گفتوگوی ما با این خواننده ارکستر ملی در یک آموزشگاه موسیقی و با حضور حمید پناهی نوازنده پیانو و معلم آواز پاپ انجام شد.
وطن دوست با خوشرویی ما را پذیرفت و حتی برخلاف عدهای از خوانندگان، برایمان آواز خواند و اجازه داد صدایش را ضبط کنیم. مدتها بود که میخواستیم با او گفتوگو کنیم.
انتشار آلبوم «دریادلان» بهانه خوبی برای گفتوگو بود.
- عده کمی هستند که آواز کلاسیک کار میکنند. چه شد که فعالیت در این حوزه را بهعنوان حرفه خود انتخاب کردید؟
بعد از اینکه در تبریز دیپلم گرفتم به تهران آمدم و در شرکت مینیماینر مشغول به کار شدم و سرپرست کارگران بودم. دردوران دبیرستان برای دوستانم گاه آواز میخواندم و در شرکت هم همین طور. اما دانش موسیقی نداشتم و هیچ تعلیمی ندیده بودم. در تهران با منوچهر بیگلری که نوازنده ترومپت بود آشنا شدم و ایشان به من گفت که تالار رودکی خواننده استخدام میکند و بد نیست که تو هم امتحان بدهی تا استخدام شوی. آن زمان معلمان آواز از ایتالیا و آلمان حضور داشتند و امتحان میگرفتند.
وقتی در امتحان صدا قبول شدم، گفتند که شما صدایت برای آواز کلاسیک مناسب است و باید دورههایی را با معلمان آواز ایتالیایی و آلمانی بگذرانی و تعلیم ببینی. من علاوه بر گذراندن دوره مربوط به سلفژ( علم سرایش نتها) سه سال با یک معلم ایتالیایی تکنیکهای آواز کلاسیک را آموختم و بعد روی صحنه رفتم و به استخدام اپرای تهران درآمدم. آن زمان حدود سال 1347 و 1348 بود که همراه با 12 نفر دیگر در اپرای تهران تمریناتمان را شروع کردیم.
- در تبریز تعلیم موسیقی ندیده بودید؟
خیر. اولین بار در تهران آموزش آواز را با معلمان ایتالیایی آغاز کردم.
- آموزش از یک استاد ایتالیایی سخت نبود؟
چرا. اما خیلی به آواز علاقه داشتم و مهمتر اینکه تصمیم گرفته بودم به شکل حرفهای آواز کلاسیک را بیاموزم.
- فکر میکنید چرا تعداد طرفداران آواز کلاسیک کم است؟
عده خاصی طرفدار اپرا و آواز کلاسیک هستند. حتی پیش از انقلاب هم تعداد کسانی که به آموزش این سبک آواز میپرداختند بسیار کم بود. الان هم اغلب جوانها به آواز پاپ روی میآورند.
- شما علاوه بر آواز کلاسیک در کنسرت هایتان قطعات محلی هم اجرا میکنید. اجرای این دو سبک چه تفاوتهایی با هم دارد؟
ما به این قطعات محلی میگوییم و حتی گاه اجرای آنها بهنظر آسان میآید. در حالی که این قطعات در دنیا با عنوان ناپلیتن شناخته میشوند و اجرایشان نیز بسیار حرفهای و اصولی است.
- چطور بین این دو ارتباط برقرار کردید؟
بارها در کنسرتها هم آواز کلاسیک خواندهام وهم آوازهای محلی ایرانی. حتی تصنیفهای آشنای ایرانی را نیز اجرا کردهام. در واقع سعی کردهام از تکنیک آوازخوانی به سبک کلاسیک در خواندن آوازهای محلی استفاده کنم. بهطور مثال آوازهای آذربایجانی که بر مبنای موسیقی کلاسیک ساخته شدهاند را با کمک تکنیکهای آواز کلاسیک میخوانم.
به نکته خوبی اشاره کردید. این که میتوان آوازهای محلی را هم با تکنیک و اصول درست آواز کلاسیک اجرا کرد که در کنسرتهای شما گاه تلفیق خوبی شده.
البته باید بگویم که عدهای تعصب دارند و نمیخواهند آوازهای محلی به شکل بهتری اجرا شوند و صدای خوب به گوش مخاطب برسد. جالب است که حتی برای کنسرتی در تبریز به من گفتند که فقط باید آذربایجانی بخوانی. گفتم مگر شما در ایران زندگی نمیکنید و مگر زبان فارسی را متوجه نمیشوید؟ در آن کنسرت هم آواز کلاسیک خواندم و هم چند قطعه محلی و تصنیف ایرانی اجرا کردم که با استقبال مردم هم روبهرو شد.
- به غیراز آواز به نواختن ساز هم علاقه دارید؟
تا آنجا که به تدریس آواز مربوط باشد، مینوازم. در حقیقت معلم آواز برای تدریس به هنرجویان گاه لازم است که با نواختن یک ساز آشنا باشد. من هم برای تدریس از پیانو کمک میگیرم. البته پیانیست نیستم.
- اگر کسی بخواهد مانند شما با آواز کلاسیک آشنا باشد و از طرفی هم بتواند آوازها ی محلی را با همان سبک کلاسیک اجرا کند، به یادگیری موسیقی سنتی ایران و ردیف خوانی هم نیاز دارد؟
خیر. البته اگر قرار باشد موسیقی پاپ بخواند باید موسیقی سنتی را هم بشناسد چون موسیقی پاپ متاثر از موسیقی سنتی جامعه است. اما موسیقی کلاسیک این مشخصات را ندارد و موسیقی فولکلور هم به نوعی موسیقی سنتی یک گروه اقلیت در منطقهای خاص است. از سوی دیگر ویژگی آواز سنتی و وجود فواصل ربع پردهای در این نوع موسیقی باعث شده که خواننده کلاسیک نتواند به راحتی آن را اجرا کند چون صدای او بهاصطلاح خراب میشود. البته در مجموع همه ما موسیقی سنتی را میشنویم و با آن آشنایی داریم.
- دوست ندارید یک گروه کر مستقل داشته باشید؟
چرا. اما تامین بودجه و پرداخت حقوق به اعضای گروه کر سخت است.
- احساس نمیکنید که ممکن است به تدریج این سبک آواز از بین برود؟
آواز کلاسیک و در مجموع موسیقی کلاسیک در همه جهان یک سبک جدی است که مخاطبان آن هم نسبت به سایر سبکهای موسیقی کمتر است. چون آدمها در شرایط عادی تمایلی به جدی بودن ندارند. در حالی که کسی منکر این نیست که موسیقی کلاسیک و علمی بر مبنای یک اندیشه هدفدار ساخته میشود. اما موسیقی پاپ سبکی است که در آن آدمها میتوانند جواب سؤالات روزمره خود را در آن پیدا کنند. در حقیقت موسیقی کلاسیک در هیچ کجای دنیا مقبولیت عام را ندارد اما قابل احترام است. ضمن اینکه بهنظر من در مجموع موسیقی بسیار مقدس است و باید به آن احترام گذاشت.
هر چند که در ایران موسیقی چندان جدی گرفته نمیشود و هر کس به راحتی خواننده میشود و صداوسیما هم از او حمایت میکند. در حال حاضر یکی از مهمترین مشکلات آواز ایران همین خوانندگان آموزش ندیده است. البته گاه نوازندگان و هنرمندان سایر رشتهها وارد عرصه خوانندگی میشوند که بهنظر من آن هم اشتباه است چون حمایت از این خوانندگان و پخش آثارشان از رسانهها، خوانندگی و اجرای آواز را کار سطحی و آسان نشان میدهد. از سوی دیگر حتی کسانی که نامشان برای مردم آشناست و خوانندگان حرفهای محسوب میشوند هم در اجرای برخی قطعات اشتباه میکنند.
متأسفانه نمیتوان به نام آنها اشاره کرد فقط میتوانم بگویم که بعد از سالها فعالیت در زمینه آواز کلاسیک و آوازهای محلی، میدانم که برخی قطعات زیبای محلی توسط عدهای از خوانندگان و آهنگسازان معروف ایران، اشتباه اجرا میشوند. این سهلانگاریها به موسیقی ما لطمه میزند و ارزش آن را زیر سؤال میبرد.
- چه پیشنهادهایی برای بهتر شدن این وضعیت دارید؟
تا زمانی که مسئولان موسیقی و مدیران ارشد این حوزه اهل موسیقی نباشند چنین اشتباهاتی رخ میدهد. هر چند عدهای از آنها مشاورانی دارند که با موسیقی آشنا هستند اما گاه حسن نیت و سوء نیت به یک یا چند خواننده و آهنگساز همان تاثیر منفی را بر موسیقی میگذارد.
در حالی که شاید اگر مدیر مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا صداوسیما از میان اهالی موسیقی انتخاب شوند میتوان تا حدودی وضعیت موسیقی کشور را تغییر داد. موسیقی کلاسیک نیازمند حمایت دولتی است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بخشی از بودجه موسیقی خود را به موسقی کلاسیک اختصاص دهد تا هنرمندان این رشته را به ادامه کار امیدوار کند.
- لطفا درباره آلبوم آخرتان کمی توضیح دهید؟
این آواز درباره خلیج فارس است که آقای بابک شهرکی آهنگسازی آن را بهعهده داشته است. بهدلیل تغییرات زیاد ملودیک کار سختی بود. ریتم این کار، گاه حالت مارش داشت و گاه حالت چهارگاه میگرفت.