در این بین همه هم و غم آمریکاییها تضعیف مقاومت اسلامیلبنان به رهبری سید حسن نصرالله بوده است که جز سرفرازی و سربلندی برای لبنانیها و بلکه برای اعراب در رویارویی با اسرائیل به همراه نداشته و البته اوج نگرانی آمریکاییها و متحدان داخلی آن همین نکته بوده است.
با این همه روند دخالت آمریکاییها در لبنان و پایان صبوری احزاب مخالف در چند ماه گذشته میرفت تا این کشور را به صحنه درگیریهای داخلی بکشاند خصوصا اینکه مخالفان جریان حاکم از نافرمانیهای مدنی و تحصنها و اعتصابهای مکرر در میادین اصلی شهر طرفی نبسته بودند و جریان حاکم حاضر به شنیدن صدای به حق مخالفان نشده بود. اوج درگیریها که نهایتا به برگزاری نشست دوحه منجر شد زمانی بود که جریان حاکم در اقدامیتوطئه مانند رئیس امنیت پرواز فرودگاه بیروت را از کار برکنار کرد و تصمیم به قطع شبکه ارتباطی حزبالله لبنان گرفت که به گفته سید حسن نصرالله بخشی از سلاح مقاومت است. واکنش شدید و بلادرنگ حزبالله به این اقدامات سبب شد تا جریان حاکم پی به عمق حساسیت موضوع ببرد و برای اولین بار در 18 ماه گذشته در برابر مخالفان عقب نشینی کند.
اقدام حزبالله سبب شد تا نشست دوحه بهمنظور حل بحران داخلی این کشور تشکیل شود و نهایتا طرفین توافق کردند که میشل سلیمان فرمانده ارتش این کشور که توانسته است در همه برههها وطن پرستی خود را ثابت کند بهعنوان رئیس جمهور برگزیده شود و دولتی متشکل ازهمه گروهها که هیچ یک برتری مطلق نداشته باشند تشکیل شود. آنچه در پی میآید گفتوگویی است که همشهری با طلال سلمان سردبیر روزنامه السفیر انجام داده تا نظر او را که از کارشناسان زبده سیاسی لبنان و منطقه است، جویا شود.
- اوضاع کنونی لبنان را پس از توافق دوحه چگونه ارزیابی میکنید؟
از آنجا که لبنان کشوری طائفهای است، دارای تنوع و جامعه چند صدایی است. از اینرو برخورد با چنین جامعهای باید بسیار ظریف و حساس باشد. لبنان به هر حال از کشورهای منطقه تاثیر میگیرد و فراموش نکنید که اشغال عراق از سوی آمریکا، پیامدهایی برای لبنان داشت و جنگ 33 روزهای که اسرائیل به کشور ما تحمیل کرد و حزبالله لبنان و مقاومت اسلامی توانست از این جنگ پیروز بیرون بیاید همگی تاثیرات خاص خود را بر لبنان داشت.
پیروزی حزبالله موضوع بسیار مهمی بود چه اینکه در همه جنگهای قبلی اعراب و اسرائیل، اعراب همیشه شکست میخوردند حال آنکه مقاومت توانست اسرائیل را به زانو در آورد. در این بین جریانات همسو با آمریکا کوشش کردند دولت پیشین را که مشروعیت نداشت و کوشش میکرد مقاومت اسلامی را به زانو در آورد از طریق اعمال فشارهای بیرونی بهخصوص از طرف آمریکاییها سرپا نگه دارد و گروههای مختلف لبنانی نیز به ناچار برای حفظ یکپارچگی و وحدت به شیوههای دمکراتیک مانند تحصن در میدان مرکزی شهر و نافرمانی مدنی روی آوردند. با این همه پس از گذشت مدتی ادامه این روند امکان پذیر نبود و با اتفاقاتی که پیش از نشست دوحه افتاد لبنان میرفت که قربانی جنگهای داخلی و طائفهای شود. در واقع اگر دقیق و تیز بین باشیم اقدام حزبالله، برای لبنان خیر کثیری به همراه داشت و همین عاملی شد که نشست دوحه صورت بگیرد و نهایتا به وضعیت کنونی و توافق خوبی که میان گروهها به دست آمد، برسیم. در واقع حزبالله دست به یک عمل جراحی محدود و حساب شده و دقیق زد و لبنان را از مرگی حتمی نجات داد.
این عمل کمک کرد که نشست دوحه نتایج مثبتی بدهد. نشست دوحه از این جهت اهمیت دارد که لبنانیها اعم از همسو و مخالف به این نتیجه رسیدندکه اگر به توافق دوحه در قطر که منافع خاصی در لبنان ندارد تن ندهند، ناچار باید وارد جهنمی شوند که راه برون رفت از آن وجود ندارد. از اینرو آنها ناچار بودند به شرایطی که در توافقات دوحه مطرح شد تن دهند و این حزبالله و دیگر گروههای مخالف بودند که با واکنش خود به اقدامات جریان حاکم، شرایط را برای رسیدن به این توافق در دوحه فراهم کردند. این توافق نه تنها از حمایت گروههای مختلف در لبنان برخوردار شد بلکه حتی از حمایتهای منطقهای، عربی و بینالمللی نیز بهرمند شد و سبب شد تا میشل سلیمان در پارلمان لبنان با بیشترین حمایت نسبت به همه رؤسای جمهور قبلی مواجه شود.
و چنین موفقیتی بالتبع حمایتهای داخلی، عربی، منطقهای و حتی بینالمللی را برای او به ارمغان آورده است.
در مورد اشغال عراق توسط آمریکاییها نیز باید گفت که این یک امر شکست خورده است. آمریکاییها تلاش میکردند با تصرف عراق سلطه خودشان را در منطقه گسترش داده و تحکیم کنند اما اکنون در یک روند فرسایشی درگیر شدهاند.
- عواملی که ممکن است این توافق را بر هم بزند چیست؟
امیدواریم که همه طرفها به حساسیت اوضاع در چنین زمانی آشنا باشند و سعی نکنند این توافق را بر هم بزنند زیرا اگر این توافق به هم بخورد لبنان در شرایط بسیار بحرانی و پیچیدهای قرار خواهد گرفت.
- آیا امیدی به ثبات سیاسی طولانی مدت در لبنان هست؟
من امیدوارم، اما واقع امر این است که نمیتوان درخصوص مسائل سیاسی، خیلی قاطعانه اظهارنظر کرد و گفت که فتنهای از جایی به وجود نخواهد آمد. این موضوع به عوامل بسیاری بستگی دارد ولی اجمالاً گروههای سیاسی با این واقعیت آشنا هستند که در شرایط کنونی گزینهای جز توافق ندارند زیرا اگر غیراز این عمل کنند باید در انتظار شرایط بسیار پیچیده و وحشتناکی باشند و وارد تونل سیاهی شوند که فرار از آن امکان ندارد. از اینرو و با این فرضیات باید به ثبات سیاسی لبنان امیدوار بود.
- آیا در بیانیه دولت جدید موضوع مقاومت و حمایت از حزبالله مطرح خواهد شد؟
من اطمینان دارم که در بیانیه دولت جدید موضوع حزبالله و حمایت از مقاومت منتشر خواهد شد، اما درخصوص ساز و کار موضوع مقاومت که دولت برای دفاع ملی در پیش خواهد گرفت و نحوه و چگونگی آن نیازمند گفتوگو، مذاکره و نشستهایی هستیم. به هرحال آنچه مسلم است اینکه مقاومت توانسته برای لبنان عزت و اعتبار بیاورد و بیتردید وجود یک چنین مقاومت اسلامی در شرایطی که رژیمی مانند اسرائیل که در شرارت و غصب زمینهای دیگر کشورها نمونهای از آن را در تاریخ نمیتوان سراغ گرفت د رکنار ما حضور دارد لازم و حیاتی است و بالتبع لزوم حمایت از مقاومت در مقابل این رژیم سفاک کاملا ضروری مینماید.
- نقش ایران و عربستان پس از توافق دوحه را چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای فیصل و آقای متکی وزیران امور خارجه عربستان و ایران بعد از توافق دوحه به لبنان سفر کردند و بیتردید نقش ایران در این زمینه پررنگتر و حضورش مؤثرتر خواهد شد و این کاملا برای ما مشهود است. ایران همواره از توافق و همزیستی مسالمت آمیز میان گروهها و طوائف مختلف لبنان حمایت کرده و میکند. در این دوره نیز آقای متکی با روسای احزاب مختلف سیاسی بهطور جداگانه گفتوگو و حمایت ایران از وحدت سیاسی لبنان را اعلام و تصریح کرد که کشورهای دیگر نباید در امور داخلی لبنان دخالت کنند. اما آقای فیصل بعد از انتخاب میشل سلیمان به ریاستجمهوری، بیروت راترک کرد و حاضر نشد با روسای احزاب گفتوگو و دیدار کند.
- با وجود تلاشهای آمریکا برای سرو سامان دادن به اوضاع فلسطین به اعتقاد شما آیا اسرائیل از کرانه باختری بیرون خواهد رفت؟ و آیا به دولت خودگردان اختیاراتی را واگذار خواهد کرد؟
به هیچوجه. نباید به سیاستهای اسرائیل و آمریکا دلخوش کرد و محمود عباس و دولت خودگردان نیز از سیاستهای بوش و اسرائیل در منطقه انتقاد کردند و معتقدند که اسرائیل و آمریکا به حرفهایی که میزنند و مواضعی که اعلام میکنند، عمل نمیکنند و نباید به حرفهای اسرائیل و آمریکا امید بست. آنها باید مقاومتی که در لبنان علیه اسرائیل شکل گرفته را الگو قرار دهند و به آن اعتماد داشته باشند. اسرائیل دولتی نیست که امتیاز بدهد و تنها در برابر قدرت امتیاز میدهد. فلسطینیها هم با لابیهای سیاسی بیحاصل چیزی به دست نمیآورند. همانطور که تاکنون چیزی به دست نیاوردهاند.
- مذاکرات غیرمستقیم سوریه و اسرائیل با میانجیگریترکیه را چگونه ارزیابی میکنید و آیا اسرائیلیها حاضرند جولان را به سوریه پس بدهند؟
من به هیچ وجه به این مذاکرات خوشبین نیستم چون اسرائیلیها نشان داده اند که هیچ وقت از زمینهای اشغال شده بیرون نرفته اند و اصولا اسرائیل نه چیزی پس میدهد و نه امتیازی به اعراب و سوریها میدهد. سوریه هم آگاه است که اسرائیل چیزی را به آنها نخواهد داد. اما دلیل اینکه وارد چنین مذاکراتی شدهاند شاید این باشد که بهانه به دست کشورهای عربی و به ویژه اسرائیل ندهند که، بله، آنها خود خواهان بازپس گیری زمینهایشان نیستند. مضافا به اینکه اولمرت با توجه به اتهام فساد مالی که الان متوجه اوست و شکستی که کابینه کنونی در سال 2006 از حزبالله متحمل شده در ضعیفترین و بدترین وضعیت خود قرار دارد و چنین کابینهای نه توان بازپس دادن چیزی را دارد و نه چنین امیدی را سوریها دارند. بنابراین این اقدام بیشتر به یک مانور سیاسی از سوی اسرائیل شبیه است. نکتهای دیگر آنکه اسحاق رابین وقتی وارد مذاکره جدی با سوریها در زمان خود شد بلافاصله به قتل رسید و مورد تصفیه فیزیکی قرار گرفت و به واقع اگر اسرائیلیها علاقهمند بازپس دادن چیزی هم باشند نیاز به طرح جدیدی وجود ندارد چرا که از قبل این طرح آماده شده است.
دولت آمریکا نیز در مدت باقیمانده از حیات خود میکوشد با توسل به روشهای جنونآمیز اقداماتی را انجام دهد و حتی بوش به منطقه سفر میکند و کوشش میکند با انجام ملاقاتهای مشترک میان اولمرت و عباس به دولت خودگردان امید بدهد که حتی در این کار هم موفق نبوده است. لذا بهنظر میرسد که در نهایت تنها این اقدام یک بازی سیاسی باشد و نه سوریها به این گفتوگوها امید دارند و نه اسرائیلیها در اقدام خودشان جدی هستند. ضمن آنکه دولت کنونی آمریکا در شرایطی نیست که وارد این بازی سیاسی شود و تنها تلاش میکند تا وجهه خود را در میان کشورهای عربیترمیم کند و آن را مثبت جلوه دهد.
- آیا تهدیدات آمریکا علیه ایران جدی است و اصولا این تهدیدات را چگونه ارزیابی میکند؟
دولت بوش دولتی بیتدبیر است که حتی در ماههای باقی مانده نیز به کارهای جنونآمیز دست میزند. اما باید گفت که ایران کشوری بزرگ، مقتدر و توانمند است و طبعاً جنگ با ایران در واقع قرار گرفتن در باتلاقی است که هیچ مفری برای آمریکاییها از آن متصور نیست. بنابراین طرح این موضوع که هر از چندی مطرح میشود بیشتر یک گاف سیاسی است تا یک اقدام جدی و سیاست تدبیر شده و دولت جمهوری اسلامی ایران از آنجا که دارای ساختار مقتدر و منسجمی است به خوبی این تهدیدات را هدایت میکند و جدی نمیگیرد. بلکه آنها را در چارچوب کاستن از فشارهای مختلف آمریکاییها بر خود ارزیابی میکند.
- الان که با شما گفتوگو میکنم نزدیک به سالروز رحلت امام خمینی (ره) است. شما بهعنوان اولین کسی که در پاریس به دیدن امام رفتید و با امام مصاحبه کردید شخصیت ایشان را چگونه توصیف میکنید؟
به اعتقاد من امام شخصیتی ارزشمند و عظیم هستند که توانستند میان دین و دولت همزیستی به وجود بیاورند چرا که تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، دین موضوعی خارج از محافل سیاسی، اجتماعی و فکری و با تحولات روز بیگانه بود. ایشان توانستند یک همزیستی و آشتی میان دین و سیاست بهوجود بیاورند و با شخصیت کاریزماتیک خود ایرانی که تا پیش از امام هیچگونه همسویی با کشورهای منطقه نداشت را به دامن کشورهای منطقه بازگردانند. این فرصت ارزشمندی بود برای کشورها و حکومتهای منطقه تا از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی و ساختار حکومتی که پس از 30 سال در ایران شکل گرفته بهرهبرداری نماید.