همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: محلههای شرق تهران، جغرافیای بسیاری از داستانها و رمانهای فارسی شده و نویسندگان نام آشنای زیادی از این محلهها به عنوان جغرافیای داستانهای خود استفاده کردهاند که یکی از این افراد، مجید قیصری، داستان نویس ساکن محله نارمک است. یکی از افراد، مجید قیصری، داستان نویس ساکن محله نارمک است. او که در محله نارمک به دنیا آمده، در شرق تهران بزرگ شده و اکنون هم ساکن این بخش از پایتخت است، درباره مکانهای این بخش از شهر که دستمایه داستانهایش شده است میگوید: «یکی از مکانهای داستانهایم خیابان پدرثانی در محله نارمک است که اکنون نامش به خیابان شهید اسماعیل افشاری تغییر یافته است. با اسماعیل از سال ۱۳۶۰ با هم بودیم و بعد هم شهید شد. او زودتر از من به منطقه رفت. کوچه ۱۲ فرعی به نام شهید محمود تاجالدین تغییر نام یافت. او هم جوان ۱۷ سالهای بود که در عملیات مرصاد در گردان حمزه شهید شد. کوچهبهکوچه و خیابان به خیابان نامها برایم تداعیکننده خاطرات هستند و در داستانهایم حضور پررنگی دارند. به عنوان مثال، نام خیابان «رشید آقمیونی» یادآوری شهید رشید آقمیونی است که دهه ۶۰ توسط منافقان ترور شد. خیابان «میرفخرایی» شده خیابان شهید «حسنطاهری» که او هم از دوستان خودم بود که در سال ۱۳۶۰ تخریبچی بود. محله ما کوچه به کوچه برایم خاطره است و در داستانهایم از این فضاها و آدمهایش بارها بهره بردهام. هرچه بعدها هم بنویسم و دستمایه داستان قرار دهم باز هم از همین جغرافیاست. من اینجا رشد کرده و بزرگ شدهام و به همین دلیل ذخیره عاطفیام اینجاست. البته از سوی دیگر بگویم که قرار نیست ما کار گزارشنویسی و تاریخنگاری کنیم. مهم این است که کار و پس زمینه ذهنی نویسنده از چه آبشخوری نشئت میگیرد.» قیصری که متولد خیابان پدرثانی است، درباره دلایل ادامه سکونتش در این محل میگوید: «پدر و مادرم بیش از ۶۰ سال است که در این محله سکونت دارند. پدرم در این محله زمینی خریده بود. این اتفاق مربوط به دهه۴۰ میشود. وامی میگیرد و خانهای میسازد. هنوز هم خانه به همان شکل باقی مانده است. من هم در همان خانه و نه در بیمارستان به دنیا آمدم.» خاطرات مجید قیصری از خیابان پدرثانی در کودکی هم شنیدنی است: «زمانی که خیابان پدرثانی را میخواستند آسفالت کنند به خوبی در خاطر دارم. خاکش را جمع میکردند و مسطح میشد تا برای آسفالت آمادهسازی شود. آن زمان ۴ یا ۵ سالم بود. وقتی برف میآمد راه کوچهها به دلیل پارو کردن برف پشتبامها بند میآمد. کلی راه میآمدیم و با همان برفها سرسره بازی میکردیم. مردان محل با بیل برفها را خالی میکردند تا راه باز شود. بخش قابل توجهی از برف را در خیابان پدرثانی و جوی این خیابان میریختند. کوچه ما جوی آب نداشت.» خوانندگان آثار مجید قیصری این فضاهای آشنا از محله های شرق تهران را بارها در آثار او دیده و حس کردهاند.
آشنایی با آثار مجید قیصری
- صلح
- ضیافت
- به صرف گلوله
- طعم باروت
- نفر سوم از سمت چپ
- جنگی بود، جنگی نبود
- باغ تِلو
- ماه زرد
- مردی فرشته پیکر
- زیرخاکی
- دیگر اسمت را عوض نکن
- طناب کشی
- سه دختر گل فروش
- گوساله سرگردان
- سه کاهن
- شماس شامی
- نگهبان تاریکی
- جشن همگانی
- گور سفید
نظر شما