به گزارش همشهری آنلاین، چندی قبل زنی به دادسرای جنایی تهران مراجعه کرد و گفت پسرش به دام مردی شیطانصفت گرفتار شده است.
وی به بازپرس شعبه چهارم گفت: پسر ۱۵ساله ام در خیابان ظهیرالاسلام در حال گذر بود که ناگهان مردی موتورسوار سد راه او شده و به بهانه اینکه از آشنایان برادرم است او را سوار موتورش کرد و ربود. او با تهدید، پسرم را به خانهاش کشانده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است.
تهدید به قتل
با شکایت این زن، پروندهای در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند.
در ادامه پسر نوجوان در اداره آگاهی تهران حاضر شد و جزئیات بیشتری از حادثهای را که برایش رقم خورده بود، بازگو کرد.
وی گفت: ۵ روزی بود که در یک مغازه الکترونیکی مشغول به کار شده بودم. روز حادثه صاحبکارم از من خواست تا به لاله زار بروم و یک سیمکارت بخرم. من هم حرکت کردم به سمت لاله زار که در بین راه یک مرد موتورسوار سد راهم شد. او مدعی شد که از دوستان داییام است و به بهانه اینکه او با من کار دارد خواست تا سوار موتورش شوم و همراهش نزد داییام بروم.
وی ادامه داد: دایی من در کار نصب هواکش است و هر ازگاهی همراه او میرفتم تا کمکش کنم. وقتی مرد موتورسوار هم گفت دوست داییام است تصور کردم که او را فرستاده تا برای نصب هواکش کمکش کنم. به همین دلیل ترک موتور مردی که تصور میکردم دوست داییام است نشستم غافل از اینکه او نقشه شومی در سر دارد.
شاکی در ادامه گفت: او وارد کوچهای حوالی میدان شهدا شد و بعد مقابل ساختمانی توقف کرد. به او مشکوک شدم و گفتم باید به داییام زنگ بزنم اما مرد موتورسوار چاقویی از جیبش بیرون آورد و مرا تهدید به قتل کرد. بعد از آن مرا به داخل ساختمان کشاند و در انباری با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. او حتی هرچه پول داشتم را دزدید و بعد رهایم کرد.
وی ادامه داد: حدود ساعت ۱۶ مرا به داخل انباری برد و نیم ساعتی مرا گروگان گرفت. پس از آن اجازه داد تا فرار کنم و باز تهدید کرد که اگر به کسی حرفی بزنم و شکایت کنم مرا به قتل رسانده و جسدم را میسوزاند. من از ترسم تا چند روز به کسی حرفی نزدم اما بهشدت دچار مشکلات روحی شده بودم تا اینکه مادرم آنقدر مرا سؤال و جواب کرد تا اینکه ناچار شدم راز این حادثه شوم را برایش فاش کنم.
در جست و جوی متهم
شاکی مشخصات مرد موتورسوار را در اختیار تیم تحقیق قرار داد. علاوه بر این چهره نگاری نیز با کمک شاکی انجام شد و در گام بعدی مأموران به همراه شاکی راهی محل حادثه شدند.
پسر ۱۵ساله میگفت مرد موتور سوار کلاه به سر داشته و از کوچه پس کوچههای مختلف میرفته به همین دلیل آدرس دقیق خانه وی به درستی در حافظهاش نمانده است. با این حال مأموران با بررسی دوربینهای مداربسته و راهنماییهای شاکی موفق شدند آدرس خانهای را که متهم، نوجوان ۱۵ساله را در آنجا گروگان گرفته و تسلیم نیت شوم خود کرده بود شناسایی کنند.
متهم، مستأجر طبقه دوم ساختمانی ۳طبقه بود که همسایهها میگفتند چند روزی از وی خبری نیست. مرد جوان به همراه همسرش در طبقه دوم زندگی میکرد که ظاهرا پس از این حادثه ناپدید شده و دیگر به خانه مراجعه نکرده بودند. این درحالی بود که همسایهها میگفتند متهم علاوه بر موتورسیکلت، یک خودروی پراید دارد اما اثری از موتور و ماشین در پارکینگ ساختمان نبود.
از سوی دیگر مأموران در بررسی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه متوجه شدند که متهم شماره پلاک موتور و ماشینش را مخدوش کرده و متواری شده است. با این حال مشخصات متهم فراری و ماشینش با انجام استعلامات بهدست آمده و در اختیار تمامی واحدهای گشتی قرار گرفت.
درحالیکه تحقیقات برای شناسایی سرنخی از گروگانگیر فراری ادامه داشت شاکی به همراه مادرش بار دیگر راهی اداره آگاهی تهران شد و گفت گروگانگیر تهدید کرده تا شکایت خود را پس بگیرند.
مادر شاکی گفت: از وقتی شکایت کردیم مدام از سوی افرادی ناشناس تهدید شدهایم. ۲ مرد ناشناس به محل کار من مراجعه کردند و گفتند اگر شکایتتان را پس نگیرید و رضایت ندهید بلایی سرتان میآوریم. علاوه بر این به خانه برادرم نیز رفتهاند و خودشان را خیر جا زدهاند. وقتی برادرم در را به رویشان باز کرده تهدید کردهاند که اگر رضایت ندهیم جان من و پسرم را میگیرند.
پایان فرار گروگانگیر
جست و جو برای شناسایی و بازداشت گروگانگیری که تهدید میکرد ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مأموران موفق شدند وی را شناسایی و دستگیر کنند.
اگرچه او در بازجوییهای اولیه منکر گروگانگیری و آزار و اذیت پسر نوجوان شد، اما در مواجهه حضوری با شاکی و وجود مدارک و شواهد لب به اعتراف گشود و به اجرای نقشه شوم اقرار کرد.
وی گفت: شیطان درونم رخنه کرد و حالا بهشدت پشیمانم.
متهم ادامه داد: ۲۵روزی بود که همسرم مبتلا به کرونا شده و در خانه پدر و مادرش قرنطینه شده بود. من در خانه تنها بودم و روز حادثه سوار بر موتور شدم تا به محل کارم بروم. در بین راه چشمم افتاد به نوجوان ۱۵ساله و وسوسههای شیطان سراغم آمد. او را گروگان گرفتم و به انباری خانهام کشاندم. اما پس از این اتفاق بهشدت پشیمان شدم و میدانم کار درستی انجام ندادهام.
متهم پس از اقرار به گروگانگیری و اجرای نقشه شوم با قرار قانونی بازداشت شد و تحقیقات از وی ادامه دارد.
نظر شما