فرهنگسرای رسانه مناظرهای را میان عبدالله رمضانزاده سخنگوی سابق دولت خاتمی و عضو حزب مشارکت و مهدی فضائلی رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران مسلمان و رئیس سابق خبرگزاری فارس درخصوص «سیر پرونده هستهای ایران در تاریخ» برگزار کرد که بیشتر تشریح ۲ نظر متفاوت اصلاح طلبان و اصولگرایان درباره نحوه ادامه مسیر پرونده هستهای ایران بود.
ابتدای این مناظره عبدالله رمضان زاده تصریح کرد: دولت فعلی اعلام کرد که نگاه به غرب اشتباه بوده و باید به سمت شرق نگاهمان را عوض کنیم؛ دراجرای این سیاست امتیازات زیادی به چین و روسیه دادیم ولی پوتین قطعنامهها را علیه ما امضا کرد و بانکهای چین هم الان برای ما ال سی باز نمیکنند و حتی پول نقد ما را هم برای خرید اسباب بازی هم قبول ندارند. دوباره به سمت اروپا و غرب آمدیم که این نشان از بیتدبیری در عرصه سیاست خارجی دارد.
پس از این سخنان رمضان زاده، مهدی فضائلی، مدیر عامل سابق خبرگزاری فارس، تحلیل مسائل کلان کشور با دیدگاههای حزبی و سیاسی را مورد انتقاد قرارداد و گفت: جریانهای سیاسی یک موضوع ملی را خارج از منافع ملی بررسی و نتیجه میگیرند هر آنچه آنها انجام دادهاند درست و صحیح و آنچه دیگران انجام دادهاند خطا و اشتباه بوده است.
وی با اشاره به اینکه تمامی مسئولان از اول انقلاب در دستیابی به فناوری هستهای اتفاق نظر داشتهاند گفت: در دهه ۸۰ میلادی، دو اتفاق یکی در آژانس و دیگری در سازمان ملل افتاد که به همه کشورها ثابت کرد هیچ امیدی نمیتوانند داشته باشند که از کشورهای تولیدکننده انرژی هستهای نیازهای خود را تأمین کنند؛ بنابراین با این نتیجهگیریها، جمهوری اسلامی ایران یا میبایست از دستیابی به انرژی هستهای چشمپوشی میکرد یا خودش وارد تولید سوخت هستهای میشد.
فضائلی متذکر شد: برای رسیدن به این خواسته ۲ راه وجود دارد؛ یکی راهی که دوستان میگویند که چون دیگران ناراحت میشوند و به ما فشار وارد میکنند پس ما از سوخت هستهای دست بکشیم؛ اما نگاه دیگر آن است که نباید به خاطر ناراحتی آنها برخواستههایمان چشم ببندیم.
پس از این سخنان فضائلی، رمضانزاده پاسخ داد: ما در آن زمان از سیاست راهبردی کشور عدول نکردیم، اگر مسئله هستهای سیاست راهبرد ملی ما است، چرا مسئله دیگری برای کشور درست میکنید؟ طرح مسئله هولوکاست که هزینه زیادی به کشور تحمیل کرد چه ربطی به مسئله راهبردی هستهای داشت؟
شکستن اجماع جهانی، یک پیروزی بود
رمضانزاده شکستن اجماع جهانی علیه ایران دردوره اصلاحات را یادآور شد که رهبری آن را پیروزی بزرگی دانستند و نتیجه گرفت الان که اجماع جهانی علیه ایران درست شده شکست است یا پیروزی؟
رمضانزاده تاکید کرد: راهبردیترین مسئله ایران، جملهای است که امام راحل پس از پذیرفتن قطعنامه فرمودند که جمهوری اسلامی باید به سنگرهای کلیدی جهان دست پیدا کند و بهنظر ما این سنگر در دنیای امروز سازمان ملل است نه دستیابی به نیروگاههای برق هستهای آن هم به قیمت بحران اقتصادی و مشکل درست کردن برای مردم.
دراین حال مهدی فضائلی با جمله معترضه خود خطاب به رمضانزاده گفت: شما طوری حرف میزنید که گویی در دولت اصلاحات به همه مردم یک ماشین میدادند و درآمدهای مردم رو به افزایش بود که یک دفعه در دولت نهم همه از بین رفت، البته قصد ندارم بحث را از مسیر اصلی خارج کنم؛ اما اشاره به گرانیها، هولوکاست، سازمان ملل، گفتوگوی تمدنها و اینگونه مسائل هیچ ربطی به بحث هستهای ندارد.
فضائلی با بیان اینکه بحث، تنها نیروگاه هستهای نیست و این تخفیف موضوع است، تصریح کرد: برای همه ما به خوبی اهمیت دستیابی به انرژی هستهای روشن است. رفتار شش سال گذشته قدرتهای جهانی و تحریم و تهدیدها برای نرسیدن ما به این نقطه، کفایت دارد برای اینکه ما بدانیم این مسئله چقدر ارزش داشته است. پس اگر ما میخواستیم چند نیروگاه برق داشته باشیم این همه هیاهو در دنیا لازم نبود.
بهدنبال اظهارات فضائلی، رمضانزاده گفت: تدبیر ما این بود که پرونده ما به شورای امنیت که به منزله پذیرش دادگاهی که قاضی آن آمریکا بود نرود؛ اما درحال حاضر ما دودستی سرنوشت خودمان را به قاضی آمریکایی سپردهایم که علیه ما قطعنامه صادر کند. ما در آن دوران سریعا وارد باشگاه هستهای شدیم بهطوری که ضمن مذاکرات تمام نیازهای فناوری کشور را تامین میکردیم اما اکنون کوچکترین فناوری هستهای پزشکی را هم به ما نمیدهند. وقتی کار به دست افراد ماجراجو افتاد چنین اتفاقاتی رخ داد.
مقایسه سیاست هستهای احمدینژاد با خاتمی
فضائلی خاطر نشان کرد: هیچ اجماع بینالمللی هماکنون علیه ما وجود ندارد و این تنها اجماع چند کشور انحصارطلب است که در آن موقع نیز بوده و الان هم هست. شما اگر تحلیلها و تحقیقات مؤسسات پژوهشی غربی را مطالعه کنید میبینید که سیاستهای هستهای احمدینژاد را بسیار موفقتر از دولت خاتمی ارزیابی کرده و تصریح میکنند سیاستهای وی آمریکا را به چالش کشیده است.
رمضانزاده در این زمان با بیان اینکه ما سیاستی به کار بردیم که تاثیر بحران ساز در زندگی مردم نداشت؛ گفت: ما در آن زمان سعی میکردیم مسیر اعتمادسازی با آمریکا و اروپا را جدا کنیم و نه مثل الان که یکی شده است و این دو یک حرف را به ما تحمیل میکنند. اعتمادسازی هم یعنی اینکه به سؤالهای آنها مثلا وقتی میگویند شما که نیروگاه هستهای ندارید غنیسازی را برای چه میخواهید؟ جواب قانعکننده بدهیم. اگر این حق را برای ساخت بمب بخواهیم که نمیخواهیم دنیا جلوی ما میایستد اگر برای 20 هزارمگاوات، برق میخواستیم که الان با این بیتدبیری خاموشی برق هم پیدا کردیم.
رمضانزاده گفت: شما میخواهید این بحران را تا کجا ادامه دهید؟ به فرض که با این شرایط ۲۵ سال دیگر بتوانیم غنیسازی را کامل کنیم سوخت را از کجا میآوریم؟ معادن اورانیوم ما چقدر ظرفیت دارد؟ ۲ کشور در دنیا فناوری هستهای را برای چیز دیگری میخواستند که هر دو آخرش متوقف شدند یکی لیبی یکی هم کره شمالی کشوری که مردمش از قحطی دستشان به طرف سازمان ملل است. ما ملتی هستیم که آنقدر شأن بالایی داریم که میتوانیم دردنیا به نقطه اوج رسیم که این نقطه اوج قطعا تنها درفناوری هستهای نیست در زندگی شرافتمندانه هم هست. خاتمی دوبار خطرحمله نظامی به کشور را دفع کرد؛ یکی در دوم خرداد سال ۷۶ و یکی هم بعد از ۱۱ سپتامبر.
فضائلی نیز با واکنش به گفتههای رمضانزاده درباره محدودیت فضای رسانهای در انتقال اخبار مربوط به بحث هستهای، گفت: همان محدودیتهایی که برای رسانهها در زمان دولت گذشته بوده الان نیز هست و در همه دنیا در موضوعات مربوط به امنیت ملی چنین محدودیتهایی برقرار میکنند اما شما میخواهید روحیه مردم را خراب کنید، آیا این نقد است یا خراب کردن روحیه مردم؟ هیچکس مسئله هستهای ما را بحرانی تلقی نمیکند. الان سولانا بستهای آورده که پربارتر از همیشه است.
اگر یک روز اصلا اجازه نمیدادند ما حتی چند سانتریفیوژ تحقیقاتی داشته باشیم الان میگویند تا اینجا که ۳۵۰۰ سانتریفیوژ دارید باشد ولی ادامه ندهید. دردولت گذشته نسبت به هیاتهای ایرانی با تحقیر برخورد میکردند و حتی درمذاکرات به طرف آنها اشیا پرتاب میکردند ولی الان ما از موضع تحکم با آنها برخورد میکنیم. هیچ اجماعی هم علیه ایران نیست.
تازه پارلمان اروپا هم خواسته پرونده ایران به آژانس برگردد. دانشمندان ما، صدایشان از بیکاری دردوره تعلیق غنیسازی درآمده بود و جذب کشورهای دیگر میشدند به خاطر تهدیدات بیمبنایی که دوستان از آن میترسیدند و دستهایشان را بالا گرفته بودند.