بنابر این نمیتوان در این باره با قطعیت و به صورت علمی سخن گفت. کشورهایی مثل نروژ و انگلستان با اینکه صاحب نفت بودند، دموکراسی داشتند. ما باید برای ارائه یک نظر علمی پیرامون یافتن رابطه میان نفت و دموکراسی، به میزان همبستگی میان متغیرهای دموکراسی و متغیرهای درآمدهای نفت دست یابیم.
آنگاه مشخص میشود که آیا اساسا رابطهای معنی دار میان این دو مولفه موجود است یا خیر. درست است که اکثر کشورهای صاحب نفت غیردموکراتیک هستند، اما باید پیش از هرچیز روشن کنیم که منظور ما از دموکراسی چیست؟. چرا که امروز اکثر کشورهای دنیا غیردموکراتیک هستند.
در این میان آنهایی که از نفت دریای شمال بهره میبردند توانستند حکومتهای دموکراتیک برپا کنند. بنابر این به نظر میرسد که الزاما تحقق دموکراسی یا ناکامی در آن، معطوف به وجود در آمدهای نفت نیست.
هر کسی که بخواهد بدون آزمون فریضه «رابطه نفت و دموکراسی» با روشهای علمی، نظری قطعی اعلام کند حتم دارم که بیراه رفته است. در این میان نباید شاخصهایی چون سطح سواد شهروندان، فرهنگ، سابقه شهرنشینی، میل به تحزب و مداخله در امور سیاسی را برای تحقق دموکراسی در کشورهای مختلف از یاد برد. شاید همین نظرسنجی شما تشویقی برای من باشد تا یک کار پژوهشی در این باره انجام دهم.
همشهری امارات