کسانی که نه میگریزند، نه غصه میخورند و نه قصه میگویند، بلکه بینیاز از تایید و تحسین دیگران ، با مهری بیقید و شرط برای کاستن درد دیگران و پیدا کردن راههای تازه ، جوینده و پوینده بوده و هستند.»
اینها حرفهای من هم هست، اگر چه خودم ننوشتهام. پنجشنبه پیش رفته بودم بازدید. یک خانم نازیآبادی نامهای به من داد که با این جملات شروع میشد.
بعضی حرفها خستگی آدم را کم میکند و بعضی دیگر برعکس. نامه این همشهری را که خواندم دلم قرصتر شد. خدا کند این همه رفت و آمد و بالا و پایین، مشکلی از مشکلات این مردم بردارد، خدا کند.
* از وبلاگ شهردار تهران