همشهری آنلاین - ساجده سلیمی: ماجرای بستری شدن استاد محمدرضا شجریان، خسرو آواز ایران، هر ماه یا هر چند ماه یکبار علاقهمندان به او را نگران میکند. آخرین بار، چنین خبری را صفحه اینستاگرام بیمارستان جم روز ۲۵ مرداد ۹۹ منتشر کرد؛ «استاد شجریان به دلیل افت سطح هوشیاری، افت فشار خون و شوک سپتیک در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شده و تحت مراقبتهای پزشکی است.» این اطلاعیه و شنیدن نام شوک سپتیک بسیاری را نگران حال استاد کرد و به سرعت در صفحات مجازی با درخواست دعا برای حال او به اشتراک گذاشته شد. اما مدتی بعد و در سوم شهریور حسن عباسی پزشک معالج شجریان از مرخص شدن استاد و پیگیری ادامه درمان در خانه خبر داد.
همایون شجریان در جمع هواداران استاد شجریان در یکی از شبهایی که استاد در بیمارستان بستری شد و گفته شد حال وخیمی دارد
استاد محمدرضا شجریان از بیمارستان مرخص شد
اما این بار اولی نبود که محمدرضا شجریان در بیمارستان جم بستری می شد. در سال های اخیر، پس از آن پیام نوروزی سال ۹۵ که شجریان از ابتلا به سرطان کلیه خبر داد و مدتی در آمریکا درمان خود را پیگیری کرد و ۶ ماه بعد به ایران بازگشت، چندبار دیگر در بیمارستان جم بستری شد. بستری شدن شجریان در بیمارستان جم، برای بسیاری یادآور ماجرای عباس کیارستمی است؛ یکی از مهمترین و جنجالیترین پروندههای مشترک حوزه پزشکی و فرهنگی، ماجرای عباس کیارستمی کارگردان بینالمللی و صاحب سبک سینمای ایران بود که بیماری او در اسفند ۹۴ و فروردین ۹۵ و سپس مرگش، پروندههای قصور پزشکی را به یکی از جنجالهای ملی در ایران در میانه دهه ۹۰ بدل کرد.
داخلی/ بیمارستان جم/ صبح
بامداد ۷ فروردین سال ۹۵ خبری ابتدا اهالی هنر را شوکه کرد و سپس مردمی که در تعطیلات نوروزی بسر میبردند؛ عباس کیارستمی به دلیل آنچه «یکسری مشکلات گوارشی» خوانده شد، در بیمارستان جم بستری شده بود. با وجود نگرانی از این خبر، اما هیچکس در آن زمان باور نمی کرد که این مشکلات گوارشی سه ماه دیگر جان کیارستمی را بگیرد.
کیارستمی برای بار اول پیش از نوروز ۹۵ جراحی شده بود و روز ۱۲ فروردین به دلیل خونریزی مورد دومین جراحی قرار گرفت. در تاریخ ۱۴ فروردین عباس زارعنژاد، رییس پیشین مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت بهداشت اعلام کرد که آنچه کیارستمی بخاطر آن بستری شده سرطان دستگاه گوارش است و گفته شد حال او از سوی بالاترین مقام این وزارتخانه پیگیری می شود. این در حالی است که تا پیش از آن وجود سرطان تکذیب و از بیماری کیارستمی به عنوان مشکل روده یاد می شد.
با مطرح شدن این موضوع، موج نگرانی ها درباره او افزایش پیدا کرد. پس از آن دو عمل دیگر را نیز از سر گذراند، یکی برای برداشتن کیسه صفرا و آخرین عمل به دلیل عفونتِ پیشرفته بود. در ادامه، روند درمان وی رو به پیشرفت، گزارش شد و در طول درمان، بنا به تشخیص تیم معالج برای کنترل شرایط بیماری، عباس کیارستمی در خواب مصنوعی به سر میبرد. کیارستمی پس از گذراندن دوره نقاهت در تهران برای ادامه درمان، راهی فرانسه شد اما پس از چند روز به علت لخته شدن خون، سکته مغزی کرد و در پاریس درگذشت.
بعد از درگذشت عباس کیارستمی، بحث خطا و قصور پزشکی و تاثیر آن در مرگ این کارگردان شناخته شده تا مدتها در صدر اخبار بود. کمپین پیگری پرونده پزشکی او توسط گروهی از سینماگران و علاقهمندان به کیارستمی راهاندازی شد. از سوی وزیر بهداشت، دستور پیگیری پرونده داده شد و هیات انتظامی سازمان نظام پزشکی، مسئولیت رسیدگی به پرونده را به عهده گرفت و پس از چند ماه بررسی، قصور پزشکی در برخی فرآیندهای درمانی اثبات شد.
اگر بخواهند پرونده پزشکی عباس کیارستمی ارائه میشود
پس از آن خانواده کیارستمی شکایت را به دادگاه کیفری بردند. آنها بر این باور بودند که دکتر احمد میر فرزند دکتر محمدعلی میر در جراحی اشتباه کرده و پس از مطرح شدن آن از سوی خانواده کیارستمی آن را نپذیرفته است. در نهایت دوسال پس از درگذشت عباس کیارستمی، حکمی برای دکتر احمد میر صادر شد که ادعای قصور پزشکی را ثابت کرد. بر اساس حکم نظام پزشکی، برای دکتر احمد میر تا سه سال گواهی عدم سوء پیشینه صادر نمی شود و به همین علت نمی تواند مسئولیت هایی مانند بخش فنی مراکز درمانی را برعهده بگیرد و یا موسس مرکز درمانی باشد.
کات/ دوباره میگیریم!
با مرور پروسه درمان دو چهره مهم فرهنگ و هنر ایران یعنی شجریان و کیارستمی، شاید شما هم به این موضوع توجه کرده باشید که فصل مشترک درمان هردوی آنها بیمارستان جم است، بیمارستانی که نه تنها محل رجوع این دو شخصیت فرهنگی، بلکه بر اساس تحقیقات همشهریآنلاین اولین گزینه برای بسیاری از اهالی فرهنگ، هنر و ادب ایران است. آیا این موضوع اتفاقی است؟ و اگر نیست، چرا بسیاری از چهرههای فرهنگی، هنری و ادبی ایران حتی پس از مرگ جنجالی عباس کیارستمی، درمان خود را در این بیمارستان بستری پی میگیرند؟ هرچند بیمارستانهای آتیه، کسری، دی، شهدای تجریش و چند بیمارستان خصوصی و دولتی دیگر هم در سالهای گذشته به سبب حضور چهرههای فرهنگی، اجتماعی و ورزشی، سرزبانها افتادهاند.
اما بررسیهای همشهریآنلاین نشان میدهد علاوه بر زندهیاد کیارستمی و استاد شجریان، شخصیت های ادبی و هنری چون سیمین بهبهانی، فریدون آدمیت، ایرج افشار، فریدون مشیری، خجسته کیا، داریوش شایگان، معینی کرمانشاهی، شیون فومنی و ... کسانی بوده اند که پروسه درمان خود را در این بیمارستان سپری کرده اند. نخستین اطلاعات میگوید ظاهرا هرکدام از این چهره ها با پزشکی از پزشکان بیمارستان جم در ارتباط بوده اند و به همین دلیل پروسه درمان خود را آنجا طی کرده اند.
نوستالژی ساخت فیلمی که منجر به یک «پایان تلخ» شد
احتمالا بهمن کیارستمی پسر عباس کیارستمی و کسی که از ابتدا در روند درمان پدرش حضور داشت درباره دلیل یا دلایل علاقه آقای کارگردان به بیمارستان جم، چیزهایی بداند. او دراینباره به همشهریآنلاین گفت: «دلایل پدرم بیشتر شخصی بود. نمی دانم دقیقا ربطی به دیگر چهره های فرهنگی دارد یا خیر، پدر آشنایی در آن بیمارستان داشت به اسم دکتر لطفی، و زمانهای زیاد به آنجا می رفت و بیشتر هم برای دیدن دکتر لطفی.»
اگر بخواهند پرونده پزشکی عباس کیارستمی ارائه میشود
با این حال همه ماجرا این نیست: «اما دلایل دیگری هم بود که به نظرم جالب بود. این موضوع را می دانم چون همان اوایل که می خواست آنجا بستری شود و ما مخالفت می کردیم، ایشان اصرار داشت که در آنجا بستری شود و به نظر من دلیلش غیرمنطقی بود. دلیل پدرم این بود که کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان در آن خیابان بود. از طرفی اوایل دهه شصت پدرم فیلمی ساخته بود به اسم «همشهری» که در آن خیابان فیلمبرداری کرده بود. گویا بر همین اساس در آن خیابان احساس غربت نمی کرد. پروسه درمان پدرم در بیمارستان آراد شروع شد و وقتی آقای امید روحانی از او خواست که به بیمارستان جم برود و عملش را آنجا انجام دهد پذیرفت، ما تحقیق کردیم و گفتند آنجا بیمارستانی است که جراحانش خوبند اما پست آف آن و به اصطلاح مراقبت های بعد از عملش خوب نیست. ما این را به پدرم گفتیم و معتقد بودیم بیمارستان آراد به نظر بهتر است اما خود او اصرار داشت در آن بیمارستان باشد و گفت آنجا راحت ترم چون آن خیابان را می شناسم. و به این دلایل آنجا را انتخاب کرد. کانون محل کار سابق پدر بود، همان اوایلی که آنجا بستری شده بود و هنوز حالش خیلی بد نبود آنطرف خیابان را از پنجره نگاه می کرد و می گفت آنجا محل کار من بود. جایی که الان کانون زبان شده، زمانی بخش سینمایی کانون پرورش فکری بوده است.»
اما یک سوال؛ «به نظر بهمن کیارستمی چرا اهالی فرهنگ و هنر علاقه دارند در بیمارستان جم بستری شوند؟» فرزند کارگردان فقید سینمای ایران میگوید: «تا جایی که من میدانم به دلیل آشنایی با پزشکان است. مثلا دکتر لطفی پزشک تعداد زیادی از اهل فرهنگ و هنر است. مثلا می دانم آقای شجریان از قدیم با دکتر عباسی که الان سخنگوی بیمارستان جم است دوستی دیرینه دارد. یا دکتر امید روحانی که علاقه مند به هنر است.»
دکتر حسن عباسی همان پزشکی است که در اوایل جنجالهای مرگ عباس کیارستمی، چند عکس از او که به تندی به داریوش مهرجویی و انتقادات تند او به جامعه پزشکی تاخته بود، بلوای تازهای بهپا کرد و پزشکان و هنرمندان را به مقابله بیشتر با هم کشاند. هرچند که بعدها تصویری از همنشینی استاد شجریان با دکتر عباسی منتشر شد. دکتر عباسی همانموقع در گفتوگویی از روابط حسنه با کیارستمی حرف زده بود: «من از سالیان قبل با مرحوم کیارستمی آشنا بودم و گاهی هم مسائلی را که در زمینه ارتوپدی داشتند با من مطرح میکردند و حتی آثارشان را به من هدیه داده بودند؛ به طوری که من ارادت زیادی به آقای کیارستمی داشتم.»
اما شنیده بودم که پرسنل بیمارستان جم هم تا حدود زیادی اهالی فرهنگ و هنر را می شناسند و در برخوردهایشان این موضوع پیداست، اما تجربه بهمن کیارستمی از این موضوع متفاوت است: «شاید اینجور باشد، اما زمانی که ما آنجا بودیم تعطیلات نوروز بود و هیچ کدام ازاین دکترهای فرهنگدوست نبودند و وضعیت ما هیچ شباهتی به پروسه ای که الان آقای شجریان طی می کند نداشت.»
حسن هاشمی، وزیر پیشین بهداشت در کنار عباس کیارستمی در نوروز ۹۵
وقتی از او درباره تفاوت پروسه درمان پدرش و استاد شجریان می پرسم که به دو مطلبی که در همین باره و در مقایسه با هم در کانال تلگرامیاش نوشته است اشاره میکند. آنچه می خوانید متن کامل نوشته بهمن کیارستمی است که از نظر مقایسه جریان درمان عباس کیارستمی و استاد شجریان جالب توجه است:
«شجریان رو فقط یکبار دیدم، سال ۸۸ که مستندی دربارهی خیام میساختیم و با او مصاحبه کردیم. همایون رو هم چندبار بیشتر ندیدم و اونقدر باهاش ندار نیستم که ازش بپرسم چرا باباش رو برده بیمارستان جم. اما دکتر مهرداد بهلولی، پزشک معالج استاد شجریان در بیمارستان جم رو در چند هفتهای که پدرم اونجا بستری بود بارها دیدم؛ اساسا پزشکها عادت ندارن خودش رو به بیمار یا همراهش معرفی کنن و برای همین اسمش رو دیرتر فهمیدیم ولی ظاهرش با بقیه متمایز بود، خوشتیپ بود و کلاه جراحی طرحدار یا باندانا به سرش میبست و بین ما ساکنین راهپلهی بیمارستان جم به دکتر باندانا مشهور بود.
در تعطیلات نوروز ۹۵ وقتی کیارستمی در جم بستری بود و احمد میر، پزشک معالج او در تعطیلات بود و مسئولیت تیم پزشکی بر عهدهی دکتر ناصریِ جوان بود، دکتر مهرداد بهلولی پزشک سایه بود. یعنی به طور مرتب ابوی ما رو ویزیت میکرد و کاملا در جریان روند درمان بود اما طبعا چون "پزشک معالج" نبود کلمهای در شرح احوال بیمار نمیگفت. هفتهی دوم فروردین که شرایط بحرانی شد و قرار شد در غیاب دکتر میر جراحی سوم انجام بشه، دکتر بهلولی یکی از جراحها بود. جراحی بعد از نزدیک چهار ساعت بالاخره تموم شد و وقتی جراحان خسته و کوفته از اتاق عمل اومدن بیرون، دکتر ناصری که یک لیوان استیل حاوی یک کیسهی صفرای سیاه دستش بود پیروزمندانه گفت مشکل همین بود، صفرا عفونی شده بود و خدا رو شکر با تشخیص بههنگام از بدن بیمار خارج شد و همه چیز درست شد و از این حرفها... بعدا فهمیدیم در همون عمل جراحی، خطای دکتر میر یعنی پارگی لولهی حالب در عمل دوم تشخیص داده شده و ترمیم هم انجام شده اما تیم پزشکی که میدونه بدن آدمیزاد جعبهی سیاه نداره که اسرار مگوی نقصهای فنی و خطاهای انسانی رو هویدا کنه تصمیم گرفت حرفی دراینباره نزنه. دکتر ناصری جوان ولی هنوز ناشیتر و شاید صادقتر از اون بود که بتونه راحت لولهی حالب رو زیر کیسهی صفرا پنهان کنه و وقتی صفرا رو توی لیوان استیل پیچ و تاب میداد معلوم بود یهچیزی هست که نمیگه. من هم ملتمسانه به دکتر بهلولی خیره شده بودم که ای حاذقِ خوشتیپ، ای پزشک سایه، اگه وضع خرابه تو بگو. اما طبق معمول دکتر بهلولی درحال شمردن موزاییکهای کف راهروی بیمارستان بود و لام تا کام حرف نمیزد.
دیشب اگر من هم جای همایون بودم و میدیدم دکتر خوشتیپِ بابام نصفشب میاد دم در بیمارستان کنارم میایسته و به همه توضیح میده، در راهروی بیمارستان با خبرگزاریها مصاحبه میکنه و فقط دربارهی اسرار پزشکی حرف نمیزنه، جواب تلفنش رو میده و متخصص بیهوشی رو که فقط میشه روی پیامگیرش پیغام گذاشت مسئول اطلاعرسانی نکرده، بابام رو با خیال راحت تا آخر توی بیمارستان جم نگه میداشتم. شاید الان دیگه بیمارستان جم جای بدی نباشه.»
ارتباط خوب کیارستمی و شجریان با پزشکان جم
اما این همه ماجرا نیست. اسماعیل رمضانی، روزنامهنگار، مدیر کل سابق روابط عمومی جمعیت هلال احمر و رئیس پیشین روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی روایت دیگری از این اقبال به بیمارستان جم دارد. رمضانی در دورهای در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی حضور داشت که علی اصغر پیوندی، رییس این دانشگاه بود و همان زمان هم اوج دعواهای نظام پزشکی و خانواده کیارستمی برسر قصور پزشکی بود. بیمارستان جم یکی از بیمارستان تحت پوشش نظارت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است.
رمضانی تحقیقات مفصلی درباره پروسه درمان کیارستمی و پرونده پزشکی او انجام داده که قرار است نتیجه آن را در کتابی منتشر کند. او اما درباره دلیل علاقه کیارستمی و تعدادی دیگر از اهالی فرهنگ به بیمارستان جم به همشهریآنلاین میگوید: «بیمارستان جم از جمله بیمارستان های درجه یک خصوصی با امکانات مناسب درمانی و پزشکی است. اتاق های وی آی پی مناسبی دارد و علی القاعده کسانی که توانایی مالی بالایی دارند از این بیمارستان استفاده می کنند. ماجرای مرگ عباس کیارستمی و ارتباط آن با این بیمارستان موضوعی پیچیده است که نمی تواند قابلیت ها و ظرفیت های این بیمارستان و کادر درمانی آن را به کل زیر سوال ببرد.»
استاد شجریان در کنار دکتر حسن عباسی
به گفته رمضانی «در بیمارستان جم برخی پزشکان ارتباط خوبی با اهالی هنر دارند. امید روحانی که سابقه بازیگری زیادی در سینما و تلویزیون دارد هم پزشک بیهوشی همین بیمارستان بوده. گویا عباس کیارستمی به سفارش و توصیه او برای عمل جراحی به این بیمارستان رفته بود. بعلاوه دکتر حسن عباسی به عنوان متخصص ارتوپدی یکی از پزشکان حاذق همین بیمارستان است که بسیاری از اهالی هنر مشکلات درمانی شان را پیش او حل کرده اند از جمله همان عباس کیارستمی در سال های قبل از بیماری و بستری شدن در بیمارستان جم برای درمان مفاصل چندین بار به او مراجعه کرده است. حسن عباسی بیش از ۲۵ سال است که ارتباط نزدیکی با محمدرضا شجریان دارد و از جمله ارادتمندان اوست و به نوعی پزشک خانوادگی استاد محسوب می شود. حضور شجریان در بیمارستان جم هم حتما به او مرتبط است.»
پزشکی که اشعار سیمین بهبهانی را حفظ بود!
به اول داستان برگردیم؛ غیر از کیارستمی و شجریان، کدامیک از اهالی فرهنگ به جم رفتهاند؟ از جمله سیمین بهبهانی. یکی از منابع مورد وثوق در این زمینه احتمالا علی دهباشی سردبیر مجله بخارا ست. او در جریان جزئیات زندگی بسیاری از شخصیت های فرهنگی و هنری ایران قرار دارند. وقتی موضوع را با دهباشی در میان می گذارم و از او می پرسم که «آیا درست است که اهالی فرهنگ به صورت خاص علاقه مند به بستری شدن در این بیمارستان هستند» صراحتا تایید می کند و می گوید: «بله من خودم هم به این بیمارستان می روم»
دلیل را می پرسم، میگوید: «اولین بار دکتر زرینکوب من را که به دلیل آنکه دچار آریتمی قلبی شده بودم و به پزشکان متعدد رجوع میکردم، به دکتر اردشیر نهاوندی در بیمارستان قلب معرفی کرد و بیمار ایشان شدم. در سال های بحرانی بیماری آسمم که خیلی من را آزار میداد در همان بیمارستان بیمار دکتر رهبری و دکتر حسن امینی شدم. این آشنایی بعدا در منزل آقای ایرج افشار با فرزندان دکتر یوسف میر، دکتر علی محمد و محمدعلی میر ادامه پیدا کرد. از جراحان حاذق بیمارستان جم و از خوانندگان مجله کلک و بعد بخارا بودند. در سال های بعد با دکتر جمشید لطفی که متخصص اعصاب و پزشک سیمین بهبهانی بود نیز مراجعه کردم. دکتر فریدون آدمیت را نیز نزد ایشان می بردم که کتابخانه بزرگی در مطبش داشت.»
البته فریدون آدمیت در روند درمان بیماری خود که گفته شده در انگلیس مبتلا شده بود، در بیمارستان تهران کلینیک بستری بود و همانجا درگذشت.
اما دهباشی درباره یکی از پزشکان بیمارستان جم می گوید: «یکبار که با خانم بهبهانی پیش ایشان (دکتر جمشید لطفی) رفتیم شروع کرد و اشعار خانم بهبهانی را از حفظ خواند. دیدم که پزشکی ادیب است و بعد که بیشتر با ایشان آشنا شدم و به کتابخانه او راه پیدا کردم، دیدم کتاب های بسیار منظم و انتخاب شده ای دارد. مثلا چاپ های مختلف کتاب های احمد شاملو و نشریات مختلف را داشت. یک وجه مشترکی هم که با من داشت این بود که جغدباز بود! مثل من علاقه مند به جغد بود و کلکسیون جغد داشت. البته کلکسیون ایشان بسیار گسترده تر و متنوع تر از من بود.»
از او درباره نحوه برخورد پرسنل این بیمارستان با اهالی قلم می پرسم: «در سال های بعد هرکدام از دوستان اهل قلم بیمار می شدند به این بیمارستان می رفتند. من فضای فرهنگی در آنجا دیدم. در این بیمارستان احساس غریبگی نمیکردی و پرستاران و پزشکان برای اهل قلم و هنرمندان احترام قائل بودند. دکتر محمدرضا عاطفی هم که جراح مهمی است، اخیرا کتاب خاطراتش را هم چاپ کرده و در خانه هنرمندان رونمایی شد. بنابراین پزشکان آن بیمارستان رابطه خوبی با اهل قلم دارند.»
سکانس آخر/ از واروژان تا سعید روستایی
دکتر مهرداد بهلولی جراح عمومی و از پزشکان استاد شجریان، حلقه آخر این پازل است از او درباره تجربه هایش از حضور شخصیت های معروف در این بیمارستان پرسیدم و اینکه چرا آنها ترجیح می دهند در بیمارستان جم بستری شوند، دکتر بهلولی به همشهریآنلاین میگوید: «این موضوع فاکتورهای متعدد دارد و فقط یک دلیل را نمی توانیم در این امر دخیل بدانیم؛ اول اینکه بیمارستان جم یکی از اولین بیمارستان های خصوصی کشور است. اکثر بیمارستان هایی که همزمان با بیمارستان جم افتتاح شدند، الان یا بسته شده اند و یا ورشکسته اند و یا در حال بسته شدن هستند. اما بیمارستان جم در این مدت نه تنها بسته نشده بلکه روز به روز اقبال عمومی به آن بیشتر شده است. این به دلیل طرز تفکر و کیفیت کاری است که بنیان گذاران این بیمارستان از روز اول بر آن تاکید داشتند. ۵۲سال تجربه در این بیمارستان حضور دارد و این سبب شکل گیری یک ارتباط مستحکم بین پرسنل این بیمارستان با جامعه فرهنگی و هنری ما و همین طور ورزشی و علمی و سیاسی شده است»
شنیدن حضور یک نام در جمع بیماران قدیمی بیمارستان جم، شاید قابل تامل باشد؛ واروژان. دکتر بهلولی دراینباره میگوید: «به عنوان مثال آقای واروژان آهنگساز معروف ایرانی از اولین بیماران بیمارستان جم بود. در این مدت شاید بیشتر از همه درباره آقای شجریان و آقای کیارستمی و بستری شدنشان در این بیمارستان صحبت شد اما ما هرروز از این قشر مراجعان فراوانی داریم. همین امروز سه نفر از بزرگترین ورزشکاران کشور یعنی آقای حامد حدادی، فرشاد پیوس و وحید شمسایی به بیمارستان جم آمده بودند. مهران مدیری هم از مراجعان همیشگی ماست. به این نکته توجه کنید که هرکسی می تواند ارتباطاتی با این چهره ها داشته باشد اما وقتی کیفیت کاری مناسب به آنها عرضه نکنید ممکن است دوستی شان را با شما ادامه دهند اما دیگر خود و خانوادشان را به شما نسپارند، پس هم تجربه و روابط اجتماعی که پزشکان بنیانگذار ما داشتند و پزشکان فعلی ادامه می دهند و تجربه ۵۲ساله و به روز بودن کادر درمانی، در این اقبال موثر بوده است.»
به پاراگرافهای بالا رجوع کنید؛ نام چند پزشک بیشتر از همه تکرار شده است؛ دکتر لطفی، پدر و پسران و نوه از خانواده میر، دکتر امینی، دکتر روحانی و عاطفی. از دکتر بهلولی درباره این پزشکان می پرسم و اینکه «دلیل ارتباط خوب آنها با اهالی هنر چه بود؟» پاسخ میدهد: «دکتر جمشید لطفی یکی از مهمترین پزشکان مغز و اعصاب دنیاست، اکنون رئیس یکی از مراکز برترمغز و اعصاب دنیا در آمریکاست. او یکی از بزرگترین محققان هنری نیز هست و با اینکه در آمریکاست رابطه خود را با اهالی فرهنگ و هنر حفظ کرده است. او از موسسان انجمن ام اس ایران و بنیانگذار بسیاری از ابداعات در حوزه مغز و اعصاب ایران بوده است. دکتر حسن امینی خود زمانی عضو ارکستر فیلارمونیک ایران بود و از بنیانگذاران این رشته، از پزشکان بیمارستان جم بود. دکتر محمدرضا عاطفی رابطه خیلی خوبی با چهره های فرهنگی دارد و حدود ۱۰ روز پیش از کتابی که به تازگی منتشر کرده با نام «چرا پزشک شدم» و خاطرات اوست رونمایی کرد. همینطور آقای دکتر امید رضایی که هم نویسنده و هم هنرمند هستند. یکی از چهره های مهم هنری که فراموش کردم از او یاد کنم و ارتباط خوبی با بیمارستان جم دارد استاد داود گنجهای نوازنده کمانچه کشورمان است، کسی که بدون مشورت با ما یک آسپرین هم نمیخورد! دکتر امید روحانی هم که از هنرمندان خوب کشورمان است و متخصص بیهوشی بیمارستان جم است. شاید جالب باشد که بدانید سریال فوقلیسانسه ها هم در این بیمارستان فیلمبرداری شد.»
او میگوید: «بسیاری از این چهره ها ما را امین خود می دانند و دوست ندارند موضوع درمانشان منتشر شود. من بیماری از چهره های مشهور فرهنگی داشتم که مجبور شدم ساعت ۵ بعد از ظهر که بیمارستان خلوت تر شد او را وارد بیمارستان و بلافاصله عمل کنم. بعضی دیگر هم درخواست این مخفی کاری را ندارند. برای بعضی ما مجبور به اطلاع رسانی هستیم، مثل استاد شجریان یا مرحوم کیارستمی. در همین هفته گذشته بیش از ۱۰ نفر از چهره های فرهنگی و هنری به ما مراجعه کردند اما متاسفانه من اجازه ندارم نام آنها فاش کنم. همسر امام در این بیمارستان بستری بودند. سعید روستایی و امیر جدیدی در اینستاگرامشان پستی درباره بیمارستان ما گذاشتند و در روز پزشک به من تبریک گفتند. چهارشنبه یکی از خواننده های پاپ کشور در این بیمارستان بود و کارهایش را پیگیری کرد.»
از او درباره بستری شدن استاد شجریان در این بیمارستان، باوجود اتفاق تلخی که برای عباس کیارستمی افتاد میپرسم: «ماجرای آقای کیارستمی مدتی جو بدی را برای این بیمارستان ایجاد کرد، من اخیرا یک نوشته بسیار زیبا از بهمن کیارستمی دیدم و احساس خیلی خوبی به من دست داد. حس کردم پسر کیارستمی هم به این نتیجه رسیده که این ماجرا، اتفاق بدی بوده که ما هم قطعا دوست نداشتیم که رخ بدهد.»
نظر شما