یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷ - ۱۵:۳۸
۰ نفر

ناصر غضنفری: دکتر سیدکاظم فروتن، عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد و دبیر دوره دوم و رئیس کنگره سوم «خانواده و سلامت جنسی» است.

وی پیشنهاد تشکیل شورای‌عالی سلامت خانواده و راه‌اندازی رشته دانشگاهی خانواده و سلامت جنسی را نیز مطرح کرده است.

 با دکتر فروتن در بعدازظهر یک روز گرم خرداد در کلینیک محل کارش در خیابان ایتالیا نشستیم و گفت‌وشنودمان 3 ساعت طول کشید. در این بین با اجازه یکی از بیمارانش، به صحبت‌هایشان گوش دادم. مرد جوان از اختلاف خود با همسرش که از اختلال جنسی‌اش ناشی شده بود، می‌نالید؛ مسئله‌ای که 3 سال زندگی زناشویی‌شان را به ملغمه‌ای از توهین و بهانه‌گیری و تحقیر تبدیل کرده بود. واهمه از طرح این موضوع حتی با یک پزشک، وی را به توصیه یکی از دوستان به مصرف خودسرانه قرصی کشانده بود: «از وقتی این قرص را می‌خورم، عصبی و تند مزاج شده‌ام، حال آنکه مشکل قبلی‌ام نیز به قوت خود باقی است.» راستی عرق شرمی که بر چهره وی نشسته است، از کجا آمده است؟!

فروتن از بیماری سخن می‌گوید که بعد از 8 سال زندگی زناشویی هنوز موفق به برقراری رابطه زناشویی با همسر خود نشده بود. زن و شوهر جوان از مطرح کردن مشکل خود خجالت می‌کشیدند. لذا 8 سال زجر می‌بردند و دم نمی‌زدند. گویا قضیه حتی جدی‌تر از آن چیزی است که این گزارش به آن می‌پردازد.

 فروتن بر لزوم اطلاع‌رسانی و مشاوره صحیح در رابطه با مسائل جنسی تاکید و آن را پیش‌نیاز جلوگیری از بسیاری از طلاق‌هایی می‌داند که جامعه و اعضای آن را در سیل مشکلات و مصائب غوطه‌ور می‌سازد؛ آمار ناخوشایندی که مدام در حال افزایش است. وی معتقد است نگاه مسئولان به مشکلات جنسی در حال منعطف شدن است، اما بهتر است در سال نوآوری حرکتی شجاعانه‌تر را شاهد باشیم.

 فروتن بسیار سخن گفت، اما از من خواست که بخش عمده‌ای از آن را در همشهری‌عصر مطرح نکنم، چرا که دلخوری افرادی را فراهم خواهد کرد. به اعتقاد وی، طرح علمی و کارشناسی معضلات جنسی در جامعه نهال نوپایی است که کم‌کم در حال جوانه زدن است، لذا نباید آن را در معرض بادهای ناموافق قرار دهیم.‌ای کاش فروتن اجازه چاپ تمام گفته‌هایش را می‌داد تا لااقل مشخص می‌شد که چرا تاکنون تنها دانشگاه شاهد، جرات برگزاری این کنگره‌ها را به‌خود داده است.

  • تجربه شما از برگزاری 3 دوره کنگره در رابطه با خانواده و سلامت جنسی در جامعه چیست؟

برگزاری موفق این 3 کنگره نشان داد که نگرانی از طرح مسائل جنسی در جامعه به‌صورت علمی نادرست است و اگر ما به‌صورت علمی و با رعایت همه جوانب به بررسی و کنکاش درباره این موضوع بپردازیم، باعث افزایش اطلاعات عمومی و تخصصی جامعه در این باره و در نهایت ارتقای سلامت عمومی جامعه خواهیم شد. باز هم تأکید می‌کنم نگرانی و دلواپسی از ایجاد زمینه‌های فحشا و فساد با طرح مباحثی اینچنینی به‌صورت علمی کاملاً غلط و بیهوده است.

  • هدف از برگزاری این کنگره‌ها چه بود؟

 تغییر دیدگاه مسئولان نسبت به این موضوع. ملاحظه کنید این بیماری‌ها که منجر به عدم‌ارضای صحیح و طبیعی جنسی زوجین می‌شود، جامعه را دچار اختلالات پنهان و آشکار متعدد می‌کند. تحقیقات ما نشان داده است که نزدیک 50 درصد طلاق‌ها ریشه در اختلالات جنسی زوجین دارد.

ضمن اینکه در بسیاری از موارد خانواده‌ها به‌علت وجود فرزند، وابستگی‌های فامیلی، حجب و حیا و حتی مسائل شغلی جرأت طلاق گرفتن از یکدیگر را ندارند و بالاجبار زندگی زناشویی بساز و بسوز خود را ادامه می‌دهند که به آن طلاق پنهان گفته می‌شود. اگر ما این موارد را هم در نظر بگیریم متوجه اهمیت مسئله درمان اختلالات جنسی در جامعه می‌شویم، چرا که ریشه بسیاری از طلاق‌های پنهان هم در وجود این اختلالات نهفته است. لذا ما برای توجه بیشتر مسئولان و در وهله بعدی متخصصان این موضوع را در کنگره‌هامان مطرح ساختیم.

  •  تغییر دیدگاه مسئولان و رفع اینگونه اختلالات چه تأثیری را می‌تواند در بهبود سلامت روانی جامعه بر جای گذارد؟

  همانطور که گفتم در بررسی‌های ما از دادگاه‌های خانواده مشخص شد که علت اصلی نیمی از تقاضای زوجین برای متارکه وجود اختلالات جنسی و نارضایتی آنها از برقراری روابط طبیعی و استاندارد بین آنهاست. اما این افراد معمولاً به‌علت ترس از سرزنش دیگران و علل دیگر از مطرح کردن این مشکل به‌عنوان مانع اصلی تداوم زندگی زناشویی‌شان سر باز می‌زنند. جالب است بدانید با توجه به افزایش آمار طلاق که در دوره 5 ساله 86-1381 نسبت به دوره5 سال قبل از آن یعنی1381-1376 که 150 هزار فقره رشد داشته است. اگر علت نیمی از این طلاق‌ها را همین مسئله در نظر بگیریم خواهیم دید که درصورت رفع این مشکل چه تعداد زوج و به‌تبع آنها خانواده‌هاشان و کل جامعه از آسیب طلاق و پیامد‌های آن در امان خواهند ماند و  جامعه سالم‌تری ایجاد خواهد شد.

  •  به‌نظر می‌رسد آموزش صحیح به افراد جامعه بتواند تا حد زیادی جلوی ایجاد این قبیل مشکلات را بگیرد، چه موانعی بر سر این کار وجود دارد؟

 ببینید مشکل از آنجا شروع می‌شود که ما نیاز جنسی را به‌عنوان یک ضدارزش در جامعه مطرح کرده‌ایم. وقتی به گذشته نه چندان دور نگاه می‌کنیم می‌بینیم که زمانی به مراکز ترک اعتیاد هم دیدی منفی داشتیم حال آنکه اکنون توانسته‌ایم با فرهنگ‌سازی صحیح افراد معتاد را به‌عنوان اشخاصی بیمار که نیاز به درمان علمی دارند در جامعه معرفی کنیم و نتیجه مطلوبی هم از این رویکرد گرفته‌ایم.

  • فقدان آموزش  مناسب در زمینه جنسی چه تبعات و آثار سوئی را می‌تواند بر جامعه داشته باشد؟

بدیهی است وقتی آموزش لازم در این زمینه به اشخاص داده نشود، معمولاً افراد اطلاعات خود را در این زمینه از راه‌های دیگری جست‌وجو خواهند کرد. با توجه به شرایط ویژه جمهوری اسلامی ایران قطعاً دشمنان از این قضیه استفاده لازم را خواهند کرد و CDها و فیلم‌های مستهجن کانال اصلی کسب دانش جنسی برای جوانان و خانواده‌ها خواهد شد. پرسش من به‌عنوان یک کارشناس این است که جایگاه سلامت جنسی در مهندسی فرهنگی نظام کجاست و برای آن چقدر برنامه‌ریزی کرده‌ایم؟ که با توجه به مسائل و معضلات متعددی که در این رابطه در جامعه مشاهده می‌کنیم می‌توان گفت که در این زمینه فاقد برنامه‌ریزی لازم بوده‌ایم و هستیم.

  • مشاهده فیلم‌های «پورنو» چه تأثیری را می‌تواند بر افراد و خانواده‌های مشاهده‌کننده آنها بگذارد. بعضی برای آن کارکرد آموزشی قائلند‌؟

 بله، متأسفانه بعضی اشخاص و خانواده‌ها فکر می‌کنند این فیلم‌ها دارای نکات آموزشی مفیدی است که به حل مشکلات جنسی در جامعه کمک می‌کند ولی واقعیت آن است که این فیلم‌ها مسائل جنسی را به‌صورت قهرمان‌پروری مطرح کرده و موارد استثنا را خیلی طبیعی و عادی نشان می‌دهند. لذا در خانواده‌ها و افرادی که آنها را مشاهده می‌کنند تاثیر منفی فراوانی به جای می‌گذارد. من به‌عنوان یک متخصص بیماری‌ها و مشکلات جنسی به هیچ عنوان مشاهده این فیلم‌ها را توصیه نمی‌کنم، چرا که مشاهده آنها آرامش ذهنی و لذت جنسی زوجین از یکدیگر را دچار چالش‌های اساسی خواهد کرد و نوعی ارضای فانتزی و غیرواقعی را رقم خواهد زد که کانون خانواده را دچار تهدیدات جدی می‌کند. متأسفانه علاوه بر زوجین این مسئله در مورد جوان‌ها هم به نوعی دیگر صادق است.

من در کلینیک به وضوح به مراجعانی برمی‌خورم که هنوز ازدواج نکرده‌اند ولی دچار نگرانی‌های زیادی درباره سلامت جنسی و ازدواج خود هستند. وقتی با این افراد صحبت می‌کنم مشخص می‌شود که این افراد به خاطر مشاهده مکرر این فیلم‌ها اعتماد به نفس خود را در رابطه با سلامت جنسی‌شان از دست داده و به‌خاطر تلقین‌هایی که از مشاهده این فیلم‌ها به آنها شده است در خود احساس ضعف و ناتوانی جنسی می‌کنند. ضمن اینکه تماشای این فیلم‌ها ممکن است فرد را به طرف ارضای غیرطبیعی و ناسالم غریزه‌جنسی سوق دهد که با توجه به شرایط فرهنگی ما فرد دچار اضطراب و دلشوره ناشی از این رفتار خواهد شد. علاوه بر این مشاهده فیلم‌های «پورنو» به شدت ذهن افراد را درگیر خود ساخته و قدرت خلاقیت و تمرکز فکری آنها را کاهش خواهد داد.

  • عده‌ای از این خلأ اطلاعاتی در زمینه مسائل جنسی استفاده کرده و در شبکه‌های ماهواره‌ای و مجلات داخلی در رابطه با درمان مسائل جنسی یا تقویت میل جنسی داروهایی را ارائه و روش‌های درمانی خاصی را مطرح می‌کنند....

داروهایی که برای درمان هر بیماری درنظر گرفته و به مردم معرفی می‌شود باید از لحاظ پزشکی مراحل قانونی و بررسی‌های علمی و تحقیقاتی خود را روی حیوان و انسان گذرانده باشد و بی‌عارضه یا حداقل کم‌عارضه بودن آن اثبات شده باشد.

 لذا با توجه به اینکه داروهای جنسی به‌علت نیاز وسیع مردم به آنها عملا درآمد بسیار خوبی را برای افراد سودجو فراهم می‌کند بسیاری از این افراد در شبکه‌های ماهواره‌ای،  سایت‌های اینترنتی یا حتی نشریات داخلی به شکل‌های جذاب و فریبنده‌ای این محصولات را تبلیغ می‌کنند که این داروها ضمن سرازیر کردن سود سرشاری به جیب متولیان خود در بهترین حالت روی بدن مبتلایان به این اختلالات بی‌اثر بوده و در مواردی هم که شیوع زیادی دارد عوارض جدی فیزیکی و روانی را در درازمدت یا کوتاه‌مدت بر مصرف‌کنندگان آن می‌گذارد. ضمن اینکه باید دانست اکثر این داروها از لحاظ علمی مورد تحقیق و مداقه قرار نگرفته است، لذا اصلا ترکیبات داخل آن در نتیجه عوارض آن ناشناخته و نامعلوم است.

این قضیه در مورد داروهای گیاهی که در عطاری‌های داخل هم توزیع می‌شود وجود دارد و مصرف آنها بدون تشخیص متخصص صحیح نیست و می‌تواند عوارض متعددی را برای مصرف‌کننده داشته باشد. در نهایت می‌توان گفت این داروها سود خود را نصیب فروشندگان و ضرر خود را عاید مصرف‌کننده خود می‌سازد.

  • با وجود موانعی که فرمودید چه پیشنهادی را برای آموزش مسائل جنسی در جامع مطرح می‌کنید؟

 پیشنهاد من این است که باید دور هم جمع شویم و ببینیم در چه مقطعی از دوره‌های تحصیلی، در چه سنی و با در نظر گرفتن کدام شرایط فرهنگی (که از هر استان به استان دیگر متفاوت است) چه نکاتی را باید به افراد مختلف جامعه آموزش دهیم. در این رابطه باید نمایندگان حوزه‌های علمیه آموزش و پرورش، بهزیستی، وزارت ارشاد، سازمان ملی جوانان، وزارت بهداشت، وزارت کشور، صدا و سیما، دادگاه‌های خانواده، کمیسیون فرهنگی مجلس و هر نهاد و ارگانی که به نحوی شرح وظایفش به سلامت خانواده، مسائل فرهنگی نسل جوان و نگرانی‌ از مفاسد اجتماعی و تعلیم و تربیت مربوط می‌شود برنامه‌ای آموزشی را برای مسائل جنسی که با ضوابط و سنت‌های ما همخوانی داشته باشد تدوین و برنامه‌ریزی کنند.

به‌نظر می‌رسد در حال حاضر بزرگ‌ترین مشکل در این زمینه نبود برنامه و پاک کردن صورت مسئله درباره این موضوع است. باید تا دیر نشده فکری برای این موضوع کنیم که فردا دیر است. در ضمن پیشنهاد می‌کنم که علاوه بر اجباری کردن این مسئله، ما در واحدهای درسی دانشگا‌هی‌مان هم همانطور که واحدی به نام تنظیم جمعیت را قرار داده‌ایم، واحدی هم تحت عنوان آموزش مهارت‌های ازدواج طراحی ‌کنیم که یک بخش آن به مسائل جنسی مربوط شود. متأسفانه آمار بالای طلاق در جامعه ما علت‌های متعددی دارد که یکی از عمده‌ترین آن نداشتن اطلاعات درست درباره جنس مخالف است چرا که جوانان معمولا این اطلاعات را به شکلی نادرست و غیرعلمی دریافت می‌کنند.

  • برگردیم سر مسئله مبتلایان به اختلالات جنسی؛ فرض کنید شخصی از اختلال خود مطلع شد و درصدد درمان خود برآمد.چه مسائلی پیش پای این فرد قرار خواهد گرفت؟

بگذارید جواب شما را با یک سؤال بدهم. آیا تاکنون در کشور برای مسائل جنسی مراکز رسمی ایجاد شده است که افراد بتوانند با خیال راحت و مطمئن از درمانگر و خاطر جمع از درمانی که ارائه می‌شود به این مراکز مراجعه کنند؟ متأسفانه به دلایل فرهنگی از طرح مسائل جنسی یک تابوی فرهنگی ساخته‌ایم، لذا خانواده‌ها از طرح مشکلات جنسی خود و حتی مراجع به متخصصان هم اکراه دارند و با مشکلاتشان می‌سوزند و می‌سازند یا طلاق می‌گیرند و از هم جدا می‌شوند.

متأسفانه ضرورت آگاهی‌دهی صحیح به اقشار مختلف مردم در زمینه جنسی برای بعضی مسئولان هم جا نیفتاده است و حتی آنها هم توجیه نشده‌اند که باید به این قضیه به شکل یک مسئله فرهنگی نگریسته شود نه یک قضیه غیراخلاقی. در همین راستا بود که ما در سال 1383 پیشنهاد راه‌اندازی کلینیک‌های سلامت خانواده را تحت عنوان کلینیک سلامت جنسی به وزارت بهداشت ارائه دادیم که با همکاری مسئولین وقت آیین‌نامه‌ای را در این رابطه تنظیم کردیم ولی نمی‌دانم چرا تاکنون این آیین‌نامه به تصویب نهایی نرسیده است. به‌نظر من 4سال برای تصویب ایجاد چنین مراکزی در کشور که وجود آن به شدت احساس می‌شود زمانی بسیار طولانی است که این مسئله ضرورت شجاعت بیشتر مسئولان را در به تصویب رساندن این آیین‌نامه به دور از نگرانی‌های نادرستی که بر طرح مسائل جنسی به‌صورت علمی و درست بر جامعه ما حاکم شده است، نشان می‌دهد.

تجربه ما نشان می‌دهد تا وقتی که به‌طور جدی، به راه‌اندازی این کلینیک‌ها توجه نشود جامعه به ناچار متارکه و طلاق‌های بسیاری را در زوجینی که این مشکلات را دارند، شاهد خواهد بود. درصورت استقرار این کلینیک‌ها به شکل علمی و درست آن آثار آن به‌صورت کاهش چشمگیر میزان طلاق در جامعه نمود پیدا خواهد کرد. ضمن اینکه دست بسیاری از سودجویان از جیب مردم کوتاه خواهد شد. ولی نکته مهم آن است که این کلینیک‌ها حتما باید تحت نظارت وزارت بهداشت فعالیت کنند و نظارت لازم بر آنها انجام شود تا مردم بتوانند با توجه به حساسیت مسائل جنسی با خیال راحت و آسوده، خود و خانواده‌شان را برای مشاوره و درمان به آنجا بیاورند.

  • در حال حاضر چه تعداد از این کلینیک‌ها در کشور وجود دارد؟

در کشور ما به‌طور کلی تنها 2کلینیک وجود دارد که به‌طور جامع و از ابعاد مختلف اورولوژی، روان‌شناسی، روانپزشکی و... به درمان اختلالات جنسی می‌پردازند و سایر کلینیک‌های فعال در این رابطه به درمان تک‌بعدی مسائل جنسی می‌پردازند که چندان نمی‌تواند مؤثر واقع شود. 

  •  ظاهرا پیشنهاد تامین شورای سلامت خانواده را هم مطرح کرده بودید؟

بله، فعلا فقط مطرح شده است. اما ضرورت اینکه آیا وجود چنین شورایی برای سلامت خانواده‌ها لازم است یا خیر را به مردم و مسئولان واگذار می‌کنم. وقتی ما برای مسائلی نظیر ترافیک، اعتیاد و... برنامه‌ریزی می‌کنیم که کاملا لازم و ضروری است، چرا نسبت به موضوعی با این اهمیت که سلامت جسمی و روانی بخش عظیمی از جامعه را دربرمی‌گیرد توجه کافی نمی‌کنیم؟ به‌نظر من وجود چنین شورایی برای حفظ و برنامه‌ریزی در جهت سلامت و افزایش آن در خانواده‌ها ضروری است که البته مسئله آموزش جنسی هم یکی از شرح وظایف‌ این شورا خواهد بود.

  • صحبتی هم با مسئولان دارید؟

ما معتقدیم  کسی که غریزه جنسی سالمی نداشته باشد قطعا از سلامت کامل برخوردار نیست و این غریزه باید برای تعالی انسان   مورد توجه صحیح قرار گیرد. اما متأسفانه در جامعه ما مسائل جنسی غریب واقع شده است و به آن به‌صورت یک نیاز طبیعی و فطری نگریسته نمی‌شود.

طبق آمارهای موجود حدود 30تا40درصد مردان و زنان به نوعی اختلالات جنسی را در زندگی خود تجربه می‌کنند. پرسشی که مطرح می‌شود این است که با چنین بیماری‌ای با این درجه شیوع که نه فقط خود شخص بلکه همسر وی را نیز به‌طور مستقیم دچار چالش می‌سازد و در نهایت به سردی کانون محبت خانواده می‌انجامد، چه برخوردی داشته‌ایم؟ وقتی برای بیماری مثل دیابت که 7 درصد جامعه را اسیر خود کرده است برنامه‌های آموزشی مختلفی در صدا و سیما، کنگره‌ها و کارگاه‌های مختلف برگزار می‌کنیم، انجمن‌های مختلف دیابت در کشور تشکیل می‌دهیم که البته تمام اینها ضروری و لازم است و شایسته تقدیر، آیا در مورد اختلالات جنسی که 30تا 40درصد افراد را درگیر خود ساخته است، فکری کرده‌ایم؟ آیا اقدامی برای ارائه آگاهی‌های لازم به مردم یا ایجاد مراکز تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است؟

الان هر محققی که بخواهد در زمینه جنسی  تحقیقی علمی انجام دهد با فیلترکردن سایت‌‌‌هایی مواجه می‌شود که در آن کلماتی در رابطه با مسائل جنسی بیان شده است در حالی که مطالب آن جنبه علمی دارد نه شهوانی. پرسشم را تکرار می‌کنم: واقعاً جایگاه سلامت جنسی در مهندسی فرهنگی نظام کجاست؟

کد خبر 55745

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز