم و پدرم توضیح دادند و ایشان فتوایی صادر کردند که حضور من به عنوان یک خانم در مسابقه اتومبیلرانی آقایان بلامانع است. این فتوا گشایشی برای حرکت من در مسیر علاقه ام شد.
او تأکید کرد: کار در این رشته ورزشی نیاز به مقاومت بدنی و روحی دارد؛ سالهای اول بیشتر از اینکه مسابقه برای من سخت باشد، هجمه روحی و روانی در مقابل آقایان سخت بود. رقابتها عادلانه نبود و مثل امروز خیلی از سیستمهای ارزیابی مهارت وجود نداشت.
صدیق در ادامه درباره موفقیتهای خود در این حرفه توضیح داد: من حدود ۷۰ عنوان قهرمانی دارم که آخرین عنوان قهرمانی اتومبیلرانی کشور در سال ۹۸ بود. میتوانم به جرأت بگویم جزو دو یا سه نفر اتومبیلران برتر ایران هستم. در سال های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ در مسابقات فرمول سه مسابقات بحرین حضور داشتم و توانستم بجز مسابقه اول، بقیه مسابقات را روی سکو بروم. پنج کاپ هم گرفتم؛ من به عنوان تنها خانم مسلمان در این مسابقات شرکت کرده بودم.
صدیق در پاسخ به اینکه چرا خانمها همه در پارک دوبل مشکل دارند، گفت: من این جمله را اصلاح کنم و بگویم که برخی از خانمها در پارک دوبل مشکل دارند (خنده). احساس میکنم افرادی که در پارک دوبل مشکل دارند، یک مقدار از منطق ریاضی و انطباق آن با حافظه تصویری کمتر استفاده میکنند.
او درباره ازدواج هم گفت: فعلاً ازدواج نکرده ام؛ شاید به قول مادربزرگها هنوز قسمت نشده. البته دلایل ریز دیگری هم دارد؛ مثلاً اینکه کسی که اتومبیلران میشود، یک مقدار نکته بین میشود و انتخاب برایش سخت است.
صدیق درباره بالاترین سرعتی که رانندگی کرده، گفت: بالاترین سرعتم ۲۸۰ کیلومتر بر ساعت آن هم در پیست اتومبیلرانی بود.
او درباره ساخت فیلم زندگی اش اظهار کرد: اسم فیلم لاله و قصه آن برگرفته از زندگی من است. البته تغییراتی در قصه آن ایجاد شده تا جذابیت سینمایی بیشتری داشته باشد. آخرین خبری که دارم این است که جزو پنج فیلمی بود که باید در نوروز اکران میشد؛ اما با توجه به شیوع کرونا و تعطیلیها فعلاً محقق نشده است.
صدیق درباره اینکه تا به حال در مسابقات علیه او کارشکنی و خرابکاری کرده اند، عنوان کرد: بله؛ ایران میزبان یکی از مسابقات اتومبیلرانی بود که در شیراز برگزار شد. از ایران من به همراه یک آقا در این مسابقه حضور داشتیم. مسابقه دو روزه بود و ما روز اول خیلی خوب بودیم. اگر روز دوم هم خوب عمل میکردیم، میتوانستیم روی سکو باشیم؛ اما زمانی که برای مسابقه دوم رفتیم، حین مسابقه متوجه شدیم ترمز ماشین (ترمز پایی و دستی) کاملاً دستکاری شده و از کار افتاده است. به دلیل این اتفاق، ما قهرمانی در آن مسابقه را از دست دادیم. خدا رحم کرد که توانستیم از آن مسابقه جان سالم به در ببریم.
صدیق درباره سایر فعالیتهای ورزشی خود هم اظهار کرد: ورزش حرفهای من قبل از اتومبیلرانی سوارکاری بود. خیلی حس خوبی داشتم؛ گاهی اوقات در مسابقات حس میکردم اسبم خیلی بیشتر از توانش با من همراهی میکند و میخواهد برنده شوم. زمانی که اسبم مُرد، من دیگر آن رشته ورزشی را کنار گذاشتم.
مدیری هم گفت: درباره من اسب یک جور دیگر فهمید! من سوارکار بسیار متبحر و قابلی هستم و تا به امروز یک بار بیشتر سوار اسب نشده ام! آن هم ماجراها داشت. یک بار من سوار اسب شدم و همان اول گفتم چرا این قدر ارتفاع زیاد است؟! انگار در طبقه سوم بودم (خنده). شنیده بودم که اگر با پاشنه پا خیلی آرام به اسب برنی، راه میافتد. خب، اسب شروع به حرکت کرد، اما من مدام از روی زین لیز میخوردم! یک لحظه لیز خوردم و رفتم پایین تا جایی که تقریباً زیر شکم اسب بودم! آنجا فهمیدم اگر اسب بداند که ترسیدی، یک جور دیگر با تو رفتار میکند. من حتی با اسب حرف زدم و گفتم «عزیزم وایسا» اما نشد. بعد از یک ربع من را پایین آوردند (خنده)
در دقایق پایانی این گفت و گو صدیق از مدیری پرسید: من سال هاست کارهای شما را دنبال میکنم و یک سوال از شما دارم؛ اینکه چرا با وجود این میزان شادی که به بقیه انتقال میدهید، خودتان در درون شاد نیستید و چگونه این اتفاق را مدیریت میکنید؟
مدیری با تایید این مطلب، گفت: سوال پیچیده است و جوابی طولانی دارد؛ اما سعی میکنم مختصر پاسخ دهم؛ من آدم شادی نیستم و همیشه آدم درونگرایی بوده ام؛ اما از درون حالم خوب است و به زندگی امید دارم. وقتی شما حال درونی ات خوب باشد، انرژی این حال خوب به دیگران منتقل میشود و آنها هم حالشان خوب میشود. برعکس این هم وجود دارد؛ آدمهای شادی هستند که نمیتوانند شادی را به دیگران بدهند، چون از درون غمگین هستند.
در پایان این برنامه لاله صدیق اولین کلاه کاسکت مسابقات خود را به موزه دورهمی تقدیم کرد. مدیری هم گفت: در دو برنامه آینده به این موضوع میپردازیم که تکلیف موزه دورهمی چه میشود.
نظر شما